بیست روز پس از گم شدن آتنا و انتشار تصویر او در رسانههای اجتماعی، راز کشته شدن او فاش و قاتلش دستگیر شد. برخی رسانههای ایران نوشتهاند که قاتل پنج روز پس از گم شدن آتنا به دست مأموران نیروی انتظامی شهرستان پارسآباد دستگیر شده بود اما مأموران بیست روز پس از قتل، یعنی بعد از اعتراف متهم به منزل او رفته و جسد مقتول را در یک بشکه رنگرزی پیدا کردهاند.
حکایت فوق بی شباهت به داستان آتنا که این روزها سوژه رسانه های داخل و خارج گردیده، نیست. تقصیراتی که انسان را به فکر وا می دارد. هرچند نباید گزاره ساختگی بودن بسیاری از عکس نوشت ها را فراموش کرد اما در صورت واقعی بودن دیدگاههای منتشره در فضای مجازی ارتباطشان چیست؟
عده ای آن را مرتبط با اجرا نشدن سند 2030 می دانند؛ خوب اگر 2030 حلال مشکلات بود، چرا آمریکا، انگلیس و سنگاپور بیش از 15 سال قبل از یونسکو خارج و تعهداتی در برابر آن نپذیرفتند؟ حال کشورهایی که سند 2030 را پذیرفته اند، تجاوز به کودکان و قتل در آنها وجود ندارد؟
برخی باز مساله حجاب و ... را پیش کشیدند که اگر بانوان محجبه باشند، این آسیب ها بوجود نمی آید. همان قرآن که حجاب را الزامی اعلام نموده است، ابتدا مردان را نگاه نکردن به نامحرم توصیه می کند و ... . برخی نیز بیکاری را عامل دانستند که اگر مجرم بیکار نبود، این اتفاق رخ نمی داد.
این جنایت ضد انسانی که در حق آتنا و خانواده اش شد، ظلم بزرگی بوده که هیچ عقل سلیمی آن را نمی پذیرد. اما باید هدف از این مواضع سیاسی افراد را دانست، متاسفانه در جهان امروز این اولین جنایت نبوده، امیدواریم که آخرین باشد.
از سوی دیگر تهاجمات مغرضانه به برخی سازمانها و افراد و در مقابل مواضع منفعلانه و تدافعی برخی دیگر، درد و گرهی از کشور و حل این مشکلات باز نمی کند. اگر در فضای مجازی شاهد خیرخواهی کاربران بودیم، امروز می دانستیم آتنا اصلانی سوژهای نیست که بخواهیم افکار و مواضع خود را در پس آن ارائه داده تا با چاشنی احساسات دیگران را نیز همراه نماییم.