به گزارش مهر، نخستین همایش معاونان فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی صبح امروز در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد برگزار شد حاشیه های جالب این مراسم را در این خبر میخوانید.
*سالن شهید بهشتی دانشگاه آزاد اسلامی محل برگزاری این همایش بود بیشتر مدعوین را افراد ملبس به لباس روحانیت تشکیل داده بودند، می شود از اینجا حدس زد که شاید بیشتر معاونین فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد سراسر کشور را افراد روحانی تشکیل می دهند، البته روحانیون اهل تسنن نیز به مناسبت هفته وحدت در سالن حضور داشتند.
*مراسم با حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی عضو هیئت موسس دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام رسما آغاز شد، سوره ای از کلام الله مجید قرائت شد و پس از آن در حالی که همه آماده می شدند تا از جای خود به احترام سرود جمهوری اسلامی ایران بلند شوند، اما سرودی در وصف دانشگاه آزاد پخش شد و برخی که نیم خیز شده بودند دوباره به جای خود برگشتند.
*بر روی سن مراسم پارچه های آبی رنگی با آرم دانشگاه آزاد بر روی برخی وسایل کشیده شده بود که می شد حدس زد قرار است مراسم رونمایی هم در برنامه ها باشد.
* میرزاده رئیس دانشگاه آزاد در سخنان خود در این مراسم به میزان مقالات دانشگاه آزاد در ISI اشاره کرد. در بین جمع فردی یادداشتی را به میرزاده ارائه داد که حاوی رقم دقیق مقالات بود. 51 هزار مقاله. که میرزاده اسرار کرد او هم همین عدد را اعلام کرده است.
*در ادامه مراسم با حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام طه هاشمی معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد، مولوی اسحاق مدنی مشاور امور اهل سنت دانشگاه آزاد، میرزاده رئیس دانشگاه آزاد از قرآن شکسته نستعلیق جهان، کتاب فرهنگ نامه هنر ادب آئینی، اطلس مساجد دانشگاه آزاد رونمایی شد، که پس از آن همه افراد به غیر از هاشمی رفسنجانی سن مراسم را ترک کردند تا سخنان وی آغاز شود.
*آیت الله هاشمی رفسنجای در ابتدای سخنانش در توصیف اینکه بیشتر سالن مراسم را روحانیون پر کرده اند گفت: وقتی وارد شدم تصور کردم وارد مدرسه فیضیه شده ام.
*رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو هیئت موسس دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه یاد خاطره ای هم افتاد و گفت: "پیش از انقلاب که بچه های ما کوچک بودند معمولا مهمان هایی که داشتیم اصولا از تیپ روحانی و عمامه به سر بودند و بچه های من بیشتر مهمان هایی که دیده بودند از این نوع بودند، یک سفری با خانواده به قم رفتیم. همین که به میدان آستانه رسیدیم یاسر هنوز کوچک بود و به مادرش گفت: مامان چقدر مهمون بابا این جاست و فکر می کرد که همه اینها مهمان ما هستند."
