خبرنامه دانشجویان ایران: عاطفه رحمانی// قبل از دیدن فیلم «تنهای تنهای تنها» در تبلیغات آن به دنبال نام آشنایی می گشتم اما نه در بین بازیگران و نه عوامل آن، چیزی پیدا نکردم. در گذشته نظیر چنین فیلمی دیده بودم، اما بی تجربگی بازیگران فیلم را خسته کننده کرده بود. از طرفی از دوستانم که این فیلم را دیده بودند، تعاریفی شنیده بودم.
شروع فیلم آرام و معمولی نبود و با بازیگر نقش اصلی فیلم یعنی پسر جنوبی به نام " رنجرو" آغاز شد. شاید در ابتدای فیلم سخنان او را که با لهجه غلیظ و شیرین بوشهری بود، یکی در میان می فهمیدم اما با گذشت زمان وقتی غرق در بازی رنجرو شدم، همه را متوجه می شدم.
فیلم «تنهای تنهای تنها» هیچ بازیگر معروفی ندارد و برای فروش بیشتر از عروسک های سینمایی استفاده نکرده است. اما همه افراد حاضر در فیلم از بچه ها تا سالمندان، آن چنان در نقش خود غرق شده اند که گویی فیلم بازی نمی کنند و مشغول زندگی خودشان هستند.
فیلم با خیال بافی و توهمات رنجرو آغاز می شود. رنجرو پسرکی باهوش و خیال پرداز است که در خانواده ای فقیر زندگی می کند و در کنار درس به کار می پردازد. داستان از آنجایی اوج می گیرد که دوستی عمیقی به واسطه یکی از همان خیال پردازی ها میان او و پسر یکی از مهندسان روسی نیروگاه بوشهر، شکل می گیرد. در تمام مدت فیلم از شیرین زبانی و رفتارهای جالب پسر بوشهری خنده ای از ته دل بر لبانمان نقش بسته بود وگاهی فراز و نشیب های دوستی بین رنجرو و پسر روسی تو را کاملا درگیر خود می کرد.
در یکی از سکانس های فیلم مقایسه کوچکی بین زندگی پسر بوشهری و پسر روسی انجام شده بود. هرچند شاید هدف اصلی کارگردان این نبوده اما از نظر من یکی از لطیف ترین قسمت های این فیلم بود. کمبود محبت و خانواده ای متلاشی که پسرک روسی را سخت به رنجرو وابسته کرده بود و در مقابل پسر بوشهری که با وجود فقر از زندگی خود نهایت لذت را می برد و غایت او کمک به خانواده اش بود. رابطه این دو تا آنجایی پیش می رود که مذاکرات هسته ای آن را دستخوش تغییر می کند و رنجرو را وادار به مطالعه در این باره می کند. تا جایی که نهایتا تصمیم به رفتن به سازمان ملل می کند تا از حق هسته ای ایران دفاع کند.
یکی دیگر از نکات فیلم «تنهای تنهای تنها» این است که تاثیر تحریم ها و مذاکرات بر زندگی مردم بوشهر را به خوبی نمایش می دهد. چیزی که پایتخت نشینان تصور آن را هم نمی کنند.
بار اصلی فیلم را رنجرو به دوش می کشد. از اول تا آخر فیلم تو را می خنداند و گاهی هم اشک را به چشمانت می آورد. نامه رنجرو که مخاطب اصلی آن رئیس جمهور و روسای کشور هستند، تمام حرف دلت را می زند و وقتی از صندلی سینما بلند می شوی احساس سبکی می کنی.
تنهای تنهای تنها، فیلمی است پر از احساس، شاد و پر از مفاهیم انسانی و زیبا که کم تر کسی توانسته همه اینها را با هم در یک فیلم جمع کند. تنهای تنهای تنها، فیلمی است مثل هوای جنوب گرم، پر از سادگی و قناعت و پر از استعدادهایی که در چشمانشان انرژی موج می زند.