خبرنامه دانشجویان ایران: رهبران جوان جهانی یا YOUNG GLOBAL LEADERS شبکه ای از نخبگانی است که با هدف آمادهسازی فضای جهانی برای هماهنگی حداکثری با سیاستگذاران دنیا که مهمترین آنها در بلوک سرمایهداری، «دولت آمریکا» به شمار میرود، تشکیل شد.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این شبکه به ظاهر غیر دولتی با حمایت و هدایت دولت سوییس به انتخاب و گزینش نخبگان تاثیرگذار بر جوامع محلی، براساس مولفههایی از پیش تعیین شده میپردازد. اما مهمترین بخش این گزینش و شبکهسازی جایی است که آشکارا گفته میشود: «رهبران جوان جهانی متعهد به پرداختن به مسائل و سیاستهای جهانی و اجرای آنها هستند.»
این شبکه در ظاهر با جذب جوانان نخبه در عرصه علم و فناوری از کشورهای مختلف به دنبال همگرایی جهانی است ولی مراجعه به اسناد امنیتی آمریکا بالاخص سند امنیت ملی آمریکا در سالهای ۲۰۱۶-۲۰۱۵ نشان از طراحی یک جامعه مدنی برانداز در کشورهای مخالف آمریکا و جایگزینی اقدامات براندازانه خود به عنوان مطلبات عامه مردم توسط این شبکه است.
میتوان نیت اصلی از تشکیل چنین شبکه فراگیری را تشکیل یک جامعه جهانی مدیریت شده توسط نخبگان آمریکایی شده بعد از دوران افول آمریکا دانست عملی که به صراحت در این سند ملی بدان اشاره شده است: «ما در حال به دست گرفتن ابتکار عمل برای ایجاد روابط جهانی و شناسایی رهبران آینده در دولت، کسب و کار و اتصال آنها به یکدیگر و جامعه مدنی و مهارتهای مورد نیاز برای رشد کردن آنها هستیم. ما برنامههای جدید تبادلات میان جوانان آمریکایی از آفریقا گرفته تا جنوب شرق آسیا را پیگیری میکنیم.»
جمهوری اسلامی به عنوان هدف مرکزی این طراحی اما شرایط ویژه ای دارد. شرایطی که امکان فعالیت این جریان برانداز را مهیا کرده است. این شرایط در هر حال نیاز به دو قوه محرکه دارد. قوه اول همان شبکه نخبگان علمی است که در واقع جبهه تئوریک کاپیتالیسم در ایران محسوب میشوند و رشد نظریات مدیریت لیبرالی مدیون آنهاست و بهترین مکان برای جذب نیرو دانشکده های مدیریت دانشگاه های معتبر کشور هستند. قوه دوم نیز همان سرمایه داران کلان هستند که جبهه مالی را تامین میکنند.
یکی از حامیان مالی این طرح در ایران شخصی بنام «کامران الهیان» بهایی است. الهیان هر چند در تعریف خود از عبارت «کارآفرین» استفاده میکند اما حقیقت این است که این عنوان برای یک مدیر شبکهسازی اجتماعی در جوامع هدف آمریکا و اسرائیل، چندان شایسته نیست. او و همسرش – زهره الهیان- سال هاست با همکاری اعراب ثروتمندی همچون ولید بن طلال سعودی و خانواده عرب- اسرائیلی «خوری»، در فلسطین اشغالی برنامههای آموزشی با هدف مدیریت فضای سیاسی بحرانی میان اعراب و اسرائیل با شبکهسازی اجتماعی و راه اندازی و اداره انواع سازمانهای به اصطلاح مردم نهاد با اهداف خاص تربیت نسل آینده، پیاده میکنند. این خیر «جامعه ساز» درخصوص نحوه برگزاری دوره قبل هم اندیشی «آی بریج» در آمریکا میگوید: « ما با تعدادی از اساتید دانشگاهی که کارآفرینی تدریس میکردند، دیدار کردیم. سپس با وزارت خارجه آمریکا درباره برگزاری این کنفرانس مذاکره کردیم و آنها پذیرفتند در صدور ویزا برای ایرانیانی که به این کنفرانس میآیند، همکاری کنند.»
الهیان درباره حاضران در این کنفرانس گفته است: «امیدواریم که حدود ۷۰۰ نفر در این کنفرانس در برکلی حضور پیدا کنند و ۵۰ هزار نفر هم از طریق اینترنت، کنفرانس را پیگیری کنند. ما به دنبال این هستیم که آمریکاییها درباره ایران بیشتر بدانند و ایرانیها با نحوه کارکرد دره سیلیکون آشنا شوند. امیدوارم که طی یک سال آینده بتوانیم با حضور شرکتهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاران آمریکایی کنفرانسی در ایران برگزار کنیم. وزارت خارجه آمریکا از ابتدای امسال، معافیتهایی خصوصا در حوزه آموزشی در تحریمها علیه ایران اعمال کرده که در پی این معافیتها، مراودات علمی ایران و آمریکا آغاز شده است.»
الهیان با اشاره به برخی اخبار درباره سفر بعضی سازمانهای آمریکایی به ایران در ماههای اخیر، گفته است: بطور کلی به علت نبود روابط سیاسی، جامعه تجاری آمریکا با بازار ایران، چندان آشنا نیست. او رئیس و بنیان گذار برخی شرکتهای فعال در اسرائیل از جمله مجموعه مدارس آنلاین غزه و سرزمینهای اشغالی فلسطین است و در عین حال حلقهای از تشکیلات زنجیرهای رهبران جوان جهانی را به نام خود در «بنیاد جهانی کاتالیست» ایجاد کرده است.
کامران الهیان از روسای UNGAID -اتحاد جهانی برای فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه- وابسته به سازمان ملل است و اخیرا به واسطه روی کار آمدن دولت یازدهم، پس از ۴۰ سال به ایران سفر کرده است.
از دیگر حلقه های واسط این طرح میتوان به حلقه نایاک اشاره کرد. نایاک همزمان با شکلگیری در آمریکا با همکاری مشترک برخی از دیپلماتهای صهیونیست آمریکایی همچون گری سیک و توماس پیکرینگ و دیپلماتهای ایرانی همچون ع م. و ـه ظ. و ص خ.، کار را با یک تشکیلات ایرانی اروپایی به نام «تشکیلات ضد جنگ کاسمی» آغاز کرد. کاسمی نیز همچون نایاک منشاء نفتی دارد و تشکیل خود را مدیون گعده بنیاد دانش و هنر در ایران است که همکاری هایش در شبکهسازی اجتماعی در مناطق محروم ایران با ثروت شرکتهای نفت و گاز شل و توتال بارها گزارش شده است.
مهمترین حلقه تجار وابسته به روابط ایران و آمریکا در تعریف واردات و دلالی برای حضور شرکتهای چندملیتی در ایران به نام «کارآفرینی» است! با این تعریف کارآفرین کسی است که با رانت دولتی مدیریت مجموعهای از حوزههای اقتصادی و اجتماعی را در مناقصه یا مزایدهای واقعی یا ساختگی برنده میشود و سپس به علت بیهنری ذاتی خود، کار را به غولهای تجاری خارجی واگذار میکند و در این میان میلیاردها دلار سود میبرد.
پری نمازی یکی دیگر از عوامل پشت پرده «آی بریج» است. شغل نمازیها سالها در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، دلالی برای شرکتهای نفت و گاز خارجی بود. از کرسنت گرفته تا استات اویل و شل و توتال و غیره، هیچ شرکت خارجی به ایران وارد نشد مگر با پرداخت حق دلالی نمازی ها! به این ترتیب مجموعهای از «کارآفرینان دولتی»(!) با همکاری گروهی از دیپلماتهای مشهور، با دارایی حاصل از تجارت با آمریکا و حتی بعضا روابط اقتصادی با اسرائیل، شبکهسازی اجتماعی در ایران را آغاز کردند. نمازیها در اندک زمانی صاحب هزاران سازمان مردم نهاد در ایران شدند. در فضایی که وزارت کشور دولت اصلاحات قادر به تخمین تعداد NGOهای ایرانی نبود، باقر نمازی عموی پری نمازی، در صحن سازمان ملل اسلایدهای تفکیکی شبکه خود را با ریز آمار ارائه کرد و سیامک پسر وی در همان دوران به عنوان «رهبر جوان جهانی» فارغ التحصیل اندیشکده NED برگزیده شد!
علاوه بر افراد مذکور در بریج امسال، مدیران سایر سازمانهای دلالی رابطه ایران و آمریکا نیز به عنوان «کارآفرین» در برلین گرد هم آمدند. از جمله میتوان به حمید بیگلری از مدیران تشکیلات پایا که شاخهای از مجموعه دلالی نایاک در آمریکا به شمار میرود، اشاره کرد. جالب اینجاست که سال گذشته بیگلری، عضو کمیته روابط خارجی سنا و از مدیران «آسیا سوسایتی» به عنوان رئیس بازارهای نوظهور مجموعه آمریکایی- اسرائیلی سیتی بانک، کراواتش را باز کرد و به دعوت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در ساختمان حاکمیتی بانک مرکزی، درخصوص شاخصههای اساسی سیستم بانکداری سالم به سخنرانی پرداخت! سیتی بانک بزرگترین مجموعه پولی مالی دولت فدرال آمریکاست که سهامداران بعدی آن ولید بن طلال سعودی و دولت ابوظبی هستند!
از دیگر مدیران نایاکی حاضر در آی بریج میتوان به «احمد کیارستمی» اشاره کرد که پیش از این سفرهای مکرر وی به ایران توسط نهادهای امنیتی مورد توجه قرار گرفته بود. البته کیارستمی قطعا نمیتواند خود را «کارآفرین» معرفی کند اما به علت سابقه تحصیل در دانشگاه شریف، چهره امنی برای ارتباط گیری با نخبگان و فارغالتحصیلان از همه جا بیخبر ایرانی محسوب شده است. لیست مذکور بسیار بلند بالاست و تلاش میکنیم به تدریج به معرفی سایر کلان سیاست ورزان پشت پرده ایده نوآورانه بریج بپردازیم و از روابط پشت پرده آنها رمزگشایی کنیم.
پر واضح است که چه کسانی در وزارت امور خارجه زیرساختهای لازم برای حضور آزادانه و رفت و آمد پیدرپی چنین مدیران خطرناک آمریکایی- صهیونیستی را در ایران فراهم کردهاند و پرونده بریج را «امن» نگاه میدارند. همانها که دیروز در نقش دیپلمات جمهوری اسلامی در ساختمان بنیاد برادران راکفلر درخصوص الزامات حمایت سیاسی و اقتصادی از جریان اصلاحات در انتخابات آینده ایران سخنرانی میکردند، امروز نیز برای شبکهسازی اجتماعی به منظور موفقیت در سایر حوزهها دست به دامان دلالان رابطه ایران و آمریکا شده اند.
اما آنچه مهم است بیاعتنایی نهادهای امنیتی کشورمان به در معرض خطر قرار گرفتن تجار مبتکر و جوان ایرانی در چنین فضاسازی دیگر ساختهای است. دشمن به سادگی و با کمترین هزینه یک دوره استعدادیابی در ایران را با تابلوی دلالان شناخته شده اندیشکدههای آمریکایی- اسرائیلی برگزار میکند و در فضایی غیرقابل توجیه گردهمایی متشکل از نخبگان ایرانی و کارگزاران برنامههای جهانی خود را در برلین تکمیل میکند. احتمالا برخی از برگزار کنندگان این همایش ممکن است از اهمیت چنین هم آوردی مطلع نباشند که البته باز هم به علت هم هدفی بدون تحقیق مقصر ردیف دو به شمار میروند اما غفلت و بیدقتی هولناک و خطرآفرین دستگاههای امنیتی کشورمان هیچ توجیهی ندارد. در آینده بیشتر از بریج و نحوه شبکهسازی اجتماعی آن در جوامع هدف خواهیم نوشت.