پس کفش ام را محکم گره زدم و همراه دوستانم در اتحادیه ی جامعه اسلامی دانشجویان درکنار دیگر همسنگرانمان در اتحادیه های دانشجویی در خط مقدم دانشگاه با تمام ناملایمتی ها و خیانت هایی که مسئولین دولتی در حق تشکل های انقلابی روا داشتند، نگذاشتیم پرچم آرمانگرایی و مطالبه گری بیافتد و فضای رخوت و مجیزگویی تشکل های یکبار مصرف در دانشگاه صدای بلندتر شود و دانشگاه به دانشگاه و رسانه به رسانه، تحلیل و یادداشت نوشتیم و سخنرانی و مصاحبه کردیم و تجمع و تحصن و مناظره و میزگرد و همایش و برنامه های تبیینی و کارشناسی برگزار نمودیم و سعی کردیم کوتاهی در این زمینه انجام ندهیم و خطر سقوط کشور در باتلاق شکاف های سیاسی و اجتماعی را به مردم و مسئولین گوشزد نماییم و از اسفند 1395 تا 29 اردیبهشت 1396 هرکاری که از دستمان بر می آمد برای بازخوانی مشکلات دولتمردان بنفش و سیاست های اشتباهشان که در 4 سال گذشته اش دیده بودیم انجام دادیم.
اما چه کنیم که بضاعتمان در روشنگری همین بود و اتاق عملیات روانی لیبرال های وطنی پر قدرت تر از من و امثال بنده توانست تنها با « تقویت شکاف اجتماعی دینامیسم اقتدار گرا و لیبرالیسم آزادی گر» جامعه را به سمتی هدایت نماید که مردم ناراضی از وضع موجود،« از ترس سید ابراهیم رئیسی و حامیانش هم که شده به حسن روحانی و حامیانش رای دهند» و از رای خود نگران هم نباشند.