تاریخ : 1399,سه شنبه 29 مهر02:01
کد خبر : 373742 - سرویس خبری : یادداشت

فاطمه حسامی

سیاست‌های نئولیبرالیست و تحقق اهداف سند ۲۰۳۰!

نتیجه مستقیم سیاست‌های نئولیبرالیست، نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی را دچار فروپاشی و هضم در به اصطلاح توسعه جهانی کرده و اهداف کلان سند ۲۰۳۰ را محقق می‌کند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» فاطمه حسامی*// پیدایش نظام سرمایه سالاری جدید‌، اتفاقی است که امکان تحقق آن جز در روزگار مدرن وجود نداشته و ندارد.

جهان امروز به لحاظ اقتصادی_اجتماعی تحت سیطره سرمایه سالاری قرار دارد و این امر در مالکیت های عریان نیمه لیبرال و نئولیبرال همان قدر مصداق دارد که در چهارچوب رژیم های سوسیالیستی و حتی فاشیستی که در اواسط قرن بیستم خودنمایی کردند.

نئولیبرالیسم ایرانی به عنوان یک ایدئولوژی دارای بنیادهای معرفت شناختی نسبی انگارانه است و به تبع جوهر سکولار-اومانیستی اش با حکومت اسلامی و هرنوع حکومت دینی مخالف است.

نئولیبرال های ایرانی طرفدار جدایی دین از دولت و قدرت سیاسی، یعنی خارج کردن دین از مرکز ثقل حیات سیاسی - اجتماعی و سامان دادن نظام سیاسی_اجتماعی و امور معاش و مناسبات اجتماعی و زندگی بر مبنای عقلانیت سکولار- اومانیستی و ایدئولوژی های برآمده از آن هستند.

و به لحاظ تبلیغی - ترویجی بر شعارهایی چون جامعه مدنی، خردگرایی، پرهیز از دشمن تراشی در عرصه روابط بین الملل، تعامل با دنیا و نظایر این ها متمرکزند.

یکی از مولفه های جدی نئولیبرالیسم ایرانی، ترکیب استراتژیک و محوری آن بر لزوم جذب و هضم ایران به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در نظام جهانی سلطه استکبار و فرآیند جهانی سازی نئولیبرال است.

نگاه هزینه ای که ما شاهد سلطه آن در آموزش و پرورش و مرکز ثقلش هم هستیم از خصایص اصلی تفکر نئولیبرالیسم است.

آقایان می بایست ضمن افزایش زیرساخت های فیزیکی دانشگاه فرهنگیان توجه ویژه ای به توسعه کیفی آن داشته باشند چراکه نسبت تعداد هیئت علمی به دانشجو، شاخص های گزینش اساتید و دانشجومعلمان، محتوای آموزشی دانشگاه فرهنگیان و نگاه سطحی به مقوله کارورزی در شأن این دانشگاه حیاتی نیست.

عدم جذب نیرو در زمان درست،کاهش بی خردانه در جذب دانشجومعلمان کشور را دچار بحران کمبودمعلم در کلاس درس کرده است. چه تفریط و کاهش بی خردانه و چه افراط و استخدام 73000 نفره راه آموزش و پرورش را به ترکستان برده و به کعبه اعرابی نخواهیم رسید.

نگاه هزینه ای که بر بدنه کم جان وزارت خانه حیاتی آموزش و پرورش حاکم است، قائل بر اهمیت مرکز ثقل اصلی نظام آموزش و پرورش نیست که اگر قائل بود، در صدد واگذاری آن به دانشگاه پیام نور بر نمی آمد و بر خلاف فرمان رهبری که الحق یگانه رقیب مقابل رویکردهای سکولاریستی هستند، به توسعه کمی و کیفی دانشگاه بی توجهی نمیکردند.

اگر از اهمیت و جدیتی که رهبری عزیز قائل هستند یک درصد در وجود آقایان بود الان نسبت هیئت علمی به دانشجو 1به 97 نبود. اگر قائل به سرمایه گذاری بودند، مباحث مالی شفاف بود و میتوانستیم زیرساخت های فیزیکی دانشگاه را گسترش دهیم.

اگر مدیران فهم معلمی داشتند، روند گزینش که رهبری بر اجرای صحیح آن تاکید دارند، اینگونه نبود. اگر قائل بر سرمایه گذاری بودند ظرفیت جذب دانشگاه فرهنگیان را افزایش میدادند نه آنکه، در نقش بنگاه کاریابی ماده 28 و خرید خدمات را در دستور کار قرار دهند.

خرید خدماتی که فرد یک شبه معلم کلاس درس می شود بدون اینکه حرفه معلمی آموخته باشد و مستخدمینی که از طریق ماده 28 جذب شده اند اما کار آموزش آن ها در چند پودمان درسی محدود می شود و بعد توقع داریم آموزش وسیله ای برای پرورش باشد درصورتی که شاهد له شدن ستون فقرات تعلیم و تربیت هستیم چراکه فرد با آموختن مهارت های حرفه ای معلم میشود نه با داشتن مدرک لیسانس و فوق لیسانس از بهترین دانشگاه کشور.

عقل سلیم در برابر سخنان آقایان زمانی که جذب ماده 28 را افزایش جذب دانشگاه فرهنگیان می دانند، باز می ماند. حال نمیدانم دیدگاه نسبی انگاری مسبب این خطای عجیب میشود یا عدم مطالعه قوانین.

اگر قائل به سرمایه گذاری بودند، در 11 سال الحاقیه و اصلاحیه های متعددی ناظر بر قانون تعیین تکلیف حق التدریسی ها تصویب نمی کردند.

قانون اساسی، سند تحول بنیادین و برنامه ششم توسعه را زیر پا نمی گذاشتند و به عنوان یک مسئول ، به سخنان رهبری توجه ویژه می کردند نه آنکه احساسی برخورد کرده و نظام تعلیم و تربیت را به سخره بگیرند.

لازمه تحقق تمدن نوین اسلامی وجود  مسئولینی منطقی در قوای سه گانه است. تا زمانی که دلیل تائید یک طرح تفسیر ناصواب از انقلابی گری و تجمع  افراد رو به روی نهادهای ذی صلاح باشد به تحول بنیادین آموزش و پرورش نخواهیم رسید.

تا زمانی که مسئولان  قانون گذاری کشور عدم ضرر به چند فرد را مهم می شمارند اما متوجه ضربه به نظام تعلیم و تربیت نیستند، شاهد این خواهیم بود که آقایان صرفا به منافع کوتاه مدت خود توجه کرده و بجای تصویب یک طرح جامع جذب نیروی انسانی ، بر قانون تعیین تکلیف حق التدریسی ها مصوبه سال 1388، یازده اصلاحیه و الحاقیه بزنند.

گویا مسئولان ذی ربط برای نابودی نظام تعلیم و تربیت دست به دست هم داده اند و دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی در این میان فرزند مظلوم نظام جمهوری اسلامی هستند.

حواسمان باشد تکلیفمان را مشخص کنیم چرا که در یک دست می و در دست دیگر قرآن فایده ندارد و نتیجه مستقیم سیاست های نئولیبرالیست، نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی را دچار فروپاشی و هضم در به اصطلاح توسعه جهانی کرده و اهداف کلان سند توسعه پایدار 2030 را محقق می کند.

*عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان


کد خبرنگار : 38