به گزارش خبرنگار سرویس زنان و خانواده «خبرنامه دانشجویان ایران» ۲۱ تیرماه در تقوم شمسی کشور ما به نام روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است که علت انتخاب آن سالروز حادثه مسجد گوهرشاد در حرم مطهر امام رضا (ع) است که در اعتراض به کشف حجاب دوران پهلوی صورت گرفته بود. به همین مناسبت هر ساله تجمعاتی در حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب در این ایام در کشور برگزار می شود.
در همین راستا سال گذشته ستاد عفاف و حجاب بسیج جامعه زنان، همایش عظیم دختران انقلاب را در عصر پنجشنبه ۲۰ تیر همزمان با سراسر کشور به مناسبت هفته عفاف و حجاب با شعار «حجاب حافظ حریم خانواده» در ورزشگاه 25 هزار نفری شهید شیرودی برگزار کرد.
در این که حجاب لازمه حضور زن در اجتماع است و عامل رشد فرد و جامعه میشود شکی نیست. اما اینگونه تجمعات از چند جهت قابل نقد است:
۱- امروز بعد از گذشت ۴ دهه از انقلاب اسلامی شاید تنها چیزی که با کمترین تغییر همانند سالهای اول انقلاب در جریان است شکل کار دستگاههای فرهنگی است.
باید قبول داشت که کار فرهنگی دهه شصت در دهه ۹۰ کارساز نیست. بنر «زن در حجاب چون گوهری است در صدف» شاید در دهه شصت موثر بود اما نقش این تصاویر بر دیوارهای دهه ۹۰ دهنکجی است به هر ایده و کار خلاقانه ای.
تجمع حاشیه امنی است برای آن دسته از مسئولینی که پشت میز نشسته و بودجه مختص حجاب را خرج تجمع و بنر و پوستر و گل و صدف میکنند، برای پر کردن گزارشهای طویل سازمانی، فارغ از ذرهای تلاش برای انجام کار جدید و موثر. و باید دانست تا زمانی که کار فرهنگی پوسته خود را عوض نکند و این روش های فشل سرراست از نسلی به نسل دیگر به ارث برسد وضع همین است.
۲- بعد دیگر مسئله دامن زدن به دوقطبیهای کاذبی است که در جامعه ما در حال شکل گرفتن است.
عناوین «دختران انقلاب» و «دختران حاج قاسم» خواسته یا ناخواسته به جامعه القا میکند در دایره تنگ انقلابیگری و دختر حاجقاسم بودن، قشر بسیار بزرگی از جامعهی دختران جا نمیگیرد و این خواه ناخواه ما را به سمت جامعه دوقطبی سوق میدهد.
بی حجاب و باحجاب، اصولگرا و اصلاحطلب، چپ و راست، حزبالهی و ضدانقلاب... بیش از آنکه علت باشند، معلول هستند. معلول بی سلیقگی های فرهنگی کارانی که فهمی از قواعد مدیریت اجتماع ندارند و بهجای باز کردن باب گفتگو و تعامل، فضای جامعه را تنشزا کرده و شکافهای اجتماعی را گستردهتر میکنند.
شهید بزرگوار، سردار سلیمانی از جمله کسانی بود که معترض این نوع نگاههای کوتهفکرانه بود و به طردکردن هموطنان با ظاهر یا افکار متفاوت معترض بود و جانش را در طبق اخلاص برای همه این مردم فدا نمود.
مهدی تکلو، کارشناس ارشد علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بستر اندیشه ورزی در جامعه ما از سیاست زدگی رنج می برد. پیش از آن که اندیشه ها به موعد مواجهه و تعامل برسند، قشربندی های اجتماعی نسخه یکدیگر را پیچیده و فرصت مباحثه به تهدید مجادله تبدیل می شود. این که اندیشه ها عقیم و محصور باقی می مانند و تضاعف و تزاید شکل نمیگیرد تنها بخشی از آسیب است. آسیب بالاتر آنجاست که همزیستی اجتماعی و امکان اصلاح آن نیز به مخاطره می افتد. «حزب اللهی» و «ضد انقلاب» و دوگانه های از این قبیل بار معنایی سیاست زده تری گرفته و بیش از گذشته مصرف و برچسب می شوند.
منصوره جعفری، کارشناس فیزیک دانشگاه صنعتی شریف
با دیدن این پست یاد دوستانم افتادم که آیتالله خامنهای را بهعنوان یک مدیر موفق در سیاست خارجه قبول دارند اما درمورد خود نظام کمی مرددند. یا اصل انقلاب را قبول دارند، نماز هم میخوانند، اما به نظرشان پوشش مسئله ای شخصی است. و یا اصلا هیچکدام را قبول ندارند، نه نظام را و نه حجاب را! اما حاج قاسم را بعنوان مردی که امنیت کشور را حفظ میکرد قبول داشتند و برای پر کشیدنش اشک ریختند. خواهران، برادران! اگر کسی این اجتماعات ما (شما) را نیامد و از حجاب حمایت نکرد، دختر حاج قاسم نیست؟ این خطکش را چه کسی به دست ما (شما) داده است؟! بعید میدانم کار حاج قاسم یا ولی امرش باشد...
*گزارش از فاطمه قنبری