تاریخ : 1399,چهارشنبه 22 بهمن11:43
کد خبر : 385440 - سرویس خبری : یادداشت

محمد دلگشایی

داستان یک پرچم

آنان که آمالشان ژاپن اسلامی و... بود را تنها خون حاج قا...م رسوا نمود و نشان داد که نارضایتی از وضع امروز نه از باب سرخوردگی از انقلاب که نشأت گرفته از بی اعتقادی به آرمان اصیل انقلاب است!

«خبرنامه دانشجویان ایران» محمد دلگشایی//  سال ۵۷، میشل فوکو، فیلسوف شهیر فرانسوی، بعد از سفر خود به ایران انقلاب اسلامی را اینگونه روایت میکند: (انقلاب اسلامی ایران نمیتواند به دلایل مادی صورت گرفته باشد، چرا که حتی کسانی که از رفاه مادی برخوردار بودند نقش موثری در وقوع این انقلاب ایفا کردند؛ آنچنان هم که پیداست ملت راه اصلاح را در اسلام یافته بودند اما بخش غیر مذهبی و حتی ضد مذهب نیز از پایه های وقوع انقلاب بودند، شخصیت آیت الله خمینی نیز پهلو به افسانه میزند، هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشور نمیتواند ادعا کند که مردمش با او چنین پیوند نیرومندی دارد. همه مردم حتی ضد مذهبان نیز آیت الله خمینی را تنها شاخص انقلاب میدانند.)

داستان ما، داستان این دو پرچم است. اولی پرچمی که به خون انسانها آلوده است و دومی پرچمی که بر قلب انسانها استوار گشته است. دو تمدن با دو راه و دو هدف متفاوت که تقاطع انقلاب اسلامی وجه تمایز این دو مسیر است.

فوکو انقلاب ایران را اعتراضی به جریان تمدن سرمایه داری و راهی به سوی جهان معنوی تصویر کرده بود، شاید او و خیلی های دیگر خیلی از این دست نظراتشان در ابتدای انقلاب را پس گرفته باشند، اما چیزی که تغییر نمیکند قدرت معنایی انقلاب ماست که از مرزهای نفسانیت انسان گذشته و نه به منظور اقتصاد،فرهنگ یا سیاست بلکه قیامش برای ارزش انسان صورت پذیرفت. این قیام تا ابد صیرورت دارد و توقف ناپذیر! چیزی که توقف میکند نفسانیت ماست نه انقلاب!

آنان که آمالشان ژاپن اسلامی و... بود را تنها خون حاج قا...م رسوا نمود و نشان داد که نارضایتی از وضع امروز نه از باب سرخوردگی از انقلاب که نشأت گرفته از بی اعتقادی به آرمان اصیل انقلاب است!

نه آرمان اقتصاد و سینما و رسانه و... که انقلاب همه اینها هست اما اینها همه انقلاب نیست!

قصه امروز ما قصه جنگ این روایت است!


کد خبرنگار : 16