قصدم از این همه مقدمه چینی رسیدن به قضایای اخیر اقتصادی افشای فیش های حقوقی برخی مدیران است. این وضعیت خارج از دستگاه دولتی ما چندین سال است که اتفاق افتاده است. شاید می پرسید کدام وضعیت؟ منظورم کمونیزه کردن اقتصاد ایران اسلامیست. متاسفانه این فتنه پشت نقاب اسلام به سرعت در حال رشد است و باید با آن مقابله کرد البته مقابله اصولی. نه اینکه شخص متهم به پولشویی و اختلاس را مسئولش کردن.
خبرنامه دانشجویان ایران: محمد برم// انسان از دیدگاه قرآن و سنت، باید مسیرکمال را که ایمان و اخلاص و عمل صالح لازمه ی آن است بپیماید. برای پیمودن مسیر کمال برنامه ای جامع و ابزاری نیاز است. قرآن و سیره ائمه را می توان به عنوان برنامه ی جامع هدایت بشر به سوی کمال حساب آورد. اما قبل از معرفی ابزار مسیر کمال مثال می آورم تا شاید فهم اصل مسئله را آسان تر سازد.
اگر بخواهیم مثالی دنیوی برای رابطه میان کمال و برنامه هدایت و ابزار رسیدن به کمال استفاده کنیم نمی توان بهتر از مثال زیر یافت.
فرض کنیم قصد سفری داریم. می توان کمال را همان مقصد سفر و برنامه هدایت را علائم راهنمایی و رانندگی به حساب آورد. خب همانطورکه دیدید در مثال، مقصد سفر به هدف و غایت و همچنین علائم راهنمایی و رانندگی به برنامه هدایت بشر که قرآن و سیره اهل بیت است تشبیه شده است.
اما در مورد تشبیه ابزار کار کمی سخت است. برای انجام این سفر و استفاده از علائم راهنمایی و رانندگی مطمئناً به یک وسیله رانندگی (خودرو) نیازداریم. اگر انسان را به خودرو تشبیه کنیم می توان نتیجه گرفت همانطور که اجزای کوچک خودرو سبب تغییر در نحوه حرکت خودرو می شوند در انسان نیز تغییر اجزای کوچک مانند اقتصاد، فرهنگ، هنر و... سبب انحراف از مسیر می شود. طبق این سخن و با توجه به سرچشمه و ریشه بودن خداوند متعال می توان گفت تمام انحرافات انشعابی از حقیقت یا سرچشمه است. اما موضوع این یادداشت مرتبط با جزء یا فرصتی به نام اقتصاد است.
ببینید عزیزان هم می توان از اقتصاد نمودی برای اسلام ساخت و هم می توان پشت نقاب اسلام دست به بورژوازی و سرمایه داری زد. به این راحتی هم می توان فرصت سازی کرد و هم می توان فرصت سوزی کرد که در هر دو حالت خیر و شرش به خود انسان باز می گردد.
اما یک سوالی که به ذهن انسان خطور می کند اینست که آیا ما انقلاب کرده ایم تا تمام مفسده های رژیم فاسد را پشت نقاب اسلام تکرار کنیم؟ آیا هدف از انقلابمان تنها تغییر رژیم سیاسی بوده است و یا اصلا قیاممان برای چه بوده است؟
مطمئناً تا به حال متوجه منظور بنده شده اید...
قصدم از این همه مقدمه چینی رسیدن به قضایای اخیر اقتصادی افشای فیش های حقوقی برخی مدیران است. این وضعیت خارج از دستگاه دولتی ما چندین سال است که اتفاق افتاده است. شاید می پرسید کدام وضعیت؟ منظورم کمونیزه کردن اقتصاد ایران اسلامیست. متاسفانه این فتنه پشت نقاب اسلام به سرعت در حال رشد است و باید با آن مقابله کرد البته مقابله اصولی. نه اینکه شخص متهم به پولشویی و اختلاس را مسئولش کردن.
در مورد عقاید کمونیست ها ابتدا باید عرض کنم که آنها معتقدند به غیر از یهود؛ دین، افیون توده هاست.
برایشان فرقی هم ندارد دینت چه اسلام باشد و چه سایر ادیان...
حال خود شما مقایسه کنید که آیا بازتاب منفی افشای حقوق های جذبه ی دین اسلام است و یا دفعه آن و خواسته کمونیزم؟
در وهله دوم باید عرض کنم کمونیست ها اعتقاد دارند برای رسیدن به هدف جایز است از هر وسیله ای استفاده نمود؛ لذا در راه رسیدن به هدف خویش از هیچگونه کاری، هر اندازه که خراب باشد، امتناع نمی ورزند. برای مثال لنین در این مورد می گوید: "از بین رفتن و هلاک شدن سه ربع عالم (75%) کار مهمی نیست ولی مهم آن است که یک ربع باقی مانده آن کمونیست باشند".
حال قضاوت با شماست. عقاید را ببینید و مقایسه کنید. اسلام معتقداست هدف وسیله را توجیه نمی کند. دقیقا نقطه مقابل این سخن کمونیست.
اگر هدف را خدمت به ملت بگذاریم و وسیله را انتخاب هر راه به سلیقه ی خود تجسم کنید چه اوضاعی شود.
شما کمونیست اقتصادی را ببینید. حال خارج از ترویج نظام سرمایه داری و فئودالی در زیر پوست نظام اسلامی به ابعاد پیامدهای اجتماعی این قضیه نگاه کنید.
مگر دین ما نمی گوید تمام انسان ها بایکدیگر برابرند و فقط تقوا ملاک برتری شان هست؟
آیا این انصاف است که یک مسئول که (تازه درریشه یابی واژه مسئول هم به پاسخگویی و خادمی مردم میرسیم) حقوق طول عمر اکثرا مردم را دریک ماه دریافت کند؟
همانطور که کمونیست ناخواسته روبه سرمایه داری می رفت هرچند سرمایه داری حزبی، دین مدیران نیز به سوی سرمایه داری می روند و ریشه اش از تجمل دوستی و تجمل طلبی برخی سران نظام است. به قول حضرت آقا کسانی که توان ادامه انقلاب ندارند و از راه انقلاب برمی گردند مثل کسانی هستند که اصلا انقلابی نکرده اند و رابطه اش با انقلاب قطع می شود. این مدیران و سران باید تکلیفشان را مشخص کنند.
اما در آخر با داستانی از امیرمؤمنان علی(ع) در باب بیت المال شما را با دریایی از تفکر تنها می گذاریم:
حضرت امیرالمؤمنین(ع) پس ازفتح بصره، گروهی از قاریان و خزانه داران را فراخواند و دستور داد درهای بیت المال را گشودند. امام با دیدن اموال آن فرمود: ای زردها وسپیدها (طلاها ونقره ها) غیر مرا بفریبید. مال پیشوای ستمگران و من پیشوای مومنانم.