خبرنامه دانشجویان ایران: علی جمشیدی در صفحه تریبون روزنامه وطن امروز نوشته است:
در خطبههای نماز جمعه 14 خرداد، مقام معظم رهبری(دامظله) طی سخنانی حکیمانه با تبیین سیره امام خمینی(ره)، شاخص و خطوط فکری- عملی ایشان را بار دیگر به شکلی صحیح، واقعی و روشن بیان کردند. معظم له در خلال سخنان خود، با اشاره به یکی از خطوط مهم سیره و روش امام خمینی(ره) درباره ملاک قضاوت درباره افراد فرمودند: «یک نکته اساسى دیگر در مورد خط امام و راه امام این است که امام بارها فرمود؛ قضاوت درباره اشخاص باید با معیار حال کنونى اشخاص باشد.
گذشته اشخاص مورد توجه نیست. گذشته مال آن وقتى است که حال فعلى معلوم نباشد. انسان به آن گذشته تمسک کند و بگوید: خب قبلاً اینجورى بوده، حالا هم لابد همانجور است. اگر حال فعلى اشخاص در نقطه مقابل آن گذشته بود، آن گذشته دیگر کارایى ندارد. این همان قضاوتى بود که امام امیرالمؤمنین (علیهالصلاهًْ و السّلام) با جناب طلحه و جناب زبیر کرد.
شما باید بدانید طلحه و زبیر مردمان کوچکى نبودند. جناب زبیر سوابقى درخشان دارد که نظیر آن را کمتر کسى از اصحاب امیرالمؤمنین داشت». سخنرانی روز 14 خرداد مقام معظم رهبری(مدظله) بر سران فتنه بسیار گران آمد و آنان که خود را مورد خطاب این کلام میدیدند و سایه اجرای عدالت را بر سر خود احساس میکردند، روی به نفاقی دیگر آورده و دوباره برای فریب افکار عمومی وارد عمل شدند.
آنها برای به حاشیه راندن اتمام حجت کردن رهبرانقلاب و فرار از اجرای عدالت، در اقدامی هماهنگ و با موضعی سخیف وارد شدند و تلاش کردند بیانات رهبری که همان بیان مواضع امام بود را به گونهای دیگر جلوه دهند. سران فتنه با اظهار نظرهایی مبنی بر اینکه عدهای خود را در حد امیرالمومنین (ع) و همه یاران امام خمینی (ره)! را طلحه و زبیر میدانند، در تحریف سخنان رهبری سنگ تمام گذاشتند. موسوی و کروبی با این اقدام خود نشان دادند که حتی اگر امام (ره) هماکنون حضور داشتند و خود مواضعشان را مطرح میکردند، امام را تنها میگذاشتند، بر تمرد خود از آموزههای تاریخی انبیا و صدر اسلام میافزودند و به دنبال هواهای نفسانی خود میرفتند. البته گفتنی است که این رفتار سران فتنه نهتنها اقدام جدیدی نیست بلکه تداعیگر وقایع تاریخی و کاملاً مشابه است چراکه این تهمتهای ناروا و فضاسازیهای مغرضانه تشابهات تاریخی فراوانی حتی در هزاران سال قبل از میلاد مسیح دارد!
همانطوری که اذهان مردم به خوبی میدانند «آنخ ماهو» در زمان پیامبری حضرت یوسف (ع) نیز با بیان اتهام ناروا و دروغی بزرگ گفت که حضرت یوسف ادعای خدایی دارد و به این روش میخواهد سرنوشت اهالی مصر را به دست گیرد!
وی با همکاری دیگر کاهنان «معبد آمون» برای جلوگیری از سقوط سیاسی و از دست دادن جایگاه خود سعی در تحریف سخنان پیامبر خدا (ع) داشت و تلاش میکرد افکار عمومی را به سود خود از واقعیت دور سازد. این رفتار «آنخ ماهو» و دیگر کاهنان که برای خود جایگاه مقدسی نیز در نظر گرفته بودند دقیقاً همان رفتاری است که سران فتنه در زمان کنونی مرتکب میشوند. گرچه در آن زمان نه حضرت یوسف ادعای خدایی میکرد و نه در این زمان مقام معظم رهبری (مدظله) ادعای امیرالمومنینی! این 2 گروه در 2بازه زمانی (فتنهگران کنونی و فتنهگران کاهنی) با ویژگیهای رفتاری کاملا مشابه برای فرار از عدالت و در پی قانونگریزی به متهم کردن دیگران و تشویش اذهان عمومی روی آوردند که البته همه آنها ریشه در ویژگیهای شخصیتی آنخ ماهو، موسوی، کروبی و دیگر فتنهگران دارد. آنخ ماهو دقیقاً همچون موسوی و کروبی دارای چند ویژگی خاص و منحصر به فرد بود که از علل سقوط او نیز به شمار میآمد. اولاً وی فردی خودبزرگبین و انحصارطلب بود،
لذا خود را از همه بالاتر میدانست و مخالفان خود را مخالفان خدا قلمداد میکرد. ثانیاً اینکه او دچار توهم شده بود و این توهم ناشی از خودشیفتگی و حب و بغضهای شخصی وی، سبب شد تا فردی متوهم، دگم و جمودالفکر شود. ثالثاً آنخ ماهو بسیار رادیکال و افراطی بود، لذا هنگامی که عدالت و قانون به سراغ او آمد، به هر وسیلهای متوسل شد که خود را از محاکمه و حاضر شدن در برابر قانون برهاند. ابتدا خدای ساختگی خود را غیب کرد و در نهایت به آشوب، اغتشاش و اردوکشی خیابانی روی آورد. این شباهتهاست که تداعی میکند آنخ ماهوها هماکنون نیز در میان جریان فتنه جولان میدهند.



