فیلم مىخواهد زندگى رزمندهاى را به تصویر بکشد که کرامت دارد و با عالمى بالاتر از این دنیاى ظاهرى مرتبط است و میتواند غیب را ببیند. مسئله اى که البته دردسرهایى را هم برایش به وجود آورده و رفتارهاى خارج از قاعدهى حاصل از این مسئله او را تا پاى بازداشت موقت در جبهه هم مىبرد.
خبرنامه دانشجویان ایران:حامد یامین پور// وقتى فیلمنامه و شخصیت و موقعیتهایى که در آن روایت مىشوند توسط خود فیلمساز فهم نشوند و فیلمنامه نیز توضیح درستی از موقعیت و پیشینه شخصیتها بدست ندهد، بنابراین بازیگران هم باید در یک سرگردانى ناگزیر ملغمهاى از نقشهاى پیشین خود را اجرا کنند.
اتفاقى که در فیلم "دریاچه ماهى" هم افتاده است و این فیلم را به مسیرى اشتباه برده است.
فیلم مىخواهد زندگى رزمندهاى را به تصویر بکشد که کرامت دارد و با عالمى بالاتر از این دنیاى ظاهرى مرتبط است و میتواند غیب را ببیند. مسئله اى که البته دردسرهایى را هم برایش به وجود آورده و رفتارهاى خارج از قاعده حاصل از این مسئله او را تا پاى بازداشت موقت در جبهه هم مىبرد.
تصویر کردن احوال معنوى انسانها مستلزم شناخت دقیق زندگى و رفتارهاى آنهاست.
رفتارهایى که البته شاید آن قدر که فیلمساز در "دریاچه ماهى" تخیل کرده بروز ظاهرى نداشته باشند.
اگرچه ما در این فیلم خیلى هم عمل معنوى ویژهاى از حاج رضا (نادر فلاح) نمىبینیم و مشخص نمىشود این توجه ویژه به چه دلیل به او شده و این احوال حاصل کدام طریقتاند.
فیلم و فیلمساز از واقعیت عوالم معنوی و صاحبان واقعی کرامت به قدری دورند که در اثر حاج رضا از سنین کودکی صاحب کرامت است. بی هیچ دلیل و منطقی.
از همین رو کارگردان با دادن آدرس غلط به مخاطب بیش از آن که یک فرد معنوى و اهل سلوک را نشان دهد یک فرد بیمار به لحاظ روانى به تصویر مىکشد که جز چند اکت نمایشى و زدن حرفهاى شاعرانه و شبهعرفانى و دیدن خواب چیز دیگرى ندارد.
همین تصویرها هم کافى است تا مخاطب نتواند با فیلم ارتباط مداومى داشت باشد و به جهان متفاوتى که فیلمساز قصد نشان دادن آن را دارد وارد شود و این یعنى همه چیز از نیت ساخت این فیلم تا این مجموعهى تصویرى به اکران درآمده هدر شده به حساب میایند.
فیلمی که بعد از "چراغهای ناتمام" مصطفی سلطانی باید آن را دومین فیلم دفاعمقدسی شکستخورده جشنواره سیوپنجم دانست.
آثاری شخصیت محور که هر دو از منطق بیبهرهاند و بگرفته از تخیل الکن سازندگان آنها.