کد خبر: 384932

فجر ۳۹| سینمای ایران بدون روتوش؛

«روزی روزگاری آبادان»؛ موشک در دِژاوو

از همین جاست که فانتزی بازی های تئاتری وارد فیلم شده و ناگهان انگار ما را از سالن سینما به مقابل سن تئاتر پرتاب می کند. مشکل جایی است که جذابیت های بخش ابتدایی فیلم هم از بین رفته و وارد دنیایی می شویم که دغدغه ها، کشمکش ها و...

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» مهدی مافی// از سالن پردیس که بیرون آمدیم فقط زیرلب می گفتم حیف شد. چون واقعا حیف شد. داشتیم یکی از بهترین فیلم های جشنواره را می دیدیم تا این که یک دژاوو مثل موشکی به وسط فیلم خورد و کار را خراب کرد.

«روزی روزگاری آبادان » ما را با لحظات شب عید یک خانواده بومی همراه می کند. خانواده ای که شیمی میان آنها به درستی و با جذابیت تمام طراحی شده. بر خلاف خیلی از فیلم ها روابط کاراکترهای این اثر منحصر به فرد است.

به طوری که رابطه هر کدام با دیگری دارای زیر و بم هایی می باشد. رازهایی که باید مخفی شود و ظاهری که در حفظ آن می کوشند. رفتارهایشان را درک می کنیم و آن قدر می شناسیم‌شان که می توانیم مثل خانواده خودمان پیش بینی‌شان کنیم. ویژگی مهمی که بدون شک از پشتوانه تئاتری حمیدرضا آذرنگ می آید. پشتوانه ای که او را در گرفتن بازی های درخشان از تک تک بازیگرانش هم همراهی کرده تا سکانس های ماندگاری از بازی های کل گروه را شاهد باشیم.

داستان ما را درگیر یک ملودرام جذاب می کند اما درست وقتی می خواهیم ببینیم سرانجام همه این کشمکش هایی که از ابتدای فیلم آغاز شده چیست، ناغافل وارد یک دژاوو می شویم که مثل یک سرعت گیر، جلویمان را می گیرد تا با تغییر ژانری واضح، پیام های سیاسی اخلاقی اجتماعی فیلمساز را به کام‌مان بریزد.

از همین جاست که فانتزی بازی های تئاتری وارد فیلم شده و ناگهان انگار ما را از سالن سینما به مقابل سن تئاتر پرتاب می کند. مشکل جایی است که جذابیت های بخش ابتدایی فیلم هم از بین رفته و وارد دنیایی می شویم که دغدغه ها، کشمکش ها و اهداف کاراکترهایش برایمان نامشخص است و اگر دیالوگ های گروتسک و بعضا موقعیت های کمدی کم تعداد فیلم نبود، شاید خیلی ها توان نشستن روی صندلی سینما را تا انتها نداشتند.

بخش قابل توجهی از این مسئله به تفاوت در دو مدیوم سینما و تئاتر بر می گردد. معروف است که مخاطبین سینما حوصله کمتری دارند و هنرمندانی که می خواهند سراغ این هنر-صنعت بروند باید خودشان را با آن تطبیق دهند.

حمیدرضا آذرنگ یک هنرمند باسابقه تئاتر و یک کارگردان صاحب نام در این حوزه است. پس حتی اگر «روزی روزگاری آبادان» نخستین تجربه او در نشستن روی صندلی کارگردانی یک فیلم سینمایی باشد، نمی توانیم او را یک کارگردان کم تجربه بدانیم. کما این که آذرنگ در همین اولین فیلم، بازی درخشانی از تمامی تیم بازیگرانش گرفته و با مدیوم شات های درستش حس یک تئاتر واقعی را با همه نقاط قوت و ضعف آن به ما می دهد.