اهمیت و نفوذ دستگاه امام حسین(ع) برای تمام گروه های سیاسی در داخل کشور روشن است. طبیعتا هر جریانی برای داشتن بیشترین تاثیر گذاری به فکر استفاده از این دستگاه میافتد؛ خواه انقلابی، غیر انقلابی و یا ضد انقلاب باشد که مثالش را بسیار می توان در تاریخ معاصر پیدا کرد. لذا گاه در این بین، بعضی جریانات سیاسی سعی میکنند تا با ارائهی تحلیل های تحریف شده و مصادره به مطلوب های آن، اغراض سیاسیشان را ارضا کنند. یکی از تازه ترین این موارد سخن دکتر روحانی در مورد گرفتن درس مذاکره از کربلا بود که با واکنش رهبری نیز رو به رو شد. اما اینکه چه شد دوباره دستگاه سازشکار داخلی که یکی از عناصر گفتمانی آن مذاکره با آمریکا است به فکر احیای تئوریک مذاکره آن هم به وسیلهی تحریف اهداف اباعبدالله افتاد خود محل بحث است.
پروژهی برجامیزه کردن فضای سیاسی ایران با تجارب پسابرجام اکنون دچار یک بحران جدی شده است و عملا توپ را از زمین دولت خارج کرده است. دولت یازدهم که سیاسیت های کلی خود را بر پایهی مذاکره و گرفتن امتیاز از غربی ها قرار داده بود اما الان چه اعتراف کند به شکست برجام چه نه، با صحبت های آقای سیف گرفته تا خواهش و التماس های اخیر آقای ظریف از غربی ها، در مظان افکار عمومی کارامدی ایده هایش همه شکست خورده است و با عنصر گفتمانیِ مذاکره، اکنون قادر به همراه کردن افکار عمومی با خود نیست.
اینجاست که سخنان سروش محلاتی تفسیر میشود. محلاتی با اشاره به نقل قول های ضعیف تاریخی و حدس و گمان هایی، قصد امام حسین(ع) را مذاکره و حل و فصل مشکلات با یزید تعریف میکند! برای مثال در جایی میگوید: “در تاریخ طبری نوشته شده که بعد از این(ملاقات امام با عمرسعد) حدسهایی درباره محتوای ملاقاتها زده شد که از جمله آنها این بود که امام (ع) به عمر گفته با هم نزد یزید برویم و مشکل را حل کنیم”!
این نوع تفسیر و نتیجه گیری های محلاتی کاملا خلاف وصیت نامه و سخنان امام حسین(ع) است. اباعبدالله در وصیت نامه اش مشخصا به قیام خود اشاره میکند و هدفش را اصلاح امت جدش تبیین میکند و یا در احادیث دیگری هر گونه سازش با یزید را نفی میکند برای مثال در حدیثی که منتسب به اباعبدالله است آمده: مِثلی لا یُبایِع مِثلَه؛ مثل من(حسین ع) با مثل او(یزید) بیعت نمیکند. اینکه چرا محلاتی-در لباس روحانیت- میآید و شان امام حسین(ع) را آنقدر پایین میآورد که ایشان میخواستند بروند با میمون بازِ میگساری چون یزید مشکلشان را حل کنند همه ریشه در هدف های سیاسی دارد.
وجود چنین نتیجه گیری های متفاوتی از وقایع تاریخی شاید تازگی نداشته باشد و مثال های بسیاری از این مسئله وجود داشته باشد که در برهه ای از زمان گروه هایی به علت داشتن تفاسیر متفاوت از حادثهی تاریخی ای اختلافاتی پیدا کرده اند؛ اما نکتهای که اهمیت برخورد با اینگونه تفسیرهای غلط تاریخی را دو چندان میکند این است که اینگونه تفاسیر تحریف گونه از عاشورا اولا وهن امامت شیعه و تشیع است و دوما اگر برخورد جدی با این مسئله صورت نگیرد بدعتی صورت میگیرد که هر کس هر گونه خواست تاریخ شیعه را بازگو و اهداف سیاسیش را از آن استخراج کند.
* عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل