مرتضی کریمی برادر شهید مصطفی کریمی در این گفتگو با اشاره به خصوصیات اخلاقی شهید گفت: دقت خیلی زیادی داشت. خیلی خوش ذوق بود. سلیقه و ذوقش بین دوستانش معروف بود. در طول دوران تحصیل مخصوصا سال های آخر تحصیلش در طرح های معماری با هم دانشگاهی ها همکاری بسیار بالایی داشت. در این سال های آخر کمی به سمت ورزش رفت. مقداری به ورزش فوتبال گرایش پیدا کرد و در ورزش فوتبال بیشتر دروازه بان بود. شهید مصطفی وقتی می خواست به سوریه برود. برادر کوچکتر ما که در دانشگاه شریف تحصیل می کند به او می گفت: "تو برای چه به عنوان مدافع حرم می خواهی به سوریه بروی؟ تو باید آنجا دروازه بان حرم باشی." مصطفی با خنده رفت و گفت: "من آنجا هم دروازه بان حرم می شوم و هم مدافع حرم." شهید مصطفی می توانست ادامه تحصیل بدهد و وارد بازار کار بیشتری شود اما با میل و رغبت شخصی خودش تصمیم گرفت که مدافع حرم شود.
رئیس سابق انجمن پزشکان افغانستانی در ایران گفت: از جمله دغدغه هایی که مصطفی داشت و بارها به مادر یا پدرش می گفت این بود که به عنوان یک مهاجر باید در کشور جمهوری اسلامی ایران، مهاجرین از یک زندگی شهروندی قابل قبولی برخوردار باشد. در عین اینکه خیلی از نظام جمهوری اسلامی ایران تشکر می کرد که این زمینه تحصیلات را برای مهاجرین فراهم کرده است، به خصوص آن زمانی که مقام معظم رهبری دستور داد که کودکان مهاجر افغانی چه با کارت و چه بدون کارت مشغول تحصیل شوند و این اجرایی شد بسیار انرژی گرفت و خوشحال شد اما پیگیری هم می کرد که بقیه مشکلات نیز حل شود.
وی افزود: مصطفی دغدغه هایی داشت که پدر و مادرش آن را مکتوب کردند و به دست نماینده مقام معظم رهبری دادند تا به دست ایشان برساند. در واقع درد و دل دانشجویان مهاجر را در قالب نامه به دست مقام معظم رهبری رساندند و این کار را وقتی حاج آقای محمدیان تشریف آوردند به صورت مکتوب پدر و مادر در اختیار ایشان قرار دادند. از حاج آقای محمدیان بسیار تشکر می کنیم که با سعه صدر با تواضع کامل به حرف های پدر و مادر شهید قول داد که این محتوا را به دست رهبری می رسانیم. من امروز هم وقتی در راه بودم، شنیدم که این متن به دست رهبری رسیده است و ایشان نیز پاسخ آن را داده اند.
برادر شهید دانشجوی فاطمیون با اشاره به دغدغه های شهید مصطفی کریمی شایعات مختلفی که پشت شهدای مدافع حرم و شهدای مظلوم فاطمیون وجود دارد را رد کرده و گفت: او با این روحیه ای که از مصطفی روایت کردم و نگاه دغدغه مند او به مباحث مختلف اعتقادی و اجتماعی، بعید می دانم انگیزه دیگری برای حضور در دفاع از حرم داشته باشد. یا با تفکر دیگری جز دفاع از حریم اهل بیت و نابودی ظلم و ستم به سمت مبارزه با داعش رفته باشد. فکر می کنم چیزی کم نداشت که بخواهد انگیزه دیگری داشته باشد. تحصیلات داشت و پرانرژی بود. در طرح هایی که مسئولیت آن را بر عهده می گرفت بسیار خوش ذوق و خوش سلیقه بود.
او با اشاره به مجروحیت شهید مصطفی کریمی در دوران فتنه سال 88 و درگیری با اغتشاشگران گفت: شهید مصطفی کریمی آن سال در خوابگاه دانشجویان بود و من از خودشان شنیدم که یک روز یکدفعه متوجه شدند که نیروها به کوی ریخته و در آن شلوغی درگیر شده اند. مصطفی هم چند ضربه خورد و فکر می کنم پیشانی اش چند زخم برداشت. و با آن وضعیت به سمت قم برگشت. یک حادثه در خوابگاه بود.
مرتضی کریمی در ادامه با اشاره به اتهاماتی که به شهدای افغانستانی فاطمیون زده می شود و عنوان می شود که برای اهداف مادی عازم آنجا شدند، تصریح کرد: ما الان در شرایطی هستیم که داعش خود اسلام را نشانه گرفته است و قصد دارد چهره دیگری از اسلام به جهان نشان دهد. می خواهد تصویر غیر واقعی از اسلام به دنیا نشان دهد. در چنین شرایطی که به سرعت دارد پیش می رود و کشورهای دیگری که ذی نفع این ظلم هستند امروزه از داعش حمایت می کنند، دیگر مرز معنی ندارد. اگر مرز معنی داشت و این اتهام ها به شهیدمصطفی می چسبید از ایران به سوریه نمی رفت که آنجا بخواهد به مبارزه بپردازد. وقتی داعش خود اسلام را نشانه رفتی معنی ندارد که بگوییم به ما چه مربوط است.
برادر شهید کریمی افزود:این جغرافیا ساخته خودمان است. به علت شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی این شرایط و مرزهای امروزی ساخته شده است. وگرنه در زمان صدر اسلام انصار بودند و مهاجرین. با هم یک ملت واحده را تشکیل داده بودند. الان در شرایطی هستیم که واقعا مسلمانان باید با هم متحد باشند و اگر این اتحاد وجود نداشه باشد. داعش امروز در سوریه و عراق فعالیت می کند و فردا به افغانستان می آید که الان رد پایش در افغانستان هم دیده می شود و بعد از آن هم حتی ممکن است وارد ایران شود.
مادر شهید کریمی با اشاره به احساسش از شهادت فرزند برومند در راه دفاع از حریم اهل بیت(ع) گفت: مصطفی همیشه بچه به گوشی بود. به ما گفت: "اگر در دفاع از حرم حضرت زینب(س) شهید شدم و جنازه ام برگشت اصلا گریه نکنید." گفت: "من راضی نیستم برایم اشک بریزید. چون من خاک پای شهدای حضرت زینب(س) هم نمی شوم." هر وقت سر قبر او رفتم گفتم مادر امیدوارم حضرت زینب(س) تو را قبول کند. تو فدای حضرت زینب(س) شدی. بچه ام را حلال کردم. خدا توفیق دهد که همه بچه هایم در راه اهل بیت(ع) باشند.