نگاه صفر و سیاه به انقلاب زیبا واقعا غیر منصفانه است نگاهی که می خواهد بگوید از صدر تا ذیل این سریال به درد نخور بود. نگاهی هم که این سریال را پله جدید و صعود در سریال سازی کارگردان های ایرانی می داند هم تملق امیز و غیر واقع است.
خبرنامه دانشجویان ایران: همیشه سریال های بعد از ماه رمضان سعی می کنند تا مخاطبی که عادت دارد مثلا شبکه یک را برای دیدنسریال انتخاب کند پای همان شبکه نگه دارد. کاری که انقلاب زیبا هم می خواست انجام دهد اما به نظر نمی آید چندان در مفهوم موفق شده باشد.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ "انقلاب زیبا" نام سریالی فصل واره بود که جمعه 14 شهریور آخرین قسمت آن از شبکه یک سیما پخش شد. سریالی که شاید جذب مخاطبش را بیشتر مدیون حضور استارهای سینما و تلویزیون مانند آتیلا پسیانی و آزاده صمدی و مجید مظفری و شقایق فراهانی بود تا محتوای عجیب و غریب فیلم.
نگاه صفر و سیاه به انقلاب زیبا واقعا غیر منصفانه است نگاهی که می خواهد بگوید از صدر تا ذیل این سریال به درد نخور بود. نگاهی هم که این سریال را پله جدید و صعود در سریال سازی کارگردان های ایرانی می داند هم تملق امیز و غیر واقع است.
بحث کیفیت و نحوه ساخت شاید برای نویسنده این مطلب که تحصیلات آکادمیک سینمایی ندارد گزافه گویی باشد اما واقعیت این بود که صحنه ها و پلی بک ها و کلوزآپ و شات های خوب فیلم مخاطب را درگیر می کرد. شاید بتوان نقطه مثبت فیلم را وجه هنری آن در نظر گرفت. صدای خواننده و تیتراژ پایانی گرچه به اعتقاد بعضی تقلیدی از صدای محسن چاوشی بود اما مناسب یک سریال معمایی پلیسی بود.
نحوه بازی بازیگران فیلم هم فراخور قدمت و سابقه آنها متفاوت بود. مجید مظفری که نقش صفر را بازی می کرد به خوبی نقش گماشته لات را بازی می کرد. نوکیسه ای که مشخصا می خواهد با دلالی به پول برسد. آتیلا پسیانی هم که نوشتن درباره بازی و نقشش سخت است اما به خوبی توانسته بود خواسته کارگردان فیلم را پیاده کند ساواکی که به ایران برگشته و ابتدای فیلم نقش یک تواب مظلوم است اواسط سریال مشخص می شود خودش با برنامه برای پیدا کردن تریبون نقش قتل و مرگش را کشیده و آخر فیلم مشخص می شود که جابر پروا همان جابر پروا است بدون کم و کسری! یک ساواکی ناب! آزاده صمدی و کمالی هم اگرچه نه به پای پسیانی ولی تا حدودی بازی مخاطب پسندی را ارائه داده بودند. مجید واشقانی هم سعی می کرد تا نشان دهد یک افسر خشک و قانون مدار و تیز است که از کمترین ردپایی متوجه می شود چه خبری در اطرافش می افتد. گرچه تقلیدی از شخصیت های جدیدا مد شده سینمای شبه روشنفکری شاید بر عقلانیت سروان بهرامی کاراکتور واشقانی تاثیر گذاشت و او تا دقیقه 90 سریال نفهمید دوست نزدیکش امیرحسین جاسوس است!
صحنه شکنجه حامد گرچه دلخراش بود اما به شدت هنری و خوب و تاثیر گذار بود. شکنجه هایی که خیلی ها دقیقه ای از آن را تحمل نمی کنند اما امثال پدر حامد و پدر زیبا برای به ثمر رسیدن انقلاب تحمل کردند. شاید به قول همشهری جوان گوی طلایی انقلاب اینجا به این سریال تعلق می گیرد.
از فضای هنری انقلاب زیبا که خارج شویم بحث محتوایی سریال در 2 قسمت مطرح می شود. یک سو محتوای سریال و تطابق قسمت ها با هم دیگر و از سوی دیگر محتوای تاریخی سریال است.
البته ضعف هایی در فیلمنامه و داستان سریال دیده می شود. جایی که مادر حامد برای اولین بار با جابر پروا رو به رو می شود و شوک به او وارد می شود. که بله این همان ساواکی است که مادر حامد را شکنجه و پدرش را کشتهاست. با پیش فرض خانواده مذهبی حامد اینکه به این راحتی ازدواج انجام شده و از خانواده و اصل و نسب زیبا با خبر نبوده اند خیلی عجیب استو سئوال برانگیز.
اما پیچیده کردن ماجرا و خائن بودن مانیا تهرانی و همکاری حامد با جابر دلیل پیچیدگی فیلم شد تا مخاطب پای سریال بنسیند اما رفتارهای کلیشه ای که برای مثال حامد که به بچه حزب اللهی فیلم است کتاب فرهنگ از منظر رهبر انقلاب می خواند یا با این که زیبا خودش می گوید حامد انتظار نداشته باشد مثل فیلم هندی ها ماجرا به خوبی و خوشی پیش برود اما 10 روز بعد در حال گلایدر بازی هستند!
واقعیت تاریخی و امنیتی سریال این بود که آنقدر بر خاطرات جابر مانور داده شده بود برای نقض و ردش مانور داده نشد. از سوی دیگر امیر حسین جاسوسی که در آگاهی تهران سرانجام توانست جابر را بکشد از کجا آمده است؟ آیا سیستم اطلاعاتی آنقدر فشل است؟ شاید تشبیه قلاده های طلا و این سریال گزافه باشد چون که مشخصا برای قلاده ها نشان می دهد از موساد تا CIA همه دست به دست هم میدهند تا نفوذی داشته باشند در هرجایی ولی آیا سلطنت طلب ها ک دنبال تطهیر چهره محمد رضا پهلوی بودند هم اینقدر متنفذ هستند؟ یا نمونه دیگر پرونده شخصی مانند پروا چرا تمام مسیر خود را در آگاهی تهران طی می کند حال آنکه ماجرا پیچیده می شود و تنها حامد آخر ماجرا می گوید که هرکس یک بالاسری دارد و مخاطب گیج می ماند حامد نیروی اطلاعات بود؟ حامد یک ساده لوح بود که دنبال انتقام پدرش بود ؟ یا حامد یک بچه حزب اللهی تیز و زرنگ بود.
در پایان باید گفت سریال سازی در ایران و صدا و سیما در مرحله سعی و خطاست و انتظار ساخت سریال هایی مانند 24 و لاست از صدا و سیما غیرواقع است اما پتانسیلی که می تواند مختار را بسازد، می تواند سریال های جذاب تری حتی با موضوع انقلاب اسلامی بسازد. شاید سریال معمای شاه این توقع را برآورده کند.