یکی از آن سه مأمور گوشی چند نفر را میگیرد و دوست ارمنی مرا با خودرو پلیس به کلانتری میبرند و آن جا هم با تندی و خشونت با او برخورد میکنند. صاحبان گوشیها با التماس و خواهش پس از پاک کردن فیلمها به گوشیشان میرسند. هموطن ارمنی هم بالاخره آزاد میشود. خدا را شکر که تلویزیون مدار بسته کار واش تمام صحنههای ضرب و شتم صاحب کارواش را ضبط و ثبت کرده بود. وقتی داستان این ستم وقیحانه را شنیدم به سردار اشتری زنگ زدم نه او و نه مسئول دفترش را پیدا نکردم.
به ناچار به یکی از برادران با غیرت سپاه که کم هم نیستند، زنگ زدم و ماجرا را تعریف کردم. معلوم شد همه فرماندهان در یک اجتماع لازم کاری بودند. ارتباطات برقرارشد و حسین، همان جوان مؤمن مجیدیه هم مسئول پیگیری شد. یکی دو روز نگذشت که فیلم آن ستمکاری را رئیس دفتر سردار اشتری، فرمانده ناجا میبیند و با گزارش ماجرا به دستور فوری فرمانده، بازرس ویژه ای مأمور رسیدگی میگردد. آن سه مأمور بی پروا و رئیس کلانتری و سرکلانتر منطقه از کار معلق و تحویل دادگاه داده میشوند. و رسماً از مظلوم ماجرا عذرخواهی میشود.
این برخورد سریع و صریح با ستم کسانی که مأمور دفع ستم از شهروندانند، تأثیر بسیار مثبتی بر هموطن ارمنی ما و تمام اهل محل گذاشت. بعد آن مجرمان با مراجعه به فرد مظلوم با خواهش و میانجی ساختن این و آن تقاضای رضایت کردند.
من به عنوان یک مسلمان هموطن، یک نماینده از نمایندگان ملت هم از هموطن مسیحی خود پوزش میطلبم و هم این جوانمردی را در روز میلاد عباس بن علی علیهما السلام از سردار اشتری فرمانده ناجا و همکارانش تبریک و از صمیم قلب میگویم، سپاس سردار!