جهاد دانشگاهی در اصل بدو تاسیسش، در 16 مرداد سال 69 در آن زمان با توجه به پشتیبانی هایی که امام راحل و بعد از آن شورای عالی انقلاب فرهنگی و بعدها مقام معظم رهبری پیشرفت های نسبتا خوبی داشت؛ یعنی ما از زمان تاسیس تا الان پشتیبانی های خیلی خوب و ارزنده ای داشته ایم؛ اما اینکه چه مقدار در این فعالیت ها موفق بودند یا نبودند این را باید تقسیم بندی کرد که آیا جهاد دانشگاهی با توجه به اینکه یکسری اهدافی در اساس نامه برای جهاد دانشگاهی نوشته شده مبنی بر اینکه هم پل ارتباطی ما بین دانشگاه و صنعت باشد و هم بتواند فرهنگ دانشگاه ها را با توجه به فرهنگ جهادی به پیش ببرد و هم بتواند زمینه سازی کند برای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی، کارهایی انجام داده است یا خیر ؟ منتهی چه مقدار این فعالیت ها موفق بوده یا نه بستگی به بررسی آن دارد و نیاز به پژوهشی است که ببنیم جهاد دانشگاهی در کجا بوده و به کجا رسیده است و چه کارهایی نیز باید برایش انجام دهیم که به یک موفقیت هایی دست پیدا کند.
خیر، جهاد دانشگاهی خارج از مسایل مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، پشتیبانی مقام معظم رهبری و رهنمودهای ایشان در اصل در دو جریان متفاوت گیر کرد و بر اساس این دو جریان متفاوت یکسری مسایل و دیدگاه های مسئولین اجرایی نسبت به آن متفاوت بوده است. در دوره هشت ساله دولت آقای هاشمی رفسنجانی و برنامه های دولت آقای هاشمی که با تفکر سیاسی دولت سازندگی مواجه بود، موجب شد که جهاد مورد غضب یا بی مهری قرار بگیرد و به جایی می رسد که به دلیل اینکه اتفاقی برای جهاد دانشگاهی نیفتد در تمام استان های کشور شعبه هایی زده می شود که بخواهند برای برچیده شدن جهاد دانشگاهی با دولت مقابله کنند در یک دوره دیگر هم که زمان آقای خاتمی بوده پشتیبانی های بعضی از افراد در داخل جهاد دانشگاهی از دولت آقای خاتمی و مباحث اصلاح طلبی باعث این شد که دستگاه های اجرایی که می بایست به جهاد دانشگاهی کمک کنند و بیشتر به کارهای علمی بپردازند به فکر تحقق اهداف سیاسی خودشان بودند. در این دوران دیدیم که برخلاف تصورات، باز هم جهاد دانشگاهی مورد غضب قرار می گیرد و فعالیت های جهاد دانشگاهی منتفی می شود و جهاد دانشگاهی را در این دوره اصلاح طلب می دانستند و در دوره قبل از آن یعنی دولت آقای هاشمی به عنوان دوره ای است که مخالف با دولت می شود یعنی در دوره آقای خاتمی جهاد دانشگاهی موافق با دولت و در دوره آقای هاشمی مخالف دولت بود هر دوتای اینها برای جهاد دانشگاهی مضر بوده است و باعث یکسری از عدم فعالیت ها در جهاد دانشگاهی شده است و من با صراحت خدمتتان عرض می کنم که عقب افتادگی ای که جهاد دانشگاهی داشته است جدایی از فعالیت های خوب و ارزنده ای که در جهاد دانشگاهی صورت گرفت، مرهون این دو دوره است. در واقع ما هنوز به اهداف اصلی اساسنامه ای جهاد دانشگاهی خیلی فاصله داریم و این فاصله هم به خاطر جریان هایی بوده که در درون جهاد دانشگاهی اتفاق افتاده است.
بله کاملا همینطور است، براساس فرمایش رهبر انقلاب بازی های سیاسی ضرر فراوانی به جهادی دانشگاهی وارد می کند حتی من مقید هستم در دولت های نهم و دهم چه زمان تصدی گری آقای طیبی و چه بنده به عنوان رئیس جهاد دانشگاهی اگر قرار باشد با یک تفکر خاصی جهاد دانشگاهی اداره شود قطعاً دچار مشکل می شود.
آقای فاتح در جهاد کاره ای نبودند، فقط مسئولیت خبرگزاری ایسنا را داشتند و همان جریان انتخابات و جریان پیگری تفکرات اصلاح طلبی در آن دوران در خبرگزازی ایسنا به مدیریت ایشان مشهود بود و نقش خوبی هم اجرا کرد حتی در انتخابات سال 88 هم یکسری فعالیت هایی را داشت و ایشان در ستاد میرحسین موسوی بود یکسری تفکرات دیگری هم در مجموعه به این واسطه شکل گرفت. آقای فاتح هم یکی از همان افرادی است که از تصمیم گیرندگان جریان سیاسی مشخصی در جهاد دانشگاهی بودند که یکسری فعالیت هایی در جهاد دانشگاهی انجام داد و باعث شد ایسنا به محلی برای رفت و آمد بچه های تحکیم وحدت و دانشجویان انجمن اسلامی تبدیل شود و یکسری فعالیت هایی در این خبرگزاری با نگاه های سیاسی انجام شود که باز هم جهاد دانشگاهی را از هدف اصلی خود دور می کرد.
بله دولت کمک مالی به جهاد می کند و 15 الی 20 درصد اعتبارات عمرانی و هزینه ای جهاد از طریق اعتبارات دولت به جهاد دانشگاهی تامین می شود و 80 درصد بابقی درآمدزایی خود جهاد است که از طریق طرح ها تامین می شود.
اگر بخواهیم بیماری جهاد دانشگاهی را درمان کنیم باید یک فرصت زمانی مشخصی را برای جهاد دانشگاهی مشخص کنیم و یک اعتبار مشخصی را برای فعالیت های علمی در نظر بگیریم و بر اساس این فعالیت های علمی توقع از جهاد دانشگاهی داشته باشیم. از بدو تاسیس جهاد دانشگاهی باید این کار را می کردند ولی صورت نگرفته است. در کشورهای پیشرفته هم همین کار را می کنند، دستگاه ها یا مراکزی را در کنار دانشگاه ها ایجاد می کنند که فعالیت های علمی دانشگاه ها به محصول تبدیل شود و آن در اختیار دستگاه های مملکتی و نیروهای مردمی قرار دهند تا به نحو مطلوب از آن استفاده کنند. متاسفانه این اتفاق برای جهاد دانشگاهی نیفتاده است؛ یعنی از روز اول گفته اند تو برو دنبال درآمد زایی در صورتی که در کشورهای پیشرفته اینگونه است که یک اعتبار اولیه ای را به یک نهاد، ارگان و سازمانی که توقع از آن دارند تزریق می شود و بعد به مرور زمان در سال های بعدی می گویند ما چند درصد از این کمک مالی کم می کنیم و کم کم انتقال پیدا می کند به درآمدهای خودتان ولی الان در کشور ما این قضیه برعکس شده است.
دنبال کردن جهاد دانشگاهی برای درامد زایی یک معضلی برای جهاد دانشگاهی پیش آورده که الان ورود پیدا کرده به برخی از مسایلی که اصلا مورد نیاز جهاد نیست و فقط به خاطر زنده بودن خود جهاد این کار را می کنند. مثلا کارهای آموزشی شما ببنید الان در سراسر کشور جهاد دانشجویی به برنامه های آموزشی ورود پیدا کرده که در شان جهاد دانشگاهی نیست، علتش چیست؟ به خاطر درآمد زایی ، برای اینکه بتوانند خودش را حفظ کند در حالی که از بدو تاسیس جهاد دانشگاهی اصلا هدف این نبوده است، هدف این بوده که جهاد دانشگاهی به کارهای جزئی و پیش پا افتاده ورود پیدا نکند و به کارهای رابط بین دانشگاه و صنعت ورود پیدا کند و تولیدات دانشگاهی را تبدیل کند به محصول که این موضوع به یک اعتبار اولیه یا درآمد اولیه نیاز دارد که زمینه بشود تا دانشگاه ها کارهای علمی شان را تبدیل کنند به کارهای محصول محور. در واقع اگر جهاد دانشگاهی بخواهد دوباره به بستر خودش برگردد و آن هدف اصلی را دنبال کند، باید بتواند پل ارتباطی ما بین دانشگاه و صنعت باشد؛ یعنی به مرور اعتبارات و زمینه های مختلفی را فراهم بکند که دانشگاه بتواند ارتباط پیدا کند با جهاد و جهاد ارتباط برقرار کند با دانشگاه ها و تولیدات علمی تبدیل شود به یک محصول و این محصول در اختیار نظام قرار بگیرد.
بله فعالیت شاخص هست ولی مثل این می ماند که شما از یک کارخانه ای یا از یک سازمانی توقع صددرصد خروجی دارید؛ اما این سازمان و کارخانه خروجی سی چهل درصدی دارد. خب این صددرصد قابل قبول برای آن نهاد، ان سازمان و آن کارخانه نیست. شما مثلا الان کارهای خوب و ارزنده ای که پژوهشگاه رویان در زمینه سلولهای بنیادین انجام می دهد یا جهاد شریف و علم صنعت و خواجه نصیر و جهاد رویان اصفهان این ها دارند یکسری کارهایی را انجام می دهند و تبدیل شده به یکسری توانایی های علمی که این توانایی های علمی در بعضی جاها به محصول تبدیل شده است ولی این نیاز بوده که همه جهاد در سراسر کشور تبدیل شوند به رویان و همه کشور تبدبل شوند به جهاد دانشگاهی خواجه نصیر و همه کشور تبدیل شوند به جهاد دانشگاهی ای مثل جهاد دانشگاهی علم و صنعت. اما این اتفاق نیفتاده است؛ یعنی اگر عصاره گیری کنیم از جهاد دانشگاهی فقط شاید سه تا چهار تا از مراکزش پیشرفته است و همه این چهار مرکز هم باز 100 درصد محصول محور نیستند. به جایی رسیده اند که فقط می توانند تولید علم و تولید فناوری کنند؛ اما این تولید فناوری تبدیل می تواند به محصول شود که آن راهکارهای خودش را دارد که هنوز در جهاد دانشگاهی نمود پیدا نکرده است.