به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، حالا یکی از مهمترین و حساسترین پروندههای دستگاه قضایی به سرانجام رسید و اثبات شد سفر مشکوک مهدی هاشمی به لندن بلافاصله بعد از فتنه بیدلیل نبوده است٬ محکومیت مجموعا 25 سال زندان٬ ۱۰.۴میلیون دلار رد مال و جز ای نقدی به دلیل ارتشا،یک میلیارد و ۸۰۰میلیون تومان به دلیل اختلاس و جعل، انفصال دائم از خدمات دولتی و تحمل ۵۰ ضربه شلاق شاید از نظر برخی افراد «کم» باشد (شاید واقعا خیلی کم باشد) اما وقتی «جایگاه ویژه» فرزند یکی از مهمترین چهرههای تاریخ انقلاب مورد توجه قرار گیرد باید حرفهای دیگری در این خصوص به میان آورد.

«فشارهای سنگین» به حاکمیت برای انصراف از اعمال «عدالت» در پرونده مذکور آنچنان که فقط 3 سال زمان نیاز بود تا یکی از حلقههای مفقوده پرونده 88 به کشور بازگردد شاید نیاز زیادی به توضیح نداشته باشد٬ حتی نحوه انتقال مهدی هاشمی به بازپرسی در بدو ورود به کشور هم با «نمایشی» از «تهدید» همراه بود٬ حالا با این اوصاف و بعد از برگزاری جلسات متعدد دادگاه و اعلام رای قطعی محکومیت هاشمی برای افکار عمومی مهم است.

حتی اگر از نظر برخی این رای میتوانست سنگینتر باشد٬ «اصل محکوم شدن» یکی از نزدیکترین افراد به رئیس جمهور سابق «برگ برنده» گفتمان «عدالتخواهی» انقلاب اسلامی است٬ همان قدر که محکومیت و زندان رفتن معاون اول دولت سابق برای این گفتمان مهم و حیاتی بود.
اما سوال جدی این است که چگونه یکی از پیچیده ترین پروندههای امنیتی کشور که از یک سو به آبروی کشور در برخورد با فساد منتسبین به مسئولین گره خورده بود و از سوی دیگر به مدیریت رفتار آقای هاشمی وصل بود به سامان رسید؟
این سوال از این جهت جدی است که در روزهای ورود «آقازاده هاشمی» از کشور دوست و برادر(!) انگلیس٬ صدایی از درون برخی گروههای مرجع فکری-سیاسی بیرون آمد و «دلواپسان» عدالت را به «آرامش» توام با «سکوت» دربرابر پرونده وی دعوت میکردند٬ صدای مذکور که قدرت سامان دهی و حذف و تعدیل رسانههای مهم انقلابی را هم دارد در اوج تعجب «دغدغهمندان» انقلاب نسخه «هیس!» پیچیدند اما بچههای دانشجو مثل همیشه با حفظ احترام برای «بزرگترهای محترم» برای استقبال از «مهدی جان» به فرودگاه امام در جاده قم رفتند.

استقبال تاریخی دانشجویان از مهدی هاشمی در فرودگاه امام خمینی
از اینکه رسانههای اصلی از پوشش اعتراض مهم دانشجویان طفره رفتند بگذریم٬ از اینکه در برابر مانور قدرت «متهم» مهم فتنه «انفعال» تزریق میشد هم بگذریم٬ اما از اینکه همان صدای آن روزها امروز در ماجرای هستهای بازهم «ترمز دستی» ماشین خون رسانی «آرمانهای انقلاب» است نمیتوان گذشت!
شباهت ماجرا در 3 وجه اصلی است:
یکی اینکه یک سوی ماجرا عملکرد آقای هاشمی است٬ تمام تلاش و حیثیت جناب رئیس مصلحت در «خاموشی» سانتریفیوژهای نطنز و فوردو و عکس یادگاری با نجس ترین دست دنیا(دست رئیس جمهور امریکا) متمرکز شده است٬ حالا نگرانیها بر این اساس است که صدای اعتراض به روند زد و بند با امریکا موجب «تکدر» خاطر وی شود و بساط فتنهای دیگر محیا شود.
یکی دیگر حیثیت کشور و انقلاب است٬ صورت «عدالت» انقلاب در پرونده فساد مهدی هاشمی در معرض خطر بود حالا صورت «امنیت» و «استقلال» و «پیشرفت»مان. آنجا دل مستضعفانی که در گروی انقلاب بود می لرزید اینجا هم.
دیگر اینکه باز «قدیمیهای با نفوذ» به جای جلوداری در امر مبارزه با «انحراف» انقلاب «ژست روشنفکری» گرفته اند و تازه کم کم دارند نگران میشوند٬ واقعا خسته نباشید!
از عجایب روزگار همزمانی به نتیجه رسیدن پرونده جناب مهدی هاشمی با اوج حساسیت پرونده هسته ای است٬ به همان دلیلی که سکوت و مماشات در پرونده آقازاده سفر کرده جواب نمیداد٬ این «تاتی تاتی» کردن با «خطر بازرسی»ها و «دزدیدن فناوری» حیثیتی کشور توسط غرب بی نتیجه است.

دانشجویان علیرغم سکوت برخی گروهها و نهادهایی که در پرونده هسته ای سکوت کردند، همیشه فعالانه حضور داشتند
افکار عمومی همانطور که مدافع مبارزه با فساد آقازادهها و معاون اولها هستند٬ حتما مدافع «خشم» ظریف به زیاده خواهی امریکایی ها است٬ دوستان «نسخه پیچ» اگر به «سررسید»های سالهای گذشته شان رجوع کنند متوجه میشوند اهالی فتنه با سلام و صلوات عقب نشینی نمیکنند و برای شکستن تک صدایی موجود نیاز به روشنگری برای مردم است.



