خبرنامه دانشجویان ایران: شاید کوری گریفین مبتکر کمپین چالش سطل آب یخ که برای بهبودی و شناساندن بیماری دوستش پیت فریتس، دست به طراحی این اقدام زد فکر نمیکرد چنان وسعتی در جهان بگیرد که دغدغه مشترک قسمت عمده ای از عموم مردم شود. گریفین هفته پیش در هنگام شناکردن غرق شد اما ابتکار او همچنان پابرجاست.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ او برای شناساندن بیماری ALS با ریختن یک سطل آب یخ بر سر خود و دعوت کردن سه نفر از دوستان خود برای این عمل و همچنین کمک به خیریه حمایت از بیماران ALS نقطه سرآغاز این حرکت را ایجاد کرد. این اقدام با سرعت زیاد در بین آحاد جامعه فراگیر شد و با ورود افراد معروف به این کمپین وسعتی جهانی رفت.
در ایران اما هنرمندان و ورزشکاران بودند که این حرکت را شروع کردند و با اقدام آنها عموم مردم مطلع شدند. البته این چالش در ایران هنوز تمام جامعه را درگیر نکرده اما قسمت عمده ای از جمعیت جوان علی الخصوص آنهایی که بیشتر در فضای مجازی فعالیت میکنند مطلع هستند.
مبتکر این طرح به خودی خود یک حرکت مفید و انسان دوستانه ایجاد کرده و از این باب کار او درخور ستایش است اما مسئله اینجاست که آیا همه افرادی که در این چالش شرکت میکنند به ماهیت آن واقف هستند؟ شاید برای قسمتی از مشارکت کنندگان پاسخ منفی باشد. بنای این حرکت خیرخواهانه است اما هدف افرادی که اطلاع ندارند چطور؟ آیا به جز شرکت در حرکتی همگانی و شاید جوزدگی میتوان دلیل دیگری برایشان مترتب شد؟
جواب این سوال تاسف بار است اما واقعیتی است که باید پذیرفته شود. باید پذیرفته شود که عده ای فقط کاری میکنند که بگویند آن کار را انجام دادهاند.
شبیه این می ماند که در صحنه تصادفات با دوربین فیلم گرفتن اولویت اصلی باشد. به خاطر همین مطمئنا این مشارکت در چالش مایه به روز بودن شناخته خواهد شد.
اگر این را نیز با این عنوان که تاثیرات ناخواسته مدرنیسم است نیز بپذیریم سوالی دیگر مطرح نمیشود که آیا مسئله فقط بیمارانی هستند که شاید در بین ده هزار نفر یک یا دو نفر به آن مبتلا می شوند؟ مسائلی که تعداد بیشتری از جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد نیاز به جنبش های اینچنینی مدنی ندارد؟ چرا دل دردمندان مشهور جامعه برای این قبیل مشکلات تحرکی ندارد؟ چرا کسی برای پسرکی که به واسطه اعتیاد پیرامونش در خانواده و محیط زندگیاش آینده تباهی برای خود تصور می کند روزی به مانند او در خیابان ها کار نمیکند؟ چرا کسی به سبب فقر یک پدر خانواده که برای تامین مایحتاج خود در بین زبالهها پرسه میزند روزی دوستان خود را برای پرسه زدن در میان زباله ها دعوت نمیکند؟ چرا کسی حاضر نیست برای همراهی با دردهای یک جانباز اعصاب و روان بر روی سرخود وزنه سنگین بگذارد؟ چرا کسی داوطلب نمی شود برای کشتار کودکان بی گناه بر روی سر خود سطلی از خاک بریزد؟
اینها همه سوال است. نه اینکه حرکت کسانی که برای بیماران تقبیح شود. خیر بلکه مسئله آنهایی هستند که از سر جوزدگی کاری میکنند و چشم خیرخواهانه شان بر روی موارد دیگر باز نیست و فراموش کرده اند. کاش افراد معروف جامعه زکات شهرتشان را بدهند و به توانند از این حرکت ها کاری کنند برای آنهایی که نیازمندند و نگاهی به سمتشان نیست.
کلیپ زیر را تا آخر تماشا کنید::