تاریخ : 1399,سه شنبه 19 اسفند13:28
کد خبر : 388390 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

استراتژی ایران و آمریکا پس از حمله راکتی به پایگاه نظامی؛

ایران به‌دنبال افزایش فشار بر متحدان عربی آمریکا در منطقه/ دوگانگی تصمیم‌گیری دولت بایدن در خاورمیانه

سیگنال‌ها و اقدامات دولت بایدن در منطقه غرب آسیا تا حدودی مبهم و حتی گیچ کننده است. از طرفی این دولت حق پاسخ به تهدیدات را محفوظ می‌دارد و از سوی دیگر از طرح کنگره برای محدودسازی اقدامات نظامی کاخ سفید در غرب آسیا حمایت می‌کند؛ اقدامی که در کنار سخت‌گیری به امارات و عربستان می‌تواند این تصور را به در تصمیم‌سازان ایرانی ایجاد کند که از آزادی عمل بالایی در سطح تاکتیکی در غرب آسیا برخوردار هستند.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ دولت بایدن تجربه‌ای جدید در سیاست ایران پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ است. اخیراَ این دولت در برابر حملات راکتی به پایگاه‌هایش رفتارهای متناقضی را نشان داده است. این رفتارها می‌تواند به سوءتفسیر در میان تحلیل‌گران و تصمیم‌سازان بیانجامد. از این رو نگاهی کوتاه به رویکرد این دولت در خصوص حملات راکتی امری ضروری است.

آغاز ریاست جمهوری بایدن و حمله راکتی به پایگاه آمریکایی

هفته گذشته حمله راکتی به پایگاه مشترک امریکا و نیروهای عراقی صورت گرفته که در پی این حمله یک نیروی قراردادی امریکایی کشته شد. علت مرگ وی سکته قلبی اعلام شده است. همچنین پنتاگون اعلام کرد که در طول این حمله از ۱۰ راکت علیه این هدف استفاده شده است. وزیر امور خارجه امریکا اعلام کرد که پس از مشخص شدن مسئول حمله در زمانی که خودمان انتخاب می‌کنیم به آن پاسخ خواهیم داد.

پیش از این حمله راکتی، پایگاه نیروهای امریکایی در چندین نوبت مورد هدف حملات راکتی قرار گرفته بود. دولت جدید امریکا پیش از آخرین حمله راکتی صورت گرفته، در نخستین اقدام نظامی خود در منطقه، به نیروهای وابسته به ایران در سوریه حمله کرد و هدف خود از این حمله را متوقف سازی حملات راکتی عنوان کرد. با این حال حمله انجام شده به این اهداف نشان داد که سیاست امریکا در خصوص جلوگیری از حملات با استفاده از حملات کارآمد نیست.

جان کربی، سخنگوی پنتاگون، پس از حمله به سوریه اعلام کرد: «یکی از اهدافی که به دنبال دستیابی به آن هستیم بازدارندگی در برابر حملات آینده‌ای است که توسط گروه‌های شبه نظامی علیه نیروها، تاسیسات یا شرکای عراقی ما انجام می‌شود و ما ما امیدوار هستیم که این حملات تاثیرگذار باشد».

با این حال پس از حمله آخر، امریکا نه تنها اقدام به حمله جدیدی نکرد بلکه زمان و مکان حمله را به موقعیتی نامشخص انتقال داد و اعلام کرد که در زمانی که انتخاب کنیم واکنش نشان خواهیم داد اما از اقداماتی که موجب شدت گرفتن وخامت اوضاع شود خودداری خواهیم کرد

مدل تصمیم سازی بایدن در عراق

دولت بایدن به دنبال موج اول حملات راکتی به صورت سراسیمه اقدام به حمله به مواضعی در سوریه کرد اما در حملات بعدی تا حدودی رفتار محتاطانه را اتخاذ کرده است. دولت بایدن نگران چندین مسئله اساسی در خصوص تصمیم‌گیری در عراق است. ابتدا اینکه تلاش بایدن به صورت عمده متوجه شکل دهی به توافقی جدید با دولت ایران در موضوع هسته‌ای است و تمایلی ندارند با تاکید بر موضوعات دیگر یا افزایش تنش فرصت احتمالی برای تصمیم‌گیری در این خصوص را از بین ببرد. حملات راکتی به پایگاه‌های امریکا گرچه برای نیروهای این کشور آزار دهنده است و می‌تواند در عملیات این نیروها ایجاد اخلال کند اما به صورت کلی از نظر هزینه‌های تحمیل شده بسیار ناچیز است، اما فشار امریکا در روی این مسئله اگر به تخریب چشم‌انداز مذاکرات میان ایران و امریکا بیانجامد می‌تواند خطر حرکت ایران به سمت غنی‌سازی بیشتر و حتی خطر گسترش تسلیحات هسته‌ای در منطقه و یا تنش بین امریکا و متحدان این کشور را در پی داشته باشد. از این رو امریکا بیش از هر چیزی به دنبال آن است تا کنترل تهدیدات استراتژیک را فدای کنترل تهدیدات سطح تاکتیکی نکند.

ایران به‌دنبال افزایش فشار بر متحدان عربی آمریکا در منطقه/ دوگانگی تصمیم‌گیری دولت بایدن در خاورمیانه

سیگنال‌ها و اقدامات دولت بایدن در منطقه غرب آسیا تا حدودی مبهم و حتی گیچ کننده است. از طرفی این دولت حق پاسخ به تهدیدات را محفوظ می‌دارد و از سوی دیگر از طرح کنگره برای محدودسازی اقدامات نظامی کاخ سفید در غرب آسیا حمایت می‌کند؛ اقدامی که در کنار سخت‌گیری به امارات و عربستان می‌تواند این تصور را به در تصمیم‌سازان ایرانی ایجاد کند که از آزادی عمل بالایی در سطح تاکتیکی در غرب آسیا برخوردار هستند. از سوی دیگر برخی دیگر نیز ممکن است در برابر این سوال قرار بگیرند که تا کجا می‌توان فشار در سطح تاکتیکی را افزیش داد و برای پاسخ دادن به این سوال به افزایش فشار بر نیروهای امریکایی و متحدان منطقه‌ای این کشور اقدام کنند. امری که ممکن است منطقه را در برابر افزایش تنش قرار دهد چرا که در سمت مقابل نیز عده زیادی بایدن را به ناتوانی در پاسخ‌گویی در برابر ایران متهم کرده، بنابراین فشار بر دولت او برای اقدام افزایش خواهد یافت و زنجیره‌ای از اقدامات متقابل می‌تواند به تنش در منطقه و انتقال این تنش به سطح استراتژیک بیانجامد.

دسته بندی مسائل منطقه از نگاه دولت بایدن

دولت بایدن مسائل موجود در سطح منطقه را به چند دسته تقسیم کرده است. ابتدا مسائلی که مرتبط با نیروهای امریکایی و رژیم صهیونیستی هستند و از حساسیت بالایی برخوردار است، چرا که بازیگران داخلی امریکا در این زمینه می‌توانند فشار شدیدی را به دولت منتقل کنند و دولت بایدن را وادار به اقدامات تهاجمی یا پیش دستانه کنند.

دسته بندی دوم، مسائل مرتبط با متحدین منطقه‌ای به ویژه عربستان است که به دلیل حمایت گسترده آنها از ترامپ و همچنین روابط رو به افزایش آنها با چین و روسیه، بایدن خود را در برابر متحدانی می‌بیند که تمایلی به پیروی از امریکا ندارند و از نظر امنیتی در حال ایجاد سطوحی از روابط چندگانه هستند که دیگر امریکا بازیگر انحصاری این روابط نیست. بایدن در برابر اقدامات این شرکای متخلف، از فشار بر آنها توسط ایران حمایت می‌کند به صورتی که در روزهای اخیر شاهد افزایش سطح حملات نیروهای حوثی و حملات انجام شده از خلیج فارس علیه اهداف عربستان هستیم و دولت امریکا واکنشی به این حملات نداشته است. همچنین دولت بایدن نیز در سطوح مختلف از جمله در مسئله خاشقچی و همچنین روابط عربستان و امارات و چین خواهان افزایش فشار بر این دو کشور است.

دسته بندی سوم شامل مسائل استراتژیک سطح منطقه از جمله پرونده هسته‌ای ایران، وضعیت توازن نیرو در سطح منطقه، روابط بین ایران و متحدان امریکا است. این موارد در نگاه امریکا مسائلی بلندمدت هستند اما این دولت از حل آنها در کوتاه مدت نیز استقبال می‌کند با این حال در شرایط فعلی به نظر می‌رسد که دولت بایدن تمایلی به انتقال تنش به این سطح ندارد و خواهان این است که این سطح از مسائل از مسائل تاکتیکی جدا شده و با آرامش تعقیب شوند. حتی این دولت به دنبال این است که با ایجاد آزادی عمل تاکتیکی برای ایران در سطح منطقه و همچنین مشارکت دادن ایران در پرونده‌های منطقه‌ای همچون بحث افغانستان از همکاری ایران در سطح استراتژیک بهره ببرد.

نتیجه‌گیری

شرایط فعلی از یک سو برای تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی ایران می‌تواند جذاب و از سوی دیگر ابهام‌آمیز باشد. بسیاری از مسائل در سطح  منطقه‌ای و تاکتیکی در لایه‌ای از ابهام به سر می‌برند. ایران به خوبی از وجود آزادی عمل در سطح منطقه‌ای آگاه است اما خطوط قرمزی در خصوص این آزادی عمل ترسیم نشده است و امریکایی‌ها نیز تمایلی ندارند این خطوط قرمز را ترسیم کنند. از این رو افزایش فشار در این سطوح می‌تواند به ابزاری برای سنجش رفتار امریکا تبدیل شود و به فشاری بیش از اندازه بیانجامد. از سوی دیگر حتی در صورت کشف خطوط قرمز و ظرفیت فشار بر امریکا در سطح منطقه، این خطوط قرمز به شدت وابسته به سطوح استراتژیک هستند و تغییر در وضعیت آنها می‌تواند به تغییر در وضعت خطوط قرمز در سطوح میدانی بیانجامد. تحت این شرایط بهترین استراتژی برای تصمیم‌سازان ایرانی افزایش فشار بر متحدان عربی امریکا در سطح منطقه، تحمیل شرایط به آنها برای ترسیم صحنه سیاسی و نظامی منطقه و سپس اقدام به سنجش رفتار امریکا است.

گزارش از زینب یوسف‌وند


کد خبرنگار : 38