کد خبر: 385091

فجر ۳۹| سینمای ایران بدون روتوش؛

«گیجگاه»؛ در خدمت و خیانت سینما

باران کوثری که زمانی با «روز سوم» در سینما و با «صاحبدلان» در تلویزیون، می رفت که به یکی از محبوب ترین بازیگران نسل خود تبدیل شود، حالا چند سال است که آنچنان مسیر هولناک سقوط را در پیش گرفته که امروز جلوی دوربین در سطح یک بازیگر درجه سه تلویزیون است.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» محمدحسین رحیمی// عادل تبریزی در سال های اخیر چند بار برای ساخت «گیجگاه» دورخیز کرد و با وجود مشکلات، برساخت این فیلمنامه پافشاری داشت.

کسانی هم که فیلم های کوتاه اومثل «اول پاییز» را دیده بودند می دانستند که تبریزی سینما را می شناسد و همین دلایل کافی بود که همه منتظر باشند تا گیجگاه یکی از کمدی های مهم این سال ها باشد. دیدن فیلم روی پرده اما همه معادلات را بهم ریخت.

گیجگاه نه تنها یکی از ضعیفترین کمدی های این دهه است، که هیچ نسبتی با جهان تبریزی در فیلم های کوتاهش ندارد و انگار مشکلاتی که بر سر راه ساخت این فیلمنامه قرار می گرفت، شانس هایی بود که تبریزی قدرشان را ندانست و ترجیح داد شروعی ناامیدکننده در سینما داشته باشد.

فیلمنامه در اوج شلختگی است و هیچ انسجامی ندارد. مجموعه ای از سکانس های بی ربط، بی چفت و بست و آشفته که تا دقیقهی ۱۰ جزبه اندازه ی موقعیت اولیه عشق یک معلم به مادر شاگردش، قدمی جلو نمی رود. کمبود قصه در فیلم کمدی اگر به بهای طنزگیراو شوخی های جذاب باشد، قابل چشم پوشی است اما اینجا خبری از خنده هم نیست و طبعا نباید از مخاطب توقع داشت که به شوخی های کلیشه ای و تکراری مثل دست انداختن حلقه های ادبی یا شوخی با اشعار مریم حیدرزاده بخندد.

لابلای این فیلمنامه شلخته بی انسجام، ژست ادای دین به سینما و ارجاع به فیلم های محبوب قدیمی هم ضمیمه شده تا هویت «عشق فیلم» کارگردان را نمایش دهد، غافل از اینکه ارجاع به سینما زمانی ارزشمند است که خود اثر هم با کیفیت خود، خدمت و ادای دین به سینما باشد، نه اینکه فیلم با تلف کردن زمان تماشاگر وکیفیت نازل، خود در حکم خیانت به سینما باشد و همزمان، شاهد ارجاع و معاشقه با سینما هم باشیم، گیجگاه اما فقط شکستی در کارنامه ی عادل تبریزی نیست.

باران کوثری که زمانی با «روز سوم» در سینما و با «صاحبدلان» در تلویزیون، می رفت که به یکی از محبوب ترین بازیگران نسل خود تبدیل شود، حالا چند سال است که آنچنان مسیر هولناک سقوط را در پیش گرفته که امروز جلوی دوربین در سطح یک بازیگر درجه سه تلویزیون است و در پشت دوربین برای دیده شدن، به چند ژست جلوی دوربین عکاسان نشست های خبری و چند متلک سیاسی متوسل می شود.

حامد  که مسیر تبدیل شدن به یک سوپراستار را تا جایی نزدیک به قله طی کرده بود، با انتخاب های غلط این سالها و اجراهای غلط تر، با هر فیلم و سریال تازه تلاش می کند تا اندک اعتبار و جایگاه خود در سینما را هم به حراج بگذارد.