تاریخ : 1396,یکشنبه 12 آذر12:31
کد خبر : 251579 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

حاشیه‌نگاری جالب از مراسم 16 آذر دانشگاه سیستان و بلوچستان با حضور روحانی؛

از کاغذ همیشگی رئیس دانشگاه تا حمایت عده‌ای از داعشی‌های داخلی!

شاید بتوان گفت جدی ترین دغدغه‌هایی که مطرح شد و من را به فکر فرو برد، اول پیشنهاد اضافه شدن بخش فرهنگی به بنیاد ملی نخبگان و در ثانی استفاده از مسئولانی که تخصصی بودن کار فرهنگی و کانون های فرهنگی را بفهمند، بود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ حضور رئیس جمهور در دانشگاه سیستان و بلوچستان و حاشیه‌های پیرامون نحوه چینش سخنران‌ها و همچنین برگزاری مراسم روز دانشجو توسط رئیس جمهور برای اولین بار در یک استان مرزی، همه و همه باعث شد تا حاشیه‌های جالب و خواندنی پیرامون مراسم بعدازظهر روز گذشته به وجود بیاید.

بر همین اساس، حاشیه‌نگاری جالبی که یکی از دانشجویان از حضور رئیس جمهور و سخنرانی در تالارفردوسی دانشگاه سیستان و بلوچستان برای «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ارسال کرده است را در ادامه می‌خوانید:

نرده های طولانی راه گیت ورودی به شدت فضا را امنیتی و سنگین کرده بود

حدسم درست بود، برای رسیدن به تالار محل سخنرانی باید از ۴ گیت مختلف بازرسی می‌گذشتیم، البته بدون مشکل هم نبود به کلید های داخل جیبمان و مهر نماز شخصیمان هم گیر میدادند. گیت آخری که نوبر بود؛ جلوی بردن خودکار ساده ام را هم نیز میخواستند بگیرند.

صحبت ها نتیجه نداد و با عصبانیت من و تصمیم به بازگشتم نیروی امنیتی کوتاه امد و پس از طی کردن چندین خان رستم بالاخره به داخل سالن رفتیم.

علی رغم انتظارم صندلی ها شماره گذاری نداشت و پایین پر شده بود!

مجبور شدیم به طبقه بالا برویم.

پخش آهنگ یار دبستانی و دست زدن عده ای خاص از جمعیت به خوبی ترکیب جمعیتی را مشخص می‌کرد. البته حضور متعدد افراد غیر دانشجو نیز برایم جالب بود، جمعیتی که دو سومش را آقایان و تنها یک سومش را بانوان تشکیل داده بودند و آهنگ های متعدد یکی پس از دیگری گوشنوازی می‌کرد.

ای ایران ای مرز پر گوهر

وطنم پاره ی تنم

دوباره ایران!

روی بنر بسیار بزرگ پشت سن این عنوان خودنمایی می‌کرد:
«دیدار صمیمی ریاست محترم جمهور با دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان» اما انگار همه ی اقشار دانشجویی حضور نداشتند بخشی از صندلی ها که در طبقه دوم خالی مانده بود به خوبی معلوم می‌کرد که جلسه از سوی عده‌ای از دانشجویان و تشکل‌های دانشجویی به خاطر اعتراض به روند برگزاری جلسه تحریم شده است.

از همه ی این ها که بگذریم جدی ترین مطلبی که توجهم را جلب کرد عکس نوشته‌ها و پارچه نوشته‌ها و دست نوشته‌هایی بود که در دست عده ای معلوم حال از جمعیت دیده می‌شد در حالی‌که ما به مشقت اجازه ی بردن خودکارمان را داشتیم.

وزیر بهداشت به سالن می‌آید مورد تشویق و ابراز احساسات عده ای قرار می گیرد، اما با بی توجه به همه‌ی آن ها در جایگاه مخصوص به خود می‌نشیند.

جناب آقای یارمحمدی نماینده ی زاهدان نفر بعدی است که به سالن می‌آید اما این بار قضیه بر عکس است او برای جمعیت دست تکان میدهد و جمعیت هیچ عکس العملی برای او نشان نمی‌دهد. خوشبختانه نفر سومی که به سالن آمد یعنی وزیر محترم کشور هم مورد تشویق جمعیت قرار می‌گیرد و هم به جمعیت احترام میگذارد. در حال همین حاشیه نگاری ها هستم که مجری به روی سن رفته و حضور رئیس جمهور را نوید می‌دهد جمعیت قیام می‌کند و با آمدن رئیس جمهور سالن به حد انفجار می‌رسد. سرود ملی بلافاصله پخش می شود و قاری می‌خواند: «اقرا باسم ربک الذی خلق...»

سخنران اول دکتر بندانی رئیس محترم دانشگاه است طبق معمول کاغذی A4 با تا های متعدد را از جیب در می‌آورد و شروع می‌کند نمیدانم چرا یاد جهانگیری می افتم!

صحبت های خوبی می‌کند و یکی از آرزوهای همیشگی‌ام را در خلال صحبت هایش به عنوان یک دستاورد دانشگاه عنوان می‌کند.

دانشگاهی پاسخگو در برابر جامعه که محور اصلی فعالیت هایش ظرفیت ها و البته نیاز بومی استان است، مطلبی که تا الان n بار در مقاله هایم بدان پرداخته ام:

"دانشگاه برای استان یا استان برای دانشگاه !"

نوبت سخنرانی نماینده‌های جنبش دانشجویی می‌رسد؛ از صمیم قلبم آرزو دارم که با این حجم در تالار لکنت زبان نگیرند و بتوانند صحبت هایشان را آزادانه بیان کنند.

نماینده اول نماینده انجمن های علمی است. آمارها و مطالب گفته شده به خوبی شاهدی بر بی توجهی به بزرگترین تشکل دانشجویی کشور است. در حوزه ی نشریات دانشجویی نیز درددل مارا گفت: از نظارت پیش از چاپ گرفته تا تدوین آیین نامه ای مشخص و صریح و ...

البته در لا به لای سخنانش مطالبی نیز بود که به آنها نقد داشتم، اما در مجموع نقطه ی قوتش گفتن حرف دل دانشجویان بود و تشویق یکپارچه ی همه ی تالار به خوبی این ادعا را ثابت می‌کرد.

و اما نماینده‌ی بعدی مصیب منتظمی از بسیج دانشجویی: متنی نیاورد به خوبی معلوم بود که از مطلبی شاکی است.

حدسم درست بود؛ به او گفته بودند شما به عنوان نماینده‌ی جریان اصولگرایی مقابل رئیس جمهور حرف خواهید زد!

مسلّم بود که زیر بار چنین موضوعی نرود. خیر مقدم گفت. به روند برگزاری جلسه و نبودن نماینده همه‌ی تفکرها اعتراض کرد.

عرض کرده بودم که علاوه بر کانون ها و تشکل های سیاسی دانشگاه حتی تشکل های اتحادیه دار هم اجازه اظهار نظر پیدا نکرده بودند. بسیج را یک نهاد فراجناحی خواند و در انتها تنها یک تمنّا از وزیر بهداشت کرد: طرح تحول سلامت ...

نماینده بعدی نماینده تشکل دولت ساخته ی معلوم الحال دانشگاه بود. قبل از رفتن به بالا حدس می‌زدم چه حرف هایی میخواهد بگوید.

سال هاست که با دغدغه‌‎های جهت دهی شده ی به دور از متن مردم این عده آشنایی دارم. تشویق قسمت های خاص از سالن در سراسر گفتگو گواه این ادعاست .

از پر رویی و وقاحتشان در اعتراض به تعداد سهمیه اختصاص یافته -که طبق آمار از مجموع سهمیه ی همه ی تشکل های دیگر بیشتر بود- که بگذریم؛ به هر دری سری زد. از کلید زدن عبور از روحانی، حمایت رسمی از ضعیف ترین استاندار ادوار استان، فشارهای بی مورد به وزیر علوم برای سهم خواهی تا حمایت از باغی بر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، توهم توطئه، حمایت‌های نمادین دروغین از «جان ما اهل سنت»، اهانت به نهاد های مقدس جمهوری اسلامی ایران و همه و همه و همه بود ولی حرفی از جنبش دانشجویی و دغدغه های آن و حمایت آن از مردم مستضعفی که صاحبان اصلی این انقلاب هستند، نبود .

ناگفته نماند که علی رغم تعهد همه ی سخنرانان دانشجویی به وقت، سخنرانی وی قریب به دو برابر مدت اختصاص یافته ادامه یافت. گفتن ندارد که در آن فضا از همه چیز حال بهم زن تر، شعارهایی بود که در حمایت از فتنه گران و #داعشی_های_داخلی توسط همان عده معلوم الحال سر داده میشد.

و اما نماینده شورای صنفی :
انتقاد از پردیس‌های خودگردان، پولی شدن دانشگاه‌ها، عدم تشکیل اتحادیه شورای صنفی، بومی گزینی، وجود هفتاد هزار دانش آموز محروم از تحصیل در استان، وجود ۵۸۰۰ بانوی سرپرست خانوار و انتقاد هایی از کمبود خدمات پزشکی در استان.

راستش را بخواهید صدای این نماینده خیلی واضح نبود و همه مطالب را نشنیدم اما در مجموع مطالبات، پیشنهادها و دغدغه‌های بجایی بود؛ البته غیر از موارد سیاسی آن که اصولا ربطی به شورای صنفی نداشت.

و در اخر محمد جواد هروی نماینده کانون‌های فرهنگی هنری و اجتماعی دانشگاه به ایراد سخنان خود پرداخت:

شاید بتوان گفت جدی ترین دغدغه‌هایی که مطرح شد و من را به فکر فرو برد، اول پیشنهاد اضافه شدن بخش فرهنگی به بنیاد ملی نخبگان و در ثانی استفاده از مسئولانی که تخصصی بودن کار فرهنگی و کانون های فرهنگی را بفهمند، بود.

بعد از این‌ها به استقبال سخنان ریاست جمهور رفتیم که قطعا همه شما ان را شنیده اید. نقد مفصل صحبت های حضرتشان بماند برای بعد...


کد خبرنگار : 17