تاریخ : 1399,شنبه 13 دي02:28
کد خبر : 381215 - سرویس خبری : یادداشت

فاطمه عظیمی‌پسند

شاد، اوج تبعیض

خانواده این دانش‌آموزان اکثرا افرادی هستند که با بیرون از خانه و اجتماع، تعامل جدی دارند و نمی‌توانند کار‌های یدی و غالبا مرتبط با اجتماعات پرازدحام را، صرفا به خاطر ترس از کرونا کنار بگذارند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» فاطمه عظیمی‌پسند*// حدود ۳.۵ میلیون دانش‌آموز به آموزش مجازی دسترسی ندارند و به‌صورت تقریبی برای تحصیل هر دانش‌آموز باید حدود ۳ میلیون تومان در پایه، هزینه صرف شود. بسیاری از مناطق کم‌برخوردار دسترسی به اینترنت ندارند و دانش‌آموزان در صورت داشتن امکانات اولیهٔ آموزش مجازی باید به مناطقی دور از محل سکونت و خطرناک (به خصوص در چنین فصلی) بروند تا بتوانند از پهنای باند اینترنت استفاده کنند.

حال میزان قابل توجهی از این ۳ میلیون دانش‌آموز خانواده‌هایی دارند آنقدر مستضعف و بی‌بضاعت، که هیچ تضمینی نمی‌توان داد که این وسایل هوشمندِ گران را برای هزینه‌های اساسی‌تر زندگی‌شان نفروشند؛ یعنی ایده آموزش مجازی تا به اینجای کار، برای دانش آموزان بی‌بضاعت که آمار قابل توجهی هستند، پرهزینه، با مشکلات و محدودیت‌های برای دربرگیری مناطق محروم و بدون تضمین حفظ آن وسایل از سمت خانواده‌ها و در یک کلام، بیشتر شبیه به یک طنز است!

حال با توجه به این توضیحات، مسئله دیگری را بررسی کنیم؛

خانواده این دانش‌آموزان اکثرا افرادی هستند که با بیرون از خانه و اجتماع، تعامل جدی دارند و نمی‌توانند کار‌های یدی و غالبا مرتبط با اجتماعات پرازدحام را، صرفا به خاطر ترس از کرونا کنار بگذارند. حتی بعضا خود این دانش‌آموزان در بیرون از خانه کار می‌کنند و می‌شود گفت کرونا صرفا باعث شده که ایشان از یکی از مهمترین نیازهایشان یعنی آموزش (که آن هم در حالت عادی دست و پا شکسته برایشان فراهم بود) به‌صورت جدی محروم بشوند.

مشخصا سوالاتی هست که از مسئولان، از دولت که طبق اصل سی قانون اساسی وظیفه فراهم آوردن تحصیل رایگان برای این دانش‌آموزان را دارد، از شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش باید پرسید. اینکه اگر نمی‌توانید و نمی‌خواهید برای این دانش‌آموزان آموزش مجازی را با آن هزینه گزاف فراهم کنید، با توجه به اینکه روال زندگی این افراد در عمل با وجود کرونا محدودیتِ به سمت رعایت پروتکل‌ها نداشته‌است، که هیچ!، حتی بیشتر تغییر به سمت زوال معیشت داشته و یک گام اسف بارتر، ایشان مجبور به انجام کار بیشتر به خاطر محدودیت‌های به‌وجود آمده شده‌اند، چرا برایشان همان تدریس حضوری کما‌فی‌السابق را فراهم نمی‌کنید؟

چه دلیل منطقی‌ای وجود دارد که در حال حاضر این دانش‌آموزان به‌صورت حضوری به مدرسه نروند و ارگان‌های مرتبط، تعامل ملموس و عینیِ اجباری این طبقه را با اجتماع، به فال نیک نگیرند و تمرکز هزینه‌ای که بر ایده آموزش مجازی ست (که مشخصا هم بالاست، هم ضمانت ناپذیر و هم نمی‌تواند اکثریت را در برگیرد) برای کم‌خطر شدن تدریس حضوری، روی پروتکل‌های بهداشتی مدارس متمرکز نکنند؟! چه مشکلی مانع استفاده از کادر‌های آموزشی بومی و ساکن همین مناطق که اتفاقا معلمان و دانشجویانِ جویای کار و در سطح درک طبقه مستضعف و مشکلاتشان هستند، به صورت ملموس در اجتماع حضور دارند و خود نیز مشکلی با تدریس حضوری ندارند، برای این امر می‌شود؟!

غیر از اینکه احتمالا عده‌ای که رقابت را تا سال‌های متمادی با مدارس خصوصی و غیردولتی و سمپادها، به اندازه کافی به نفع خویش ناعادلانه کرده و بازی را به نفع منویات خود تغییر داده‌اند، الان هم با چنین عملی، به راحتی پله‌های رشد فردی را باحذف آشکارای رقیبان، یک به یک طی کنند و اصلا دیگر رقیبی وجود نداشته‌باشد که حال سر عادلانه بودن رقابتش، بحث شود؟ آیا این ظلم آشکار در حق عمومی مردم و این دانش‌آموزان مظلوم نیست؟

*دانشجوی کارشناسی رشته فیزیک دانشگاه بوعلی سینا همدان


کد خبرنگار : 38