به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ وقتی بدانیم بخشی از برنامه هایی که از رسانه ملی یا نمایش خانگی پخش می شوند، عملا یک کپی برداری از نمونه های خارجی خود هستند، قضیه جالب تر هم می شود. مثلا برنامه پربیننده «نود» که از روی دست یک برنامه ایتالیایی با محوریت فوتبال تهییه و تولید می شود یا ستایش که چهار پنج قصه هندی را یکجا جمع کرده است.
سریال مناسبتی «هفت سنگ» که از ابتدای ماه رمضان از شبکه سه پخش می شود، علیرغم تقارن با بازی های جام جهانی، مخاطبان زیادی را جلب کرده است و گویا مردم توجهی به آنچه رسانه ها می گویند، ندارند.
«هفت سنگ» کپی برابر اصل «خانواده مدرن» است که از شبکه ABC آمریکا پخش می شود. این سریال محتوایی کاملا آمریکایی دارد و گویا بذرافشان و تیمش کمترین تلاشی برای اضافه کردن ایده و نوآوری و خلاقیت در «هفت سنگ» نکرده اند.
شاید کارگردان و عوامل فیلم فکرش را هم نمی کردند که تنها ساعاتی پس از پخش اولین قسمت سریال انتقادات نسبت به «کپی برابر اصل بودن» هفت سنگ در رسانه ها منتشر شود و ساعاتی بعد تر کلیپ تطبیقی خانواده مدرن و هفت سنگ در شبکه های اجتماعی پخش شود. البته با کپی نعل به نعل و آماتوری که فیلمنامه نویس انجام داده بود، این اتفاق طبیعی بود.
این بی سلیقگی در حالی از صدا و سیما برای چندمین بار سرمی زند که هنوز سریال هندی ستایش البته با زبان فارسی! از شبکه سه در حال پخش است. انتقادات به این مجموعه آنقدر زیاد بود که ضرغامی مجبور شد بگوید «داستان ستایش خیلی تکراری و کشدار شده است».
هزینه کرد صدا و سیما در بخش سریالها گویا با نظارت تخصصی همراه نیست چرا که شنیده شده است «بخشهایی از فیلمنامه ستایش 3 نیز درحال نگارش است؛ حتی برخی خبرگزاری ها از آغاز فیلمبرداری فصل سوم این سریال خبرداده اند. گویا ستایش قرار است پیرتر هم بشود.
این اتفاق در مورد «هفت سنگ» تکرار شد و صدا و سیما که گویا به خاطر نداشتن نیروی متخصص از این کلاهی که سرش رفته بی خبر بوده است، معلوم نیست چقدر برای نگارش و تولید و تدوین این سریال هزینه کرده است.
مسئولان «کمی محافظه کار» صدا و سیما گویا بدشان نمی آید که با این سریالهای دم دستی بی خطر زیاد فضارا برای چالش مهیا نکنند که اینبار البته نتیجه کاملا معکوس بود.
اگرچه انتقاداتی که به این سریال در رابطه با هزینه ها و انتقال بخشهای غلط روح غیرایرانی چون نشان دادن پدر مشنگ! و شمیرانیزه بودن فیلم مطرح می شود، درست و منطقی به نظر می رسد، اما «تقلید کورکورانه» و «کپی برداری آماتور» در سینما و تلویزیون ایران اتفاقی تکراری است.
مثالهای روشنش سریال «گران قیمت» و پرهزینه "شمس العماره" شبکه 2 که کپی برابر اصل دایی جان ناپلئون بود یا برنامه نود که کپی یک برنامه ایتالیایی است.
یا اتفاقی که تازگی ها در شبکه نمایش خانگی می افتد: شوخی کردم همان عینک آفتابی است و شام ایرانی کپی نمونه آنور آبی اش و فیلمهای سینمایی که از این قاعده گویا مستثنی نیستند؛ شبی در تهران که همان شبی در نیویورک است و خروس جنگی که خیلی ضعیف تر از نمونه خارجی اش بود.
البته گاهی اوقات این برداشت ها منتج به تولید آثاری می شود که از مدل بعضا خارجی اش قوی تر و تاثیر گذار تر است. مثلا ساخته چندبار تحسین شده حاتمی کیا که برداشتی از «بعدازظهر سگی» است. آژانس شیشه ای بابازی پرویز پرستویی،خیلی از آل پاچینو در بعد ازظهر سگی جلوتر است.
به هر روی گویا تلاش های رسانه ای پای «هفت سنگ» را به کمیسیون فرهنگی مجلس کشیده است و نمایندگان مجلس گفته اند اگر این تقلید و کپی برداری محرز شود از مسئولان رسانه ملی توضیح خواهند خواست. چه اینکه محتوای غیراخلاقی بخش هایی از «خانواده مدرن» در هفت سنگ ایرانیزه شده و به خورد مخاطب داده شده است و این اتفاق خوبی نیست.