تاریخ انتشار: شنبه 1393/05/25 - 08:26
کد خبر: 138976

در گفت‌وگو با فعال دانشجویی در حوزه اقتصاد مطرح شد؛

«از وام ازدواج تا معوقات بانکی» و برخورد مرعوبانه بانک مرکزی!

«از وام ازدواج تا معوقات بانکی» و برخورد مرعوبانه بانک مرکزی!

وی معتقد است: اینکه بانکها می گویند نرخ سود دستوریست یک بازی رسانه ای است و برخورد مرعوبانه و توصیه ای بانک مرکزی در مقابل بانک ها سبب جلوگیری از تخلفات بانک ها نمی شود. مسئله اصلی نظام بانکی عمل نکردن به قوانین است.

خبرنامه دانشجویان ایران: نظام بانکی کشور این روزها بر سر زبان ها افتاده است؛ از وام ازدواج گرفته تا معوقات بانکی، از سودهای بانکی تا شرکت داری بانکها.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سوال بسیاری این است که چرا نظام بانکی کشور این همه مشکل دارد؛ چرا بانکهای ما از کسانی که وام های خود را پس نمی دهند، شکایتی ندارند اما از دادن وام ازدواج به جوانان عاجز هستند.

برای همین به سراغ محمد امینی رعیا فعال دانشجویی در حوزه اقتصاد و دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد رفتیم تا نظر وی را در این باره جویا شویم.

وی معتقد است: اینکه بانکها می گویند نرخ سود دستوریست یک بازی رسانه ای است و برخورد مرعوبانه و توصیه ای بانک مرکزی در مقابل بانک ها سبب جلوگیری از تخلفات بانک ها نمی شود.

امینی گفت: مسئله اصلی نظام بانکی عمل نکردن به قوانین است و کنترل تورم به خاطر کنترل نرخ ارز بوده است نه کنترل نقدینگی.

این گفت‌وگو را در ذیل می خوانید:

آقای امینی رعیا اگر بخواهیم مسئله نظام بانکی به زبان ساده مطرح کنیم، مسئله بانک چه چیزی است.

امینی رعیا: مهم ترین و اصلی ترین مسئله ای که نظام بانکی با آن مواجه است این است که بانک ها به قوانین موجود و مصوب بانک مرکزی عمل نمی کنند و از آن سر باز می زنند. بانک مرکزی یک نهاد حاکمیتی است و بانک ها، بانک های دولتی و خصوصی، نهاد هایی هستند که با مردم در ارتباط بوده و بازوی بانک مرکزی هستند. برای این که خلق اعتبار و هدایت نقدینگی در اقتصاد اتفاق بیفتد و بالأخره بخش های مختلف از پول استفاده کنند، مهم ترین مسئله این است که در قدم اول این بانک های ما به قوانینی که موجود است عمل کنند که نمی کنند، یعنی به قوانینی که بانک مرکزی طی دستورالعمل ها، قوانین و مصوبات تدوین کرده است این بانک های ما به آن تمکین نمی کنند، حالا فرای از این که آن قانون درست است یا مشکل دارد.

حال چرا بانک ها باید به قوانین و مصوبات عمل کنند؟ بانک مرکزی به بانک ها قدرت خلق اعتبار و هدایت نقدینگی داده است، گفته است من مجوز تأسیس بانک را به شما داده ام و می توانید شعبات مختلفی داشته باشید و سپرده های مردم را جذب کنید و چند برابر سپرده ها را وام دهید. لذا من این قدرت و مجوزها را به شما داده ام و طبق آن شما موظف هستید که به قوانین و مصوبات عمل کنید و لذا اگر نکنند تخلف کرده اند که یک بحث طبیعی است.

مثلاً هرساله بانک مرکزی طی مصوباتی تعیین می کند که بانک ها به حوزه های مختلف باید چند درصد از منابع خودشان را بدهند، برای مثال به بخش صنعت چند درصد و بخش کشاورزی چند درصد و به خدمات چند در صد بدهند؛ اما بانک ها هر سال از این دستورالعمل بانک مرکزی سرباز می زنند. و همانطوری که به سود خودشان است عمل می کنند و اکثر منابعشان را به دلالی مسکن و واردات بی رویه وام می دهند و خودشان شرکت داری می کنند.

مثال دیگر از عملکرد خلاف قانون بانکها این شرکت داری بانک هاست که اخیرا حتی رئیس جمهور نیز به آن اشاره کرده است. این شرکت داری در قانون آمده است و مشخص است که محدوده هایش چیست اما باز بانک ها به آن عمل نمی کنند. یا برای مثال معوقات بانکی؛ ما معوقات بانکی داریم اما بانک ها نمی روند که بگیرند، چون به سودشان نیست!

یا اینکه مثال مهمتر، بحث وام ازدواج هم از مسائل مهم مطرح است که ما این همه جوان داریم که می خواهند ازدواج کنند و نمی توانند وام بگیرند و در مقابلش یک چهارم نقدینگی کشور در دست 600 نفر است که نظام بانکی تلاشی برای گرفتن آن ندارد و این ظلم نظام بانکی در حق مردم است.

علت آن چیست؟

معوقات بانکی دو دسته اند که یا فرد تولید کرده و ضرر کرده که باید آن را کمک کنیم، یا این که بانک ها به اشخاص مرتبط خود داده اند و اینها پول را گرفته اند و در جای دیگر خرج کرده اند و یا به هر دلیلی پس نمی دهند که این حالت مصداق رانت و فساد است و بخش عمده ای از  معوقات این است چرا که طبق گفته معاون نظارتی بانک مرکزی قسمت تولید 30 درصد معوقات دارد. لذا بانک ها علاقه ای به گرفتن آن ندارند.

در این حالت اتفاقی که امی افتد این است که بانک مقداری وام دهی اش به مقداری که معوقه دارد کم می شود، یعنی به کسی داده است که پولش را پس نمی دهد منتها سود و دیرکرد این پول را در صورتهای مالی اش حساب می کند و در پایان سال مالی از این سودی که محقق نشده به هیئت مدیره پاداش می دهد. در کنار این هم بانک برای این که این خلأ کمبود منابع را جبران کند از بانک مرکزی اضافه برداشت می کند، یعنی آن منابعی که دست بانک مرکزی به عنوان ذخیره قانونی باید باشد، اضافه برداشت می کند با این دلیل که من این همه معوقه دارم و قدرت وام دهی ام پایین آمده است و اگر میخواهید اقتصاد حمایت شود باید به من کمک کنید و اضافه برداشت کنم و بانک مرکزی نیز اجازه می دهد و لذا در این حالت نقدینگی در اقتصاد افزایش می یابد. در صورتی که اگر بانک مرکزی طبق قانون با بانک ها برخورد می کرد بانک ها اهتمام بیشتری به دریافت معوقات داشتند و اینگونه سبب افزایش پایه پولی و نقدینگی نمی شدند.

بانک مرکزی در مقابل بانک های ما همواره مرعوبانه برخورد کرده است یعنی قدرت را خودش به بانکها داده است اما دیگر نمی تواند آنها را کنترل کند و از ابزار هایش هم برای کنترل آنها استفاده نمی کند در صورتی که می تواند استفاده کند. برای مثال نرخ ذخیره قانونی یکی از ابزارهای بانک مرکزی در کنترل بانکها است. نرخ ذخیره قانونی درصدی از سپرده های بانکی است است که وقتی بانکها یکسری سپرده از مشتر هایش جذب می کنند باید آن درصد را داخل بانک مرکزی بگذارد که الان ده درصد است و این درصد مشخص می کند که بانک چقدر می تواند خلق پول کند. برای مثال 100 تومان بانک جذب می کند و 10 درصد از آن را در بانک مرکزی می گذارد و 90 تومان را وام می دهد و آن 90 تومان به بانک بر می گردد و 81 تومان آن را وام می دهد و این اتفاق تکرار می شود تا آن 100 تومانی که در اقتصاد بوده است تبدیل به هزار تومان می شود. 100 تومان دست بانک مرکزی است و 1000 تومان را بانک خلق و وام داده اند یعنی 10 برابر پولی که در اقتصاد بوده است بانک توانسته است خلق اعتبار کند. آن درصد را بانک مرکزی برای بانک ها تعیین می کند. پس یکی از ابزارهای بانک مرکزی برای کنترل بانکها این است که می تواند جلوی خلق اعتبار بانک ها را بگیرد و در صورتی تخلف بانک ها آن درصد را زیاد کند و بگوید چون دستور و قانون را عمل نمی کنید من قدرت خلق اعتبار شما را کم می کنم و این یک ابزار است. تازه این برای این است که بانک متخلف به قانون عمل کند و واقعا تعجب آور است که بانک مرکزی همواره به بانکها توصیه می کند چرا که با توصیه و درخواست کاری از پیش نمی رود.

 ابزار دیگر تأسیس شعب است که شورای پول و اعتبار باید آن را تصویب کند یعنی بانک اگر بخواهد شعبه بزند باید از آن جا مجوز بگیرد، تأسیس شعب را کم کند، ارائه خدمات را کم کند و خدمات الکترونیکی را کم کند، این ها ابزار هایی هستند که بانک مرکزی دارد اما استفاده نمی کند. چرا؟ بانک ها دلیل دیگری می آورند این که چون بانک مرکزی در اقتصاد نرخ سود را تعیین کرده است ما سوددهیمان کم شده است و لذا نباید جلوی ما را بگیرد و نحوه تخصیص اعتبارمان را مشخص کند. اولاٌ این که ادبیات شده است که بانک ها باید به فکر سود خودشان باشند، این غلط است. بانک ها برای بانک مرکزی یک بازویی هستند که اقتصاد را هدایت کنند.

حالا بر فرض این که بانک ها یک نهادی برای سوددهی باشند و به سوددهی خودشان فکر می کنند؛ در این حالت نیز بانک مرکزی باید سیاست گذاری کند تا بانک ها به سمت اهداف درست بروند.  بانک ها به بانک مرکزی می گویند؛ شما سود ما را ثابت تعیین کرده ای و گفته ای چقدر سود تسهیلات و سپرده باشد، من در این حالت سودده نیستم، یعنی با این توجیه به قوانین عمل نمی کنند. یعنی من احتمال می دهم دلیل این که بانک مرکزی در مقابل بانک ها منفعلانه عمل می کند این گزاره این ها است که چون سود برای ما تعیین کرده ای، پس بگذار ما یکسری خلاف قانون عمل کنیم، در صورتی که این هم اشتباه است و نرخ سود به نظر من آزاد است.

ما یک سپرده داریم یعنی افرادی که پول در بانک می گذارند و دیگری آنهایی که از بانک پول برداشت می کنند. آنهایی که سپرده می گذارند باید یک سودی بگیرند، این را بانک ها در مصوبه اخیر بین بانکی خودشان تصمیم گرفته اند و مقدار سود را به بانک مرکزی ابلاغ کرده اند و بانک مرکزی نیز آن را تأیید کرده است و قانون کرده است، پس نرخ سود سپرده را بانکها خودشان تعیین کرده اند. در مقابل سود نرخ تسهیلات؛ افرادی که وام می گیرند چقدر سود بدهند، ما دو نوع تسهیلات داریم؛ مبادله ای و مشارکتی، مبادله ای برای خرید کالا مانند خودرو و مسکن و اجناس و .. است که سقف آن را بانک مرکزی مشخص می کند، الان سقف سود مبادله ای 22-21 درصد است، یک عقدی هم است به نام مشارکتی که بانک باید با سرمایه گذاران مشارکت کند و در سوددهی آن مشارکت دارد کند که البته  این اتفاق نمی افتد و بانک از ابتدا تعیین می کند که چقدر میخواهد بگیرد و سیستم ربوی بانک نیز اتفاقا از این جا شروع می شود نه از سود سپرده تعیین شده.

بانک مرکزی برای عقود مشارکتی کف سود تعیین کرده است و گفته است کف آن 21 درصد است و سقف آن را تا هرجا می شود بالا ببر، حالا بانک ها دیگر عقود مبادله‌ای نمی دهند و عقود مشارکتی با سود بین 26 تا 36 و حتی بالاتر می دهند و سود را خودشان تعیین می کنند.

پس این که می گویند نرخ سود تعیین شده  است یک بازی رسانه ای بانک ها است برای اینکه برخلاف قوانین عمل کنند چرا که سود سپرده را که خودشان تعیین کرده اند، عقود مبادله‌ای هم که نمی‌دهند، سود عقود مشارکتی را هم که خودشان تعیین می کنند پس نرخ سود تعیین شده ای وجود ندارد. لذا در این شرایط چه بانک دولتی و چه بانک خصوصی، به بنگاه هایی تبدیل شده اند که خودشان قدرت دارند و به توصیه های بانک مرکزی هم گوش نمی دهند، این مسئله اصلی است که بانک ها از بانک مرکزی تمکین نمی کنند و بانک مرکزی نیز برخورد درستی با این متخلفین ندارد. در مقابل ما تولیدکنندگان را می بینیم که بسیار از این وضعیت ناراضی هستند و دلیل رکود هم همین است.

 مسئله های بعد نیز ذیل این تعریف می شوند، یعنی هدایت منابعی که بانک ها به هر طرف که خودشان میخواهند می دهند، به جای بخش های مولد به بخش های غیر مولد می دهند، معوقات را پیگیری نمی کنند. نظارت بانک مرکزی و برخورد آن با متخلفین، مهم ترین مسئله ای است که امروز نظام بانکی ما به آن نیاز دارد. باید این نکته برای بانک مرکزی تفهیم شود که سیاستگذاری با توصیه و درخواست امکانپذیر نیست.

برای اینکه اقتصاد در حال توسعه ای مانند ما پیشرفت کند شما باید یکسری حوزه ها را مانند کشورهای دیگر انتخاب کنی تا از آنها حمایت کنی. همانطور که کشورهایی مانند آمریکا، کره، ژاپن، برزیل و آلمان این کار را در مسیر توسعه خود کردند و به حوزه های مدنظرشان وام های ارزان دادند تا تولید تقویت شود.

چه کسی باید در این میان وارد شود؟

 وظیفه بانک مرکزی است، یعنی ما به جایی رسیده ایم که این موضوع باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شود که همه از بانک مرکزی بخواهند که چرا همش توصیه می شود باید درست مشخص شود که با بانک های متخلف چگونه میخواهد برخورد شود و جریمه شان چیست و آن را هم اعمال کنند که بتواند آن طور که میخواهد آنها را مدیریت کند وگرنه بانکها به هر حوزه ای که می‌خواهند می روند و این به ضرر اقتصاد است.

متاسفانه برخی می گویند اقتصاد باید آزاد باشد و به هر سمتی که می خواهد برود و اینگونه کشور پیشرفت می کند اما این نگاه لیبرالی نگاه غلطی است چرا که اگر بانک ها رها شوند به سمت غیر مولد می روند، وقتی می بیند غیر مولد سود دارد، طرف آن می رود، به طرف دلالی مسکن می رود و زمین می خرد و ده سال دیگر آن را می فروشد. به جای این که زمین و خانه بسازد و تولید شود، سمت واردات می روند، وقتی جلوی آن را نمی گیریم این گونه می شوند.

یک نکته دیگری که چند وقت آقای عباسی و .. در برنامه راز مطرح کردند، بحث وابسته بودن اقتصاد ایران به دلار است. نظرتان در مورد این موضوع چیست؟

اکثر کشورهای دنیا برای مبادلات با جهان و تجارت از دلار و یورو استفاده می کنند که سهم دلار بیشتر است، وقتی که در اقتصاد ایران  همه تجارتت با دلار انجام می شود و شما در سیستم سوئیفت بین المللی یعنی چیزی مانند شبکه شتاب داخلی خودمان، داری با دلار تبادل و معامله می کنی، دیگر کشور تو مقاومتی نیست چون کسی که ریشه این قضیه (آمریکا) دستش است، به راحتی میتواند با تو بازی کند، کما این که بازی کرد و گفت پول کشور ایران با هر کشوری که مبادله می کند در همان کشور بلوکه می شود. این کار را فرانسه، اسرائیل و برزیل نمی تواند انجام دهد، آمریکا می تواند چون دلار دست آن است و می تواند جلوی مبادی ورود و خروج دلار را به راحتی بگیرد. در واقع اقتصاد ما مقاومتی نیست چون ما به دلار وابستگی داریم. یک وابستگی ماهوی و یک وابستگی کارکردی.

 اقتصاد مقاومتی می گوید تو وابستگی ات باید کم شود و مقاومتت بالا رود. ما یک وابستگی ماهیتی به دلار داریم یعنی به درآمد آن نیاز داریم، به درآمد نفتی مان نیاز داریم که تجارتمان را انجام دهیم و این وابستگی ماهیتی است که رهبر انقلاب می گویند باید با مالیات و سایر درآمدها جایگزین شود.

یک وابستگی کارکردی هم داریم که به خود دلار برای مبادلاتمان نیاز داریم که این وابستگی باید کم شود اما این چگونه کم می شود؟ به جای این که در معامله با کشورها از دلار استفاده کنی، ارز واسط قرار بده و یا با ارز همان کشورت با این ها معامله کن، که به آن پیمان های پولی دوجانبه می گویند. طبق بررسی ها 47 کشور این کار را با هم انجام میدهند، حتی یکی از تهدیدهای روسیه برای آمریکا این بود که گفت نفتم را به یورور می فروشم و گازم را به پول چین می فروشم و این بحث های مهم را مطرح کرد و ما هم باید در مبادلاتمان این کار را انجام دهیم و بسیاری از کشورها برای کاهش وابستگی خواهان این هستند.

در سیستم، اقتصاد مقاومتی ما چقدر اولویت دارد؟

خیلی اولویت دارد، ما فرضمان این است که یک جهان سلطه ای وجود دارد و این در مقابل ما کوتاه نمی آید تا زمانی که ما از آرمان هایمان کوتاه بیایم و تا زمانی که پای آرمانهایمان هستیم باید سیستم داخلی را نیز مقاوم کنیم و لذا این قضیه همیشه اولویت دارد.

ما به عنوان دولت اگر بخواهیم سیاست اقتصاد مقاومتی را انجام دهیم، این که اگر ما بخواهیم چند اولویت بگذاریم و آنها را در اقتصاد مقاومتی انجام دهیم این اولویت ها چه چیزهایی هستند؟

حالا شاید من نتوانم به ترتیب بگویم اما چند کار مهم این است. یکی کاهش وابستگی ماهوی و کارکردی به دلار است یعنی به در آمد دلار و خود دلار برای مبادله نیاز نداشته باشیم. پس یکی از مهم ترین بحث های ما است که دیگر اقتصاد ما وابستگی این نوعی نداشته باشد و اگر از ما نفت خریدند دیگر ما وابسته به درآمد و دلار آن نباشیم تا اگر جلوی دلار را بستند  دیگر ما ضربه نخوریم، پس یک مسئله مهم همین است که اگر شما این را میخواهی کنار بگذاری وابستگی هایت کم می شود و راحت می توانی با دنیا کار کنی، بدون این که وابسته باشی.

 بحث دیگر رژِیم تجاری است که شما باید مشخص کنی که کالا های اساسی ات را از کجا وارد می کنی؟ گندم که نباید حجم کثیر از آن از آمریکا وارد شود، گندم باید از کشورهای منطقه وارد شود. در روابط تجاری تو باید کشورهای دیگر را به خودت وابسته کنی، در این سال ها که ما نفت داشتیم و کالاهای مختلف صادر کردیم چه کشورهایی را به خودمان وابسته کردیم؟ هیچ کشوری! ما می توانستیم طوری برخورد کنیم که کشورها را به خودمان وابسته کنیم. ما در اقتصاد مقاومتی دو بحث داریم؛ یکی کاهش آسیب است و دیگری کاهش تهدید، کاهش تهدید یعنی این که فرد جرأت نکند تو را تهدید کند یعنی سیستم ها به گونه ای به هم وابسته باشد که اگر بخواهد تهدید کند برایش هزینه زا باشد.

 کاهش آسیب هم یعنی این که به فرض تهدید دشمن، کمترین آسیب به تو وارد شود. عمده استراتژی ما ذیل این دو است، دلارمان و رژیم تجاری ما، این ها بحث های مهمی است. حال این ها بیشتر موارد جهانی بود و مربوط به بحث برونگرایی که در اقتصاد مقاومتی مطرح می شود، یعنی ما با دنیا مبادله می کنیم اما نه طوری که وابسته شویم.

در بحث درونزایی هم می گوییم که اقتصادت درون زا باشد و روی مالیات و تولید ملی بچرخد. در داخل می گوییم دولت هزینه هایش را کم کند. به این شکل که الان ما 40-30 درصد حجم بودجه دولتمان بودجه های عمرانی است و این پروژه ها می تواند به شکل های مختلف واگذار شود. یعنی این که شما پروژه را به پیمانکار واگذار می کنی و حتی بهره برداری هم به آن می دهی و بسیاری از پروژه های ما این گونه هستند.یکسری پروژه ها هستند که درآمد زا نیستند و این ها را بسته پروژه می کنی، برای مثال می گویی برای فلان روستا مسجد بساز و فلان پاساژ هم برای تو و بهره برداری برای تو. در این صورت حجم زیادی از نیاز دولت به منابع مالی کم می شود.

چون دولت که هزینه هایش بالا باشد باید درآمدش نیر زیاد باشد وقتی هزینه را بالا می بری از طرفی می گویی درآمد را چیکار کنم؟ از یک طرفی نمی توانم همه را مالیات بگیرم و باید نفت را بفروشم و وابستگی زیاد می شود، پس هزینه را باید کم کرد.

یک نکته دیگر برای این که از تولید حمایت شود این است که بخش غیر مولد را در اقتصاد ضعیف کنی یعنی مالیات بر حوزه های غیر مولد بگذار، شفافیت اطلاعات ایجاد کن و تخلفات را جریمه کن و هزینه بخش مولد را کم کن و وام را ارزان کن و مالیات را کمتر کن تا سرمایه گذاری روی بخش مولد بیاید.

الان دولت چه مقدار این کارها را انجام می دهد؟ نمی خواهم وجه تخریبی پیدا کند.

به نظرم دولت بزرگترین مشکلی که دارد نوع نگاه کلانش به اقتصاد است. همین بحث اقتصاد لیبرال که می گوید اقتصاد باید آزاد باشد و خودش راه خودش را طی کند، چون این چیزی که می گویم نظر تعداد کثیری از تیم اقتصادی دولت این گونه است. برای مثال آقای کمیجانی؛ قائم مقام بانک مرکزی می گوید در اقتصاد بخش مولد و غیر مولد نداریم، این ناشی از آن نگاه است که می گویند اقتصاد باید آزاد باشد و هرجا مردم سرمایه گذاری کردند خوب است، پس چیکار داریم که مدیریت شود، دولت نباید دخالت کند. حتی نگاه کلان دولت در حوزه فرهنگ هم اینگونه است و آقای رئیس جمهور می گوید که "فرهنگ به دولت ربطی ندارد".

در اقتصاد وقتی نگاه لیبرال پیشرفته می شود سایر شئون جامعه هم دولت با آن کاری ندارد.

می گویند که چه کسی گفته است که دولت باید مدیریت کند؟ بازار را آزاد کن خودش به سمت بهینه حرکت می کند، حالا این نگاه یک پیش فرض هایی دارد و این است که ما شفافیت اطلاعات داریم یعنی سرمایه گذار وفتی وارد بازار می شود می داند کدام بازار سود دارد، چقدر می فروشد و قوانینی وجود دارد و با متخلفین مقابله می شود.

در این اقتصاد شاید بگوییم این درست است که به نظر من این هم درست نیست و ما پیش فرض هایش را نداریم، پیش فرض های دیگر این است که بخش غیر مولد در اقتصاد نباشد و وقتی وجود دارد باید جلوی آن را گرفت. وقتی دولت این نگاه را دارد دیگر با غیر مولد مقابله نمی کند، دیگر تعیین نمی کند از یک صنعتی حمایت کند و چگونه حمایت کند و منابع بانکی را به سمت آن حرکت دهد، بلکه می گوید من بانک را درست می کنم ان شاءالله آن هم درست می شود،در کتاب های اقتصاد دانان کلاسیک و نئوکلاسیک آمده است که اقتصاد با صبر و تحمل در بلندمدت درست می شود و نیاز به حضور دولت ندارد؛ صبر و تحمل همان تعبیر ان شاءالله خودمان است. در صورتی که می گوییم میخواهیم آسیب پذیری هایمان را کم کنیم و ساختارهایمان را شکل دهیم، میخواهیم اختلاف طبقاتی در اقتصادمان نباشد، وقتی این بحث ها است دیگر بلند مدت و کوتاه مدت ندارد تو باید در یک حدی (نه کمونیستی) برای اقتصاد برنامه داشته باشی و با سیاستگذاری هوشمندانه به آن سمت حرکت کنی.

به نظر شما آیا دولت با کنترل نقدینگی تورم را کنترل کرده است؟

به نظر من اینگونه نیست. تورم چگونه کنترل شده است؟ آیا این که می گویند ما جلوی نقدینگی را گرفته ایم، کنترل شده است؟ نه! رئیس بانک مرکزی گفته است که سال گذشته نقدینگی 30 درصد افزایش پیدا کرده است و این نشان می دهد که تأثیر کاهش نقدینگی در تورم نبوده است، بلکه کنترل تورم به خاطر قیمت دلار بوده که ثابت مانده است نه کنترل نقدینگی چرا که ریشه تورم در اقتصاد ما بیشتر از طرف هزینه های تولید است اما دولت به اشتباه ریشه تورم را پولی می داند.

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
تجاوزات دشمن صهیونیستی به جنوب لبنان مقاومت را نمی‌ترساند/ دوران دفاع مقدس بزرگ‌ترین پشتوانه جبهه مقاومت در مصاف با دشمنان است
همچنان دفاع مقدس
غرب از رقابت در حوزه انرژی می‌ترسد
سرهنگ رحیمی فرمانده انتظامی لاهیجان شد
اعلام ترکیب تیم ملی فوتسال ایران مقابل مراکش
واکنش رسمی وزارت امور خارجه به ادعای تهدید مقامات سابق آمریکا توسط ایران
آخرین خبر از ناپدید شدن دختر وزنه‌بردار ایران در اسپانیا
طرح «من شهردارم» به مدارس می‌رود
دستگیری عاملان قتل یک زن در شب عروسی
رسانه‌ صهیونیستی: حزب‌الله «تله مرگ» برای اسرائیل آماده کرده است
اجرای موفق مانورهای مداری ماهواره چمران ۱
فوری| جواد نکونام استعفا داد
گوگل و مایکروسافت به جان هم افتادند
محسن رضایی: اسرائیل اصلا جرات حمله به ایران را ندارد
اعلام شماره حساب‌های هلال‌احمر برای کمک به غزه، لبنان و یمن
روابط ایران با بانک سرمایه‌گذاری زیر ساخت آسیا تقویت می‌شود
قرارداد ۸۰ میلیاردی مجیدی
صرف سالانه ۱۵ میلیارد دلار واردات محصولات کشاورزی
۳۴۰ نظامی اوکراینی دیگر در یک روز کشته شدند
ساخت۳ بزرگراه در انتهای یادگار، بروجردی و شوشتری
تخفیف در برج میلاد در هفته گردشگری
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top