به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مسئله مسکن یکی از بزرگترین مشکلات اقشار کم درآمد در ایران است. در سالهای گذشته با افزایش اجارهبها و پدیدههایی چون "افزایش حاشیهنشینی، اجاره کانکس و ماشین خوابی" روبرو بودیم، امسال ولی با پدیدههای جدیدی مثل اجاره اتاق خواب، اجاره انباری در برجهای مسکونی، اجاره مغازهها برای شبخوابی کارگران، پشتبام خوابی و اجاره منزل به چند خانوار مواجه هستیم. در این شرایط اما خبر تخریب خانه هایی که متعلق به اقشار ضعیف وکم درآمد جامعه بوده اند، بسیار ناراخت کننده و حاشیه ساز شده اند.
اول خرداد امسال بود که آسیه پناهی که ۶۱ سال سن داشت، پس از کشمکش با مامورانی از شهرداری که قصد تخریب خانه او را داشتند، درگذشت.
خانم پناهی پس از تخریب خانهاش در هنگام انتقال به کمپی در جنوب کرمانشاه دچار سکته قلبی شد و جان خود را از دست داد.
گفته شده بود ماموران به صورت او اسپری فلفل پاشیدهاند. برادر آسیه پناهی هم گفته بود که ماموران خواهرش را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند اما مقامهای قضایی استان کرمانشاه گفتند "هیچگونه آثار ضرب و جرحی در بدن این زن وجود نداشته است."
ماجرای مرگ آسیه پناهی مسئله پیچیدهای نبود، اما چند گره کور داشت. اول اینکه چرا تلاش شد که مرگش پنهان شود و به رسانه درز پیدا نکند، مسئله دوم علت مرگ اوست که گمانه زنیهای زیادی را ایجاد کرد و باعث شد پرونده به شعبه ویژه قتل برود؛ آیا او ضرب و شتم شده و این مسئله موجب مرگش شد، آیا استنشاق اسپری فلفل باعث سکته قلبی و مرگش بود یا استرس ناشی از
اما سوال و گره مهم داستان اینجاست؛ برخی از شهروندان مدعی هستند که زمینهای مورد بحث را از اداره اوقاف خریده و یا اجاره بلند مدت کردهاند از این رو اساساً دعوا فی مابین شهرداری و اداره اوقاف است و آنها خلاف قانون کاری انجام ندادهاند و مسئله آخر اینکه در شهرک فدک بیش از 100 منزل به صورت خلاف مقررات ساخته شده (طبق ادعای شهرداری)، چرا فقط 6 منزل آن تخریب شده که اتفاقاً اسنادی دال بر مالکیت زمین دارند. از این رو مسئله فقط آسیه پناهی نیست، بلکه سلسله اتفاقاتی است که نهایت منجر به مرگ پیرزن کرمانشاهی شد.
این گونه اتفاقات بعد از داستان آسیه پناهی بارها دیده وموجب واکنش بسیاری از فعالان فضای مجازی شده است.
یکی از این موارد در خصوص روستای "ابوالفضل" از شهر اهواز بود که باز هم ماجرای تخریب خانه در این روستا خبرساز شده بود ماجرای این روستا از این قرار بود که مراجع قضایی و انتظامی با شکایت بنیاد مستضعفان قصد برخورد با مردم روستای" ابوالفضل" را داشتند که گفته میشد بهصورت غیرقانونی زمینهای بنیاد مستضعفان را تصرف کردهاند. این اقدام باعث درگیری شدید ساکنان روستا ازجمله امامجماعتشان با مأموران انتظامی شد و خبر شلیک در روستای "ابوالفضل" و زدن گاز اشکآور و عکسهایی از مجروح شدن اهالی در فضای مجازی منتشر شد.
مردم روستای ابوالفضل در این خصوص میگویند که روزها با ترس و واهمه از خانه خارج میشوند و کشیک میکشند تا مأموری آنها را جلب نکند. چون سند و پولی برای گذاشتن وثیقه ندارند. آنها تکذیب خبر تخریب خانههای روستا توسط بنیاد مستضعفان را رد میکنند و خانههای تخریبشده در ماه اخیر را نشان میدهند. برخی از آنها درخواست ورود رئیس قوهقضائیه به ماجرا را دارند و معتقدند که مظلوم واقع شدهاند.
اما روز پنجشنبه29 آبان ماه بود که ویدیویی در رسانههای اجتماعی منتشر شد که در آن مأموران شهرداری در بندرعباس در حال تخریب یک آلونک دیده میشوند. طبق گزارشها، این آلونک متعلق به یک زن سرپرست خانواده بوده که همراه با فرزندانش در آنجا سکونت داشته است. در این ویدئو دو زن دیده میشوند که به مأمور شهرداری التماس میکنند، آلونک را خراب نکند. در پسزمینه ویدئو نیز صدای کودکی شنیده میشود که با هقهق گریه خطاب به مأمورانی که در حال کندن پلاستیک روی سقف هستند، میگوید: «تو را خدا، نکَن».
ساعاتی پس از اشتراک گسترده این ویدئو در شبکههای اجتماعی، شهردار بندرعباس میگوید: "علت تخریب آلونک این زن "زمین تصرفی" بوده است. او با اشاره به "تذکرهای" پیشین به این زن عنوان کرده: «این زمینها متعلق به مسکن و شهرسازی است و به قصد جلوگیری از ساخت و ساز غیرمجاز این تخریب صورت گرفته است. این خانواده مجوز ساخت خانه نداشتند و غیر قانونی آن محل را بنا کرده بودند.»"
موحدینژاد، معاون خدمات شهری شهرداری بندرعباس میگوید: این زن در لحظات تخریب آلونکش "ناگهان اقدام به خودسوزی کرد." این مقام مسئول اضافه کرده این زن به بیمارستان منتقل شده و "دچار ۱۸ درصد سوختگی شده که بیشتر در دست چپ" او بوده است.
اگر نگاهی کلی به این داستان وداستان های مربوط به "آسیه پناهی" و "روستای ابوالفضل" بیاندازیم، خواهیم دید که این چند اتفاق دومینو وار به این جا رسید اند. همانند پازلی که هرکدام از این اتفاقات، تیکه از آن هستند. اگر در خصوص اتفاقاتی که در خصوص "آسیه پناهی"، "روستای ابوالفضل" و باقی مورادی که در کشور به وجود آمد، تدبیری اندیشیده میشد شاید کار به اینجا نمیرسید که شاهد تخریب خانه یک زن سرپرست خانوار، جلوی چشمان فرزند یتیمش باشیم. شاید اگر از الان جلوی این موضوع گرفته نشود و سازماندهی مناسبی صورت نپذیرد، چه بسا در آینده ای نزدیک شاهد تخریب خانه های زاغه نشینان اطراف تهران باشیم، به طوری که دفاع از مظلوم و مستضعفان، که مطمئنا یکی از آرمان جمهوری اسلامی است به فراموشی سپرده خواهد شد.
فعالان سابق دانشجویی پیرامون این اتفاق واکنش نشان دادند؛
حسین زینیلیان دبیر اسبق اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در صفحه اینستاگرامی خود نوشت:
«چهار دهه از تصویب اصل ۳۱ قانون اساسی می گذرد، اصلی که داشتن مسکن را حق هر فرد و خانواده ایرانی می داند و دولت را موظف به تامین این نیاز اولیه انسانی با اولویت روستانشینان و کارگران می کند.
اما در این مدت با تمام تلاش های مردم و موسسات خیریه و کمیته امداد و سیاست های یک بام و دوهوای کارگزاران در تامین این نیاز، در قالب طرح های مختلف از اعطای زمین(رایگان یا تملیکی بلند مدت) یا طرح های تامین مسکن (مهر و ملی و امثالهم)، دولت ها نتوانسته اند این مساله زمین مانده را حل نمایند و شاید نقطه تلاقی تمام این شکست ها و ناکارآمدی ها در تامین مسکن برای مردم و مستضعفین همین مساله مالکیت و سرنوشت خانه های واگذار شده است.
اگر کارگزاران نمی توانند در اجرای اصل 31 فکری نو دراندازند و هر روز شاهد آوار شدن سرپناه بر سر مردمی مانند آسیه پناهی کرمانشاهی یا زن و بچه بندرعباسی یا ... به بهانه ساخت غیرقانونی در حریم یا اراضی ملی حاشیه شهرها و روستاها باشیم.»
محمدامین سلیمی، دبیر اسبق مواضع بسیج دانشجویی کشور نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد و نوشت:
«یک جایی از این فیلم زن بیچاره به مامور شهرداری میگوید ما مرد نداریم اگر داشتیم وضعمان این نبود...یک چندجای دیگر دختر بچهای لابهلای دست وپای ماموران ضجه میزند نکنید.
یک پیرزن است که فکر میکنم به قاعده ده متر از اراضی ملی را با چند بلوک تصاحب کرده از سر بیچارگی، چند آدمآهنی که اولیات برخورد با آدمیزاد را نمیدانند به عنوان کارگزار حکومت اسلامی میفرستیم سراغشان آنها هم خراب میکنند، هیچکس هم نمیپرسد خب حالا بعد خرابی اینها چه سرنوشتی دارند؟ آن دختربچه شب کجا خواهد خوابید؟
حقیقتش ما تا همینجا هم خیلی پیشرفت کردیم، یعنی همینکه نگفتیم آن زن یک بدکاره و معتاد و منافق و تجزیه طلب بوده و نرفتیم تراکنش بانکیاش را افشا کنیم به نظرم خیلی هنر کردیم.»
وحید شورابی از فعالان سابق دانشجویی و مسئول سابق مرکز هماهنگی بسیج دانشجویی دانشگاههای آزاد نوشت:
«بحث بر سر اجرای عدالت است!
با ساختار موجود، قرار است اعمال قانون و اجرای حکم تخریب فقط برای مستضعفین باشد و پولدارها می توانند با پرداخت جریمه مستحدثات خود را قانونی کنند!
متاسفانه قوانین مختلفی داریم که قانون گذار، متخلف را تشویق کرده تا اقدام غیر قانونی انجام دهد و بعد با پرداخت عوارض و جریمه، تخلف خود را قانونی کند. ماده ۱۰۰ قانون نماد این نوع حکمرانی است.
وضع فعلی یک توافق برد - برد بین دولت و ثروتمندان است. ثروتمند با زیاده خواهی تخلف می کند و جریمه می پردازد، حاکمیت از پرداخت جریمه ثروتمند درآمد زایی می کند! آنوقت مستضعف بیچاره اگر برای دستیابی به مسکن اولیه ، دست به تخلفی که آن هم ناشی از عدم اجرای اصل ۳۱ قانون اساسی توسط دولت است بزند، باید خانه خراب بشود.
عمدتا چه کسانی از این قانون منتفع می شوند؟! غیر از ثروتمندانی که در بیرون حریم روستا به صورت غیر قانونی برای خوش گذرانی ایام آخر هفته و تعطیلات مستحدثات ایجاد کرده اند؟!»