تاریخ انتشار: دوشنبه 1394/06/09 - 12:21
کد خبر: 177399

محمدصادق شهبازی در یادداشتی تحلیل کرد؛

جایگزین کردن ولایت‌فقیه مردمی خمینی و خامنه‌ای با ولایت‌فقیه سلطنتی-نخبگانی!

جایگزین کردن ولایت‌فقیه مردمی خمینی و خامنه‌ای با ولایت‌فقیه سلطنتی-نخبگانی!

باید با جهت‌گیری‌های برخلاف جهت‌گیری‌های کلان رهبری نظیر استقلال، خودباوری، نگاه به درون، اقتصاد مقاومتی و... مقابله صورت گیرد و کسانی که با ابراز ارادت به رهبری و ولایتمداری در خلاف جهت‌گیری‌هایی نظیر موارد پیش‌گفته قدم برمی‌دارند، مقابله صورت گیرد و به مردم معرفی شوند.

خبرنامه دانشجویان ایران: وقتی‌که تلاش برای خارج کردن مردم و انقلابیون از صحنه هست، باید به حضور مردم درصحنه و آگاهی‌بخشی آن‌ها اقدام کرد. مشکل پیش‌آمده در انتخابات و مسئلهٔ هسته‌ای، حاصل رها کردن تبیین و به صحنه نیاوردن مردم بود و باید این نقطهٔ ضعف با اقدام مضاعف جبران شود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمدصادق شهبازی فعال سابق دانشجویی در مطلبی با هشدار به جایگزین کردن ولایت‌فقیه مردمی خمینی و خامنه‌ای با ولایت‌فقیه سلطنتی-نخبگانی به آسیب شناسی و بیان راهبردهای انجام شده بعد از اتفاقات سال 88 پرداخت:

•    راهبردهای جبههٔ انقلاب در برابر فتنهٔ ۸۸

فتنهٔ ۸۸ با چند استراتژی کلی از جانب آحاد جبههٔ انقلاب اعم از رهبر انقلاب و جناح فرهنگی- سیاسی مؤمن جمع شد:
1. نمایش حمایت استکبار از فتنه‌گران: نشان دادن دست زدن دشمن خارجی و مشخصاً آمریکا و اسرائیل برای فتنه‌گران.
2. مقابله با ولایت‌ستیزی: تأکید بر هدف جریان مقابل برای مقابله با ولایت، دین و ارزش‌ها.
3. مقابله با قانون‌شکنی: تأکید بر ضرورت قانون‌گرایی و حفظ چارچوب‌های قانونی و نمایش شکستن ساختارهای قانونی و هرج‌ومرج‌طلبی جبههٔ معارض.
4. جنگ فقر و غنا
5. دفاع از جمهوریت: تأکید بر جمهوریت، نقش مردم و نمایش نخبگانی و غیرمردمی بودن جبههٔ مقابل (محوریت جبههٔ مقابل تحقیر مردم بود و جبههٔ انقلاب روی ضدمردم بودن آنان تأکید کرد که به‌صورت نمونه در شعارهای دو طرف نمود داشت).

•    راهبردهای جبههٔ انقلاب مخملی: محاکمهٔ معکوس
جبههٔ معارض انقلاب با درس گرفتن از شکست فتنه، راهبردهایی را برای مقابله با انقلاب، محور قرارداد که کانون آن برگرداندن همین استراتژی‌ها به جبههٔ انقلاب و به عبارتی محاکمهٔ معکوس بود که جزو راهبردهای انقلاب مخملی و استراتژی‌های نظام سلطه برای مقابله با اسلام انقلابی و جایگزینی اسلام معتدل-میانه‌رو-غرب‌زده با آن است. بر اساس این راهبردها که دستورالعمل ۱۶۰ جین‌شارپ نیز به آن تأکید می‌کند یا در مواردی نظیر اسلام دموکراتیک مدنی به آن اشاره شده باید شعارهای جریان انقلابی (در تعریف آن‌ها افراطی/حامی جمهوری اسلامی و...) را به خود آنان بازگرداند تا هم باعث انفعال آنان شود هم در میان مردم به دورویی، نفاق، قول بدون عمل و... متهم شوند، چنان‌که در دوره‌های مختلف از این حربه استفاده‌شده است اهم این راهبردها چنین است:

1- فتنهٔ افراط/اعتدال و هم‌صدایی با اسرائیل: تغییر در دشمن‌شناسی و جایگزین کردن دوگانهٔ افراطی/معتدل به‌جای مستکبر/مستضعف. مقابله با جریان افراطی معرفی‌شده (اسرائیل/جمهوری‌خواهان/داعش) و همراهی با جریان معتدل نمایش داده‌شده) آمریکا/دموکرات‌ها/اوباما). نسبت دادن انقلابیون داخل به افراطی‌گری و جوسازی و اعلام هم‌صدایی آن‌ها با افراطیون خارج و مشخصاً اسرائیل/جمهوری‌خواهان.

2- فتنهٔ ولایتمداری: اظهار ولایتمداری و ارادت به رهبر انقلاب و زدن برچسب جلو افتادن از رهبری، افراطی، ضد ولایت‌فقیه و... به جریان انقلاب با استناد به حمایت‌های معمول رهبری از دولت‌ها و کدهای پشت پرده.

3- فتنهٔ قانون‌گرایی: استفاده از ابزارهای قانونی/امنیتی برای مقابله با انقلابیون و به نفع غرب‌زدگان و زدن برچسب قانون‌شکن و هرج‌ومرج‌طلب به انقلابیون.

4- فتنهٔ افشاگری متقابل: تلاش برای فاسد نمایاندن جبههٔ انقلاب با دروغ، بزرگ‌نمایی و تسری بعضی فسادهای کوچک یا حتی نامربوط به جبهٔ انقلاب مثل ماجرای بورسیه، پول‌های نفتی و... با محوریت برچسب کاسبان تحریم.

5- فتنهٔ مردم‌زدایی (بسیج‌زدایی از مردم): از صحنه به درکردن مردم و محدود کردن جریان مردمی با محرمانه کردن موارد امنیت ملی مثل پروندهٔ هسته‌ای، کرسنت و...، ایجاد کدهای گمراه‌کننده، تخریب جریان‌های مستقل مردمی گذشته و حال با محوریت بد دانستن دورهٔ پیش یا شرایطی مانند نتایج اقدامات خودجوش در سوم تیر ۱۳۸۴ یا ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ و... .

•    فتنهٔ ولایتمداری
اما مهم‌ترین محوری که مدنظر نظام عملیاتی این روزهای دشمن برای منفعل کردن انقلابیون است، فتنهٔ ولایتمداری است. در این فتنهٔ دقیق طراحی‌شده، چند اقدام در حال انجام است:

1. ابراز ولایتمداری جریان‌های زاویه‌دار و معارض
جریان تجدیدنظرطلب و غرب‌زده که از یک‌سو در فتنهٔ ۸۸ تا نفی اصل ولایت‌فقیه و مرگ بر ولایت‌فقیه و... پیش رفت و مهم‌ترین مستمسکش اعتراض به حمایت رهبری و منصوبین‌شان از جهت‌گیری‌های انقلابی در دولت نهم بود و از سوی دیگر ضدارزش‌های انقلاب و جهت‌گیری‌های خلاف رهبری را در طول ربع قرن پس از امام فریاد کرده بود، حالا مدعی ولایتمداری شد. رئوس رسانه‌ای این جریان پیگیری حاکمیت دوگانه و مقابله با رهبری در دههٔ ۷۰ را اشتباه خوانده و از حاکمیت یگانه و ابراز ارادت علنی به رهبری و پیگیری اهداف ساختارشکنانه و استحالهٔ انقلاب، درون سیستم، تحت لوای ولایتمداری و ابراز ارادت به رهبری سخن گفتند. کسانی که دیروز و امروز جهت‌گیری‌های ۱۸۰ درجه مخالفت رهبری داشته و دارند، حالا ترجیع‌بند سخنان خود از رهبری تجلیل کرده و از حمایت‌های ایشان برای مسیری که اتخاذ می‌کنند می‌گویند. روزنامه‌ها، احزاب و چهره‌های منتقد و حتی معارض رهبری در دههٔ ۷۰ و فتنهٔ ۸۸ و... انقلابیون را به پیروی از ولایت دعوت می‌کنند.

2. سوءتعبیر و سوءاستفاده از حمایت عمومی رهبری انقلاب از دولت‌ها
استراتژی رهبران انقلاب چه در دورهٔ امام خمینی چه امام خامنه‌ای، حمایت از دولت حاکم بوده که از دورهٔ بازرگان و بنی‌صدر تا میرحسین، هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی تداوم داشته است. اما حال نقش‌آفرینان مختلف در این میدان بازی می‌کنند:

الف) نوولایت‌مداران سابقاً ولایت‌ستیز: کسانی که منتقد و حتی معارض حمایت رهبری از جهت‌گیری‌های انقلابی امثال دولت نهم بودند و ایشان را به دخالت در انتخابات، عدم بی‌طرفی و ... متهم می‌کردند، امروز داد حمایت رهبری از دولت، اعتماد ایشان به مذاکره‌‎کنندگان و ضرورت ولایتمداری می‌دهند.

ب) مخالف دولت/دشمن پیغمبر است: دولت و حامیانش با استناد به حمایت رهبری از دولت و شخص مذاکره‌کنندگان به‌ضرورت سکوت، عدم انتقاد تأکید کرده و منتقدین متن مذاکرات و سیاست‌های دولت را متهم به ولایت‌ستیزی، جلو افتادن از رهبری و... می‌کنند. چنان‌که در دههٔ ۶۰ به‌واسطهٔ حمایت رهبر وقت از دولت به منتقدین دولت و رییس‌جمهور وقت (حجت‌الاسلام خامنه‌ای) تهمت مقابله با امام و خط امام زده می‌شد و در ۷۰ با قدیس‌سازی از دولت وقت و رییس دولت به‌واسطهٔ حمایت‌های معمول رهبری شعار مخالف هاشمی/ مخالف رهبر است/ مخالف رهبری/ دشمن پیغمبر است، داده می‌شد.

ج) محافظه‌کاران و عافیت‌طلبان: محافظه‌کاران که در دههٔ ۸۰ به‌واسطهٔ حضور جریان‌های انقلابی درصحنه و محوریت مردم، محوریت خود را ازدست‌داده و دوپینگ‌های انتخاباتی، لیست‌های هوالمطلوب و شرکت‌های سهامی چند به‌علاوهٔ چندشان با پشت کردن مردم و انقلابیون مواجه‌شده و ادعای حزب‌اللهی‌گری‌شان رنگ‌باخته بود و با حضور مردم و انقلابیون مخلص از صحنه به درشده بودند، به صحنه آمده‌اند و می‌خواهند با جلوگیری از انتقادات انقلابیون مخلص، چارچوب‌های بازی قدرت را بین مرداب دسته‌بندی‌هایی رایج خلاصه کنند؛ بخشی از قواعد بازی برایشان جلوگیری از برهم‌خوردن قاعده به‌وسیلهٔ مردم و انقلابی‌هاست که در مواردی نظیر سوم تیر و ۲۲ خرداد محاسبات آنان را بر هم زدند. از سویی دیگر نیز عافیت‌طلبانی که حاضر به درگیر شدن با اشکالات نیستند، برای بر هم نخوردن کاسه و کوزهٔ خویش، به نفی منتقدین و انقلابیون اصیل می‌پردازند.

3. انتشار کدهای پشت پرده از رهبری و غبارآلوده کردن فضا:
انتشار کدهای پشت پرده از رهبری و محوریت دادن به کنه منویات رهبری هم موردتوجه قرارگرفته است. امری که موجب غبارآلوده شده فضاست. نبودن تحلیل سیاسی موجب شده تا افراد به‌جای تحلیل شرایط و عمل بر اساس آن منتظر رسیدن خبر از رهبری و تعیین تکلیف از جانب ایشان باشند، لذا دراین‌بین زمینهٔ کدمحوری و انتصاب سخنان درست و غلط به رهبری، پیدا شدن کُدخدایان که مفسر سخنان رهبری و داننده و یابندهٔ کنه منویات ایشانند، ایجاد شده است؛ افرادی بدون امکان سنجش صحیح و سقیم مطالبشان، تنها به‌واسطه‌ٔ کد، مرجعیت، اهمیت و قدرت می‌یابند و مدیریت افراد بدون تحلیل را در دست می‌گیرند.

این کدها بعضاً درست، بعضاً ناقص، غلط و حتی دروغ با کثرت زیاد در حال انتشار است. طبعاً مربوط بودن آن‌ها به رهبری و حساسیت جایگاه و دسترسی پایین برای عموم، راستی‌آزمایی آن را نیز سخت‌تر می‌کند. اتفاقی که یک‌بار در ماجرای خانه‌نشینی رییس‌جمهور دهم آزمایش و تبدیل به بحران ملی شد؛ خصوصی‌ترین حرف عالی‌ترین مقامات کشور سر از کوی و برزن، اینترنت، جلسات و... درآورد. این ظرفیت با مواردی نظیر لو دادن نام‌های سال رهبری، ماجرای ریاست سازمان حج دولت دهم و...  نیز دوباره امتحان شدند؛ اما بیش‌ازهمه، در دورهٔ مذاکرات هسته‌ای به‌کار برده شد. اکثر این کدها هم ناظر به حمایت از دولت و پرهیز از نقد توافقات خطرناک، یا بی‌اولویت دانستن آن بود.

4. زدن برچسب ولایت‌ستیزی و جلو افتادن از رهبری به انقلابیون
در این چارچوب، نوولایتمداران سابقاً ولایت‌ستیز، طرفداران دولت و محافظه‌کاران، بعضاً سامان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده و بعضاً به خاطر فقدان تصویر درست از ولایت‌فقیه و خلط شاهنشاهی اطاعت‌محور و تعطیل عقلی با ولایت علوی عقلانی به زدن برچسب ولایت‌ستیزی به انقلابیون می‌پردازند که نتیجهٔ آن سست شدن آنان یا ایجاد فضای اجتماعی یا حداقل ایجاد سؤال در بسیاری انقلابیون، نسبت به گرفتن موضع یا انجام اقدام انقلابی یا محافظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی‌های بیجاست.

5. منفعل کردن رهبری با از صحنه به درکردن مردم و انقلابیون
بخشی از این جریان به‌صورت نادانسته و برخی به‌صورت دانسته و برنامه‌ریزی‌شده با از صحنه به درکردن مردم و انقلابیون، آن‌ها و سپس به‌تبع عدم حضور آن‌ها درصحنه، رهبری را منفعل کرده و برای ایشان، گزینه‌ای جز پذیرش و تحمیل نظرات بعضی مسئولین باقی نمی‌گذارند. چنان‌که در ماجرای پایان جنگ اتفاق افتاد و امام خمینی (س) در شرایطی که مسئولین به‌صورت نظامی، اقتصادی و سیاسی شرایط را به بن‌بست رساندند و با نرفتن مردم به جبهه که حاصل عدم تبلیغ درست، بسیج‌زدایی از مردم و بعضی حاشیه‌سازی‌ها بود، امام را به شرایطی رساندند که چاره‌ای جز پذیرش قطع‌نامه نماند؛ اما یک هفته بعد با دعوت امام از مردم به مقاومت در برابر منافقین، به‌قدری جمعیت به صحنه آمد که نیروهای مسلح توانایی سازمان‌دهی آن‌ها را نداشتند و از امام خمینی (سلام‌الله علیه) نقل‌شده که اگر می‌دانستند مردم این‌قدر درصحنه‌اند قطع‌نامه را نمی‌پذیرفتند.

در برابر فتنهٔ ولایتمداری چه باید کرد؟
مهم‌ترین راهکار زدن استراتژی نیروهای معارض، رقیب و بی‌بصیرت و کُدخداهاست:
1. نمایش سوابق تاریخی ولایت‌ستیزانه و عقب و جلو رفتن از رهبری به‌وسیلهٔ نوولایت‌مداران و محافظه‌کاران!
باید سوابق تاریخی فردی و جریانی ولایت‌ستیزانه و عقب و جلو رفتن از رهبری نوولایت‌مداران و سیاسیون تبیین شود. نمی‌شود عده‌ای یک دوره به رهبری حمله کنند و بعد دورهٔ دیگر در برابر نیروهای انقلاب، مدعی ولایتمداری شوند. هم‌چنین جلورفتن و عقب‌رفتن از رهبری محافظه‌کاران قابل‌تأمل است، به‌صورت نمونه بعضی از همین کُدخداها در شرایطی که رهبری صریحاً به عدم تحلیل روی تحلیل گذاشتن و درگیر مسائل فرعی شدن در حاشیه‌های دولت قبل تأکید می‌کردند، برعکس با دامن زدن و بحران‌سازی از انحراف، آنچه رهبری مسئلهٔ فرعی می‌نامید به‌جای مسائل اصلی نظیر جنگ اقتصادی، جنگ نرم دشمن برای تغییر محاسبات مردم و مسئولین و... تبدیل به مسئلهٔ اصلی کردند و با دست خود برای افتادن فضا به دست منتقدین بیرون گفتمان انقلاب فضاسازی کردند. حال امروز این همه مدعی ولایتمداری شوند و بعضی انحرافات آشکار از جهت‌گیری‌های رهبری و اصل انقلاب سکوت کنند!

2. رعایت چارچوب‌های کلی رهبری در مورد دولت ضمن انتقاد از جهت‌گیری‌های غلط و توافقات خطرناک
توجه به حفظ چارچوب‌های رهبری نظیر عدم خائن و سازش‌کار گفتن به دولت و مذاکره‌کنندگان، عدم برهم خوردن وحدت و درگیری مردم با مردم در کف خیابان، ضمن حفاظت از جهت‌گیری‌های اصیل انقلاب و انتقاد از جهت‌گیری‌های غلط و توافقات خطرناک. استراتژی رهبری در قبال توهماتی نظیر تعامل سازنده با جهان، بازی برد-برد و... حمایت از شخص مذاکره‌کنندگان و دولت، هضم گفتمان زاویه‌دار با طرح نرمش قهرمانانه در معنای نمایش نرمش با باطن شکست دادن دشمن، طرح جهت‌گیری‌های درست نظیر نگاه به درون، اقتصاد مقاومتی، استحکام ساخت درونی نظام و...، مشخص کردن خطوط قرمز و زدن تند خط سازش است. استراتژی رهبری زدن خط نگاه به درون نه صرف برخورد سیاسی با افراد است. لذا ایشان که در طول دو سال گذشته حتی یک خط از توافقات خطرناک و مسئله‌دار دفاع نکرده‌اند، اما مذاکره‌کنندگان را فرزند انقلاب، غیور، مؤمن و... دانستند. این چارچوب باید رعایت شود، اما با تفسیر گسترده، من‌درآوردی و بی‌ربط مثل تسری دادن حمایت ایشان از تیم مذاکره‌کننده و دولت به نتیجهٔ مذاکرات و توافقات مبنایی ندارد. در این چارچوب باید به‌جای درگیری سیاسی و جناحی به زدن خط رابطه با غرب و نمایش نتایج خطرناک مذاکرات و مسیر ذلیلانه دو سال گذشته پرداخت. دورهٔ تحریف و مصادره به مطلوب سخنان رهبری گذشته است و حمایت رهبری از نیت خیر مذاکره کنندگان نافی نقد توافق بد و تضییع منافع ملی با آن نیست.

3. کنار گذاشتن کدهای پشت پرده و محور قراردادن سخنان آشکار رهبری، اصل دانستن رهبری نه منصوبین و کُدخدایان:
الف) عدم استناد به کدها و تفسیرهای من‌عندی: خود رهبر انقلاب بهتر از همه دراین‌باره سخن گفته‌اند: «من حرفم همانی است که دارم می‌گویم. آنچه را که بر طبق مصلحت کشور و مصلحت نظام نباید گفت، نمی‌گوئیم؛ نه این‌که خلافِ آن را بگوئیم، بعد بخواهیم در یک جلسهٔ خصوصی، مثلاً فرض کنید آن خلاف گفته را تصحیح کنیم؛ نخیر، این‌جور نیست. بله، بسیاری از مسائل هست که گفتنِ آن بر مسئولان کشور حرام است؛ نباید بگویند. ما اگر همهٔ آن‌چیزهائی را که می‌دانیم، بگوئیم، فقط شما که نمی‌شنوید، آن‌هائی که دشمن شما هستند، آن‌ها هم می‌شنوند. ... بلاشک نباید برخی از مطالب را گفت؛ اما آنچه را که نباید گفت، نباید گفت؛ نه اینکه باید خلاف آن را گفت و در اذهان شوب ایجاد کرد؛ شائبه‌ای به وجود آورد. قبلاً این روشن باشد، معلوم باشد؛ حرف ما همانی است که از ما می‌شنوید؛ چه در نماز جمعه، چه در دیدارهای عمومی، چه در دیدارهای دانشجوئی و دیدارهای گوناگونِ اختصاصیِ دیگر» (رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان ۱۷/ ۰۷/ ۱۳۸۶). «نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به‌عنوان نظر رسمی مطرح می‌شود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل می‌کند که اجرا کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌ای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام می‌شود؛ همینی است که من صریحاً اعلام می‌کنم. چند سال قبل که یک قتلی اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال کردند، تبلیغات کردند و گفتند این‌ها فتوا داشتند، دستور داشتند و می‌خواستند یک‌جوری پای رهبری را میان بکشند، توی نماز جمعه گفتم: اگر من یک‌وقتی اعتقاد پیدا کنم که یک‌نفری واجب‌القتل است، این را توی نمازجمعه علنی خواهم گفت. نه جایز است، نه شایسته است که مواضع دیگری غیر ازآنچه که رهبری به‌صورت علنی و صریح به‌عنوان مواضع خودش اعلام می‌کند، وجود داشته باشد؛ نه، همینی است که دارم میگویم» (دیدار رهبری با دانشجویان، ۰۱/ ۰۶/ ۱۳۸۹). دفتر رهبر انقلاب نیز در مواردی حتی به‌صورت موردی در این زمینه موضع‌گیری کرده است: «دیدارهای آقای رئیس‌جمهور با رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدارهای کاملاً خصوصی است و طبعاً مطالبی که در آن جلسات موردگفتگو و تبادل‌نظر قرار می‌گیرد، تابع حکم مربوط به جلسات خصوصی است و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعای نقل و یا تحریف مطالبی را داشته باشد که علی‌القاعده دسترسی به آن‌ها جز در شرایط خاص، امکان‌پذیر نمی‌باشد... از همهٔ دوستان و سروران خصوصاً فعالان در عرصهٔ افکار عمومی و مطبوعات تقاضامندیم از هرگونه نقل‌قول و استناد به رهبر معظم انقلاب اسلامی قبل از تأیید رسمی و مجوز روابط عمومی این دفتر، به‌طورجدی خودداری کنند» (۱۶/۵/۱۳۸۷).

ب) تحلیل پیدا کردن: باید تلاش کرد تا در مسئله‌ای مثل برجام یا قطعنامه ۲۳۳۱ که محتوای قطع‌نامه موجود است، با رجوع به متن و با بررسی تبعات آن و بررسی سوابق تاریخی نظام سلطه و... به تحلیل رسید، نه این‌که منتظر کدهایی ماند که در این چند ماه ناصحیح بودن، ناقص بودن یا برداشت شخصی بودن آن مشخص‌شده است.

کدمحوری نتیجهٔ فقدان تحلیل است و رهبر انقلاب در مورد تکرار همین مسئله در ماجرای تحمیل صلح به امام حسن (ع) فرمودند: «چیزی که امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنهٔ خوارج را به وجود آورد و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) را آن‌طور زیر فشار قرارداد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود و الّا همهٔ مردم که بی‌دین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یک شایعه دشمن می‌انداخت؛ فوراً این شایعه همه‌جا پخش می‌شد و همه آن را قبول می‌کردند»! (۱۲/ ۸/ ۱۳۷۲، دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان).

اولویت در مورد پرداختن به برجام، نفوذ آمریکا و... باید با تحلیل درست صحنه و جزئیات به دست بیاید، نه کدهایی که در انتساب، کامل بودن، تفسیرپذیری یا... شبهه هست.

ج) مقابله با کُدخداها: کسانی که با کد، تعطیل کردن نظام تحلیلی و تلاش برای تبدیل مردم و جبههٔ انقلاب به ربات‌هایی که با دکمه زدن آن‌ها باید تصمیم گرفته یا عمل کنند، برخلاف سیرهٔ امام و رهبری عمل کرده‌اند و تازه اگر غرض نداشته باشند، قطعاً خدمت هم نمی‌کنند. باید در برابر چنین افرادی ایستاد و نتایج اقدامات این افراد در گذشته و حال و نوع نگاه آنان به ولایت‌فقیه و مردم به افکار عمومی معرفی شود.

د) اصل بودن رهبری نه منصوب رهبری بودن یا نسبت داشتن به ایشان: اصل برای همه باید خود رهبری و مواضع آشکار ایشان باشد، اقدامات افراد منصوب یا منسوب به ایشان، نهادهای زیرمجموعه تقنینی، نظامی، رسانه‌ای، اجرایی و... حجیتی ندارند. ضمن احترام گذاشتن به این افراد و مجموعه‌ها مانند هر کارگزار نظام اسلامی و هر شهروند جمهوری اسلامی، نباید مواضع آن‌ها را به‌حساب رهبری گذاشت. چنان‌که در چند ماه اخیر مواضع تجدیدنظرطلبانه از بعضی از این افراد و مجموعه‌ها صادر شد. رهبر انقلاب در افطاری دانشجویان در ۲۰/۴/۱۳۹۴ در همین زمینه فرمودند: «گفتند که کسانی به‌عنوان نمایندهٔ رهبری از زبان رهبری حرف می‌زنند. خب، من خودم هنوز که الحمّدللَّه زبانم از کار نیفتاده؛ حرف خود من که مقدّم به حرف آن‌ها است. آنچه من می‌گویم، حرف من آن است؛ کسانی هم که حرف می‌زنند - نمایندگان رهبری و منصوبین رهبری و مانند این‌ها که تعداد زیادی‌اند - از قول رهبری نمی‌گویند؛ این را توّجه داشته باشید. ... خب، شما حرف من را از خود من بشنوید. بله، ممکن است یک‌نفری جزو منصوبین رهبری هم باشد، دربارهٔ فلان مسئله یک عقیده‌ای خلاف رهبری هم داشته باشد، هیچ اشکال ندارد؛ این‌جور چیزی هم هست. خیلی از همین آقایان محترمی که منصوبین رهبری‌اند، در فلان مسئلهٔ خاصّ سیاسی یا اجتماعی یا اعتقادی ممکن است عقیده‌شان غیر از عقیدهٔ رهبری باشد؛ ما این را اشکال ندانستیم؛ عمده برای ما جهت‌گیری‌های کلّی است، جهت‌گیری‌های انقلابی است؛ و الّا در هر مسئله که ما نمی‌نشینیم هماهنگ کنیم که ببینیم در فلان مسئله نظر مایکی هست یا نیست؛ خب، او نظر خودش را گفته. این هم نمی‌شود که من هرجا هرکسی از نمایندگان ما یک‌چیزی گفت، ما فوراً بگوییم آقا! شما، این را غلط گفتید، این را درست گفتید، روابط عمومی اعلان کند؛ این هم نمی‌شود. بله، اگر از قول حقیر، کسی چیزی بگوید و به گوش من برسد و خلاف باشد، ما به خود او بلافاصله تذکّر می‌دهیم؛ مکرّر اتّفاق افتاده؛ تذکّر دادیم، گفتیم که شما خودتان این را اصلاحش کنید، آن‌طرف هم اصلاح‌کرده. مصلحت نمی‌دانم که اگر یک کسی یک‌چیزی گفت، ما هم اینجا برداریم یک اعلامیّه بدهیم که فلان‌کس غلط کرد این حرف را زد؛ اینکه نمی‌شود. هرجا برخلاف نظر ما - البتّه از قول من؛ اگر از قول خودش گفته باشد، نه - از قول من چیزی گفته باشد، اطّلاع می‌دهیم و میگوییم آقا! این را شما از قول ما، شنیدیم گفتید و باید خودتان اصلاح کنید. این هم این مطلب».

4. مقابله با جهت‌گیری‌های برخلاف جهت‌گیری رهبری و مقابله با نفاق در ولایتمداری
باید با جهت‌گیری‌های برخلاف جهت‌گیری‌های کلان رهبری نظیر استقلال، خودباوری، نگاه به درون، اقتصاد مقاومتی و... مقابله صورت گیرد و کسانی که با ابراز ارادت به رهبری و ولایتمداری در خلاف جهت‌گیری‌هایی نظیر موارد پیش‌گفته قدم برمی‌دارند، مقابله صورت گیرد و به مردم معرفی شوند.

5. محوریت دادن به مردم و آگاهی‌بخشی
وقتی‌که تلاش برای خارج کردن مردم و انقلابیون از صحنه هست، باید به حضور مردم درصحنه و آگاهی‌بخشی آن‌ها اقدام کرد. مشکل پیش‌آمده در انتخابات و مسئلهٔ هسته‌ای، حاصل رها کردن تبیین و به صحنه نیاوردن مردم بود و باید این نقطهٔ ضعف با اقدام مضاعف جبران شود. چنان‌که رهبر انقلاب فرمودند: «در مبارزات اسلامی، تبیین خیلی نقش دارد. من این را به شما جوانانی که احساس مسئولیت می‌کنید، توی پرانتز عرض می‌کنم که تبیین خیلی اهمیت دارد. در مبارزات اسلامی، در همه حال تبیین- بیان واقعیت و رساندن واقعیت؛ تبلیغ، بلاغ- خیلی اهمیت دارد و این را نباید از دست داد؛... روش اسلامی تبیین است و همین تبیین‌ها موجب شد که انقلاب اسلامی بر بسیاری از این پیش‌زمینه‌های تاریخی و تربیت‌های غلط فائق بیاید » (۱۴/ ۲/ ۱۳۸۷ دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز).

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
ناشناس
1394/06/09 - 14:38

خیلی خوب بود
تورهای مسافرتی آفری
شرایط پذیرش بدون آزمون استعدادهای درخشان دانشگاه شریف اعلام شد
بررسی انتخابی جام‌جهانی در آسیا؛ ایران و ژاپن مهیای جشن صعود، گره در گروه مرگ
کاهش ۲۰۶ تومانی یوروی مبادله‌ای
ورود سکه بهار آزادی به کانال ۵۲ میلیون تومان
یارانه اکثر خانوارهای دهک‌های چهارم تا نهم واریز شد
آغاز ریل‌گذاری راه آهن خاش-چابهار
دیدار وزیر دفاع ایران و وزیر دارایی ونزوئلا
تخصیص ۱۲۴ هزار میلیارد تومان برای توسعه سیستان و بلوچستان
قالیباف: هفته‌های پیش رو حیاتی و مهم برای میدان و دیپلماسی است
ثبت شرکت و تغییرات شرکت؛ گامی مهم در مسیر موفقیت کسب‌وکارها
نمایندگی فروش نرم افزار حسابداری دشت
معرفی نرم افزار سپیدار ابزاری قدرتمند برای شرکت ها
طب سنتی باید براساس رویکرد علمی ترویج یابد
فوت یک نفر در پی انفجاز کپسول گاز هلیومی
حمایت روسیه از ایران مقابل تروئیکای اروپایی
نتانیاهو به پاپ فرانسیس هم رحم نکرد
زمان پرداخت یارانه‌ آبان؛ امشب یا ۲ روز دیگر؟
چند گام تا بازگشایی میدان فتح
حمایت نمایندگان مجلس از ورود ناوگان برقی به تهران
قیمت امروز خودرو اول آذر ۱۴۰۳
باران شدید این جاده‌ها را بست
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top