به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، وی در این گفتگو شبهه آفرینان را به رعایت اخلاق دعوت کرد.
وی اظهارکرد: این انتخابات جزو بهترین انتخاباتهای نمایندگان مدیران مسئول نشریات دانشجویی بوده و در آن ذره ای از حقوق دانشجویی عدول نشده است. لذا واکنش بدعت گونه یا عدم تمکین عده ای از نتیجه این انتخابات پرشور و با نشاط و شبهه افکنی در باره آن باعث تعحب و شگفتی است.
دانشجویان اما می گویند: مسئولان فرافکنی نکنند.
مدیر مسئول نشریه دانشجویی رسا در واکنش به گفتگوی ایسنا با میرزایی اظهارداشت: مسئولان وزارت علوم بجای فرافکنی رسانهای، جلسه بررسی شکوائیه دانشجویان را برگزار و نتیجه آن را اعلام کنند اما اکنون بیش از یک هفته از شکوائیه دانشجویان میگذرد و این جلسه هنوز تشکیل نشده است!
افشار گفت: اگر آنطور که مدیرکل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم ادعا کردهاند که «چیزی برای پنهان کردن ندارند» خوب این جلسه را برگزار کنند.
گرچه اعتراضات معترضان هنوز پابرجاست و آنها پیشتر اعلام کرده اند که تخلفات در انتخابات اخیر محرز است. (اینجا، اینجا، اینجا، اینجا).
اما ماجرای انتخابات نشریات دانشجویی را بهتر است از زاویه ای دیگر ببینیم. آنجا که عزم دولت و وزارت علوم برای ایجاد تشکلهای دولت ساخته وهمسو و سالن های همراه در نزدیک به دو سال از روی کارآمدن در برنامه های پاستوریزه و حضور نمایشی رییس جمهور در دانشگاه به وضوح دیده می شود.
ماجرا را از کمی قبل تر ببینیم:
یک هفته قبل از استیضاح رضا فرجیدانا، رسانههای حامی دولت از «دفاع تاریخی» وی در روز استیضاح سخن میگفتند. حسن روحانی از جمعبندی مجلس برای ندادن رای اعتماد به وزیر علومی که از فرصت یکماهه هیات رئیسه هم استفاده نکرده بود، اطلاع داشت. گویا به خاطر همین موضوع بود که رئیسجمهور سفر اردبیل را به حضور در مجلس و دفاع از فرجیدانا ترجیح داد. فرجیدانا استیضاح شد در حالیکه با «دستهای خالی» به مجلس رفته بود و خبری از «دفاعیات تاریخی» نبود.
پس از فرجیدانا، محمدعلی نجفی سرپرست این وزارتخانه شد. در این میان توفیقی از وزارتخانه رفت و سمنانیان که برخی وی را از حلقه چند نفره حوادث 18تیر میدانند هم استعفا داد. پس از سرپرستی نجفی در ابتدا دانشآشتیانی و سپس نیلیاحمدآبادی برای وزارت علوم پیشنهاد شدند. روحانی در مجلس گفت: «ادعای دستگرمی بودن نیلی احمدآبادی دروغ است» اما نمایندگان با 160رای مخالف به وی اعتماد نکردند و نوبت به معرفی فرهادی رسید. با حضور فرهادی در وزارت علوم، اگرچه این انتظار وجود داشت ثبات نسبی در این وزارتخانه حاکم شود اما طیفی که مسائل سیاسی و فرهنگی را در دانشگاه مدیریت کردند، کار خود را ادامه دادند. مجوز دادن به برنامههای تنشزا با حضور فعالان اصلاحطلب و تنی چند از محکومان سال88 در شرایطی اتفاق میافتاد که از حضور برخی نمایندگان مجلس و شخصیتهای سیاسی اصولگرا جلوگیری شده بود.
اوج این اعتراضات در برنامه دانشگاه پلیتکنیک اتفاق افتاد، آنجا که دانشجویان در اعتراض به سخنرانی یکطرفه هاشمی و بدون پرسش و پاسخ، با جمعیتی صدها نفره مقابل سالن برنامه تجمع کردند و با شعارهایی از هاشمی خواستند درباره پرونده فرزندش و همچنین خاطراتی که درباره امام تعریف میکند، پاسخگو باشد. سایه سنگین طیف سیاسی حاضر در بخشی از وزارت علوم، در موارد دیگری نیز خود را نشان داد. انتخابات برخی تشکلهای اصلاحطلب با وجود شواهد و مستندات محرز مبنی بر تقلب از سوی هیات نظارت بر تشکلها تایید شد. در مدت حضور این طیف در وزارت علوم تشکلهای نوپدید و دولتی بسیاری شکل گرفتند. حضور مدیران دولتی از جمله ابتکار و برخی مدیران پاییندستی دولت در برنامههای سیاسی این طیف شاهدی بر مدعای دولتی بودن این تشکلها بود.
به تازگی هم انتخابات کمیته دانشجویی هیات نظارت بر نشریات دانشجویی با حاشیههای جدی همراه شده است. معترضان به انتخابات با ارائه شواهد و مدارکی از تخلف در این انتخابات خبر میدهند اما مدیران وزارت علوم پاسخ روشنی به این انتقادات نمیدهند. به نظر میرسد جریان مشخصی که در بدنه تصمیمگیری در وزارت علوم حضور دارد، در تلاش است از دانشگاه استفاده ابزاری خود را بسان سالهای اصلاحات ببرد، حال آنکه پیشتر برخی از جلسات دولتیها با برخی تشکلهای نوپدید برای برنامهریزی در انتخابات مجلس خبرداده بودند.