محمدعلی شعبانی از جمله دلالان و لابیهای ارتباط بین ایران و آمریکا از طریق شورای آمریکاییهای ایرانیتبار (نایاک)، فاطمه حقیقتجو فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده مجلس ششم شورای اسلامی و سیامک نمازی فرزند باقر نمازی از کارگزارن دربار پهلوی که قراردادهای استاتاویل، توتال و کرسنت از یادگارهای همان دوران و شرکت آتیهبهار به ریاست سیامک نمازی است، اشاره کرد.
خبرنامه دانشجویان ایران: مسئله حضور نخبگان به عنوان بورسیه یا انتقال آنان به کشورهای غربی یکی از مسائلی است که به خصوص طی دوسال گذشته با هشدارهای زیادی از سوی مسئولین نظام روبرو شده است.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ رهبری انقلاب در دیدار نخبگان، در رابطه با دو موضوع خاص هشدار دادند. در بخش ابتدایی ایشان فرمودند: ما در داخل کشور عناصر دلسردکننده داریم؛ مراقب باشید؛ مسئولین مراقب باشند. اینها دلسردکننده است، اینها خیانت است. هرکس بکند، خیانت است. مدیری انجام بدهد، خیانت است؛ استادی انجام بدهد، خیانت است؛ نویسندهی روزنامه و مجلّهای انجام بدهد، خیانت است؛ خیانت به کشور است، خیانت به ناموس ملّی است.
در بخش دوم اشاره کردند که این افراد واپس گرا پس از آنکه نخبگان را از پیشرفت کشور دلسرد کردند، نخبگان ما را با دلالی و نقش واسطه ایفا کردن به خارج از کشور می فرستند و فرمودند: یکی [دیگر] از خطرها: شناسایی کردن نخبهها برای عوامل بیرونی؛ که به آنها معرّفی کنند، حلقهی واسطی بشوند برای مهاجرت نخبگان و به تعبیر رایج «فرار مغزها». این هم خیانت است.
در این مطلب به بخش دوم سخن مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، به چیستی اصطلاح فرار مغزها و مشکلاتی که برخی نفوذی ها در ارکان مختلف نظام زمینه را برای دلالی خود در راستای منافع سفارتخانه های خارجی ایفا می کنند، خواهیم پرداخت.
در عصری که با هجوم فرهنگ منحط مدرنیته با پدیده ای موسوم به ارتباطات و انفجار اطلاعات و حذف مرزهای طبیعی و قراردادی و جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد مواجهیم، شاید سخن گفتن از پدیده ای به نام فرار مغزها (Brain Drain) قدری شگفت آور به نظر برسد، اما با اندک تأمّل درعمق ماجرای تلخ قرن حاضر و تقسیم کاذب جهان به فقیر و غنی، جهان اولی و جهانی سومی، توسعه یافته و توسعه نیافته، به خوبی به طبیعی بودن این پدیده پی خواهیم برد.
اجمالاً می توان با دو نگاه متفاوت به این پدیده نگریست: در یک نگاه، آن را پدیده ای میمون و مبارک و طبیعی جلوه داد و در نگاهی دیگر، پدیده ای نامیمون و شوم و خسارت بار! اما از منظری دیگر، صورت واقعی دنیا به گونه ای دیگر است. با تحوّل های ارتباطی، مجریان شبکه های ارتباطی الگوهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود را به مشتریان خود در سراسر دنیا القا می کنند و آنان را دایم در معرض امواج شکننده و یک سویه تهاجم تبلیغاتی قرار می دهند.
این در حالی است که به دلیل توزیع ناعادلانه ثروت، کشورهای به اصطلاح آنان جهان سوم برای مقابله با این انحصار رسانه ای، نه تنها هیچ امکاناتی در اختیار ندارند، بلکه در تأمین مایحتاج اولیه خود، سخت دچار مشکلند. و به دلیل احساس فقدان وسایل ارتباطی و اطلاع رسانی و امکانات آموزشی و پیشرفت و توسعه انسانی در این کشورها، بسیاری ترجیح می دهند که دست به مهاجرت بزنند و رفتن را به ماندن ترجیح دهند و این نشانگر پیوند بی گسست، نامتوازن و غیرعادلانه میان کشورهای جهان است. از این منظر، برخی با سیاه نمایی و دامن زدن به مهاجرت نخبگان از جهان سوم به کشورهای پیشرفته، همواره بر عمق فاجعه،شکاف و فاصله طبقاتی می افزاید و فاصله میان کشورهای پیشرفته و عقب مانده، فقیروغنی راعمیق تر می کند.
در ایران، نظام اداری دانشگاهی و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی ما هیچ تناسبی با یک نظام تحقیقاتی و پژوهشی پویا و پژوهنده ندارد. تصویب و اجرای آیین نامه ها و مقررّات خشک و انعطاف ناپذیر اداری، عهده داری صرفا وظیفه نظارت و نه هدایت نظام آموزش عالی از سوی وزارت خانه های ذی ربط، حاکم بودن رابطه به جای ضابطه و حاکمیت مسائل جناحی و حزبی در تصویب قوانین و مقررات ازجمله مشکلات نظام اداری است.
کنکور، المپیاد، جشنواره؛ فرقی ندارد اسمش چه باشد، همین که عدهای صاحب ایده و فکر با تواناییهای مغزی بالا یک جا جمع شوند، عدهای در سایه میمانند تا نتایج اعلام شود و آن وقت از تشویق، تحسین، تطمیع یا هر شیوه اغواگر دیگر بهره میبرند تا از فکر بکر و اختراع منحصر به فرد آنها سود ببرند و اگر بشود سودی نیز به صاحبان ایده برسانند.
در برخی جشنواره ها تعدادی بروشور میان حضار توزیع می شود که یک شرکت به اسم حمایت از مخترعان و ایجاد بستر برای مطالعه و تحقیق، کمک به طرح ها برای حضور در جشنواره های خارجی و با پیشنهاد اغواکننده پرداخت حقوق ماهانه به مخترعان، سعی در جذب برگزیدگان داشت.
تحقیقات نشان می دهد این شرکت ها در قالب فعالیت های کاملا انسان دوستانه و با ادبیاتی که گویای حمایت از مخترعان داخلی است در واقع کسب سود برای خود را دنبال می کنند مثل این که ایده های افراد را تبدیل به اختراع می کنند یا به ساخت یک اختراع (بویژه سازه ها) کمک می کنند یا میان مخترع و مراکز صنعتی رابطه برقرار می کنند و بابت همه این کارها دستمزد می گیرند.
این دلالان حتی اگر مخترع، پول اولیه برای پرداخت نداشته باشد صبر می کنند تا اختراعش وارد خط تولید شود و آن وقت حق الزحمه خود را بردارند. برخی از این دلالان البته در حوزه هایی فراتر از این نیز کار می کنند، همان هایی که از قبال پراندن نخبه ها به خارج کشور کسب درآمد می کنند.
کارشناسان از فعالیت کسانی خبر می دهند که ایده ها و اختراعات برتر را شناسایی می کنند و با برقراری تماس با دانش آموز و پیشنهاد همکاری با او طرحش را تکمیل می کنند و اگر بخواهد مقدمات خروج او از کشور را نیز مهیا می کنند و در فضای مجازی اعلام می شود یا دانش آموزان برتر، طرح های خود را در اینترنت معرفی می کنند از میان آنها کسانی را گلچین و به دانشگاه های خارجی معرفی می کنند و حق دلالی را (یا از دانش آموز یا از دانشگاه مقصد) دریافت می کنند.
به عنوان مثال شرکتهای چندملیتی طی برگزاری دورههای «استارتآپ ویکند»، ایدههای برتر را در ابتداییترین وضعیت کشف کرده و با سرمایهگذاری بر آنها، چرخه قدرت و ثروت جهانی خود را تقویت میکنند. براساس اطلاعات World Startup Report ایران از منظر ایدههای اینترنتی برتر تجاری در جایگاه بسیار خوبی قرار دارد و پولساز محسوب میشود. 3 شرکت برتر اینترنتی در ایران؛ دیجیکالا با ارزش تخمینی ۱۵۰ میلیون دلار، کافهبازار با ارزش تخمینی ۸ میلیون دلار و سرویس تبلیغاتی Anetwork با ارزش تخمینی ۳ میلیون دلار در این گزارش معرفی شدهاند.
به این ترتیب چندملیتیهای بزرگ با استفاده از توانایی صندوقهای مالی پشتپرده، در اولین مرحله و با کمترین قیمت، خرید را از مزرعه پرورش مغز کشور مبدأ انجام میدهند! پس چرخه ابداعات و عرضه ایدههای نو تا ابد در دست چندملیتیهای کارکشته باقی میماند و بازار از ید قدرت آنها خارج نمیشود و در عین حال جهان سومیها نیز سودی حداقلی به جیب خواهند زد. آمار «استارتآپ جهانی» مشخص میکند که بین ۵۰ کشور بررسی شده، 30 کشور حداقل یک استارتآپ با ارزش بیش ازیک میلیارد دلار در اختیار دارد. گوگل در ایالات متحده با ارزش تخمینی ۴۱۰ میلیارد دلار، در صدر این فهرست جای گرفته است اما چه کسی میداند ایدههای اولیه از آن نخبگان کدام کشورها بوده است!
شبکه جهانی بتدریج در ایران همه حلقههای مدیریت اجتماعی را تکمیل کرده و پس از تکمیل «پروژه نفوذ»، حلقهها را با هدف ایجاد تغییرات بنیادین نرم در کشورمان، متصل خواهد کرد. در چنین شرایطی یک دولت، بیبرنامه نقش کیمیا را دارد، چرا که به واسطه اجارهدهی همه زیرساختهای حوزه تجارت، صنعت، اشتغال و منابع و منافع ملی به متقاضیان جهانی، تلاش میکند اندکی از ناکارآمدیهای خود را پوشش داده و در عین حال اوضاع را به نقطهای «بازگشتناپذیر» برساند. تشکیلاتی موسوم به مجمع رهبران جوان جهانی "Young Global Leaders یا به اختصار YGL ، می توان از نمونه های موفق آن ذکر نمود که این شبکه جهانی به عنوان حلقه وصل اجتماعات مدنی و داخلی جوانان برای استفاده از پتانسیل افراد شاخص این گروهها برای همافزایی در جنبشهای مدنی است.
از رهبران ایرانی پروژه مذکور می توان به شادی صدر از ضد انقلابیون فراری است که از جمله فعالین حقوق بشری در اعتراض و جنجالسازی درباره اعدام اشرار و تروریستها در جنوب و جنوبشرق کشور، بهمن قبادی فیلمساز خارجنشینی که جایزههای بینالمللی زیادی هم به فیلمهای کوتاه و بلند او داده شد.
محمدعلی شعبانی از جمله دلالان و لابیهای ارتباط بین ایران و آمریکا از طریق شورای آمریکاییهای ایرانیتبار (نایاک)، فاطمه حقیقتجو فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده مجلس ششم شورای اسلامی و سیامک نمازی فرزند باقر نمازی از کارگزارن دربار پهلوی که قراردادهای استاتاویل، توتال و کرسنت از یادگارهای همان دوران و شرکت آتیهبهار به ریاست سیامک نمازی است، اشاره کرد.
شاخه ایرانی این تشکیلات در تلاش است با نزدیکی به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، وزارت امور خارجه و برخی چهرههای سیاسی دیگر اقدامات خود را مشروع جلوه دهد..
در مطلب بعدی به بررسی و چگونگی کار عوامل داخلی وابسته فکری به بیگانه خواهیم پرداخت که برای هدف دلالی خود چگونه دست به دلسرد کردن جوانان و سیاه نمائی پیشرفتهای داخلی کشور پس از انقلاب می زنند.