مسیر طی شده کنونی و از جمله مواجهه انتقادی و رادیکال احمدینژاد با دستگاه قضائی و شخص رئیس قوه قضائیه نیز در همین راستا و برای شفافتر و اجتماعی کردن مرزبندیاش با حاکمیت است و عضویتش در مجمع تشخیص، تغییری در تصمیم او ایجاد نکرده است.
انتخاب دستگاه قضائی برای این فاصلهگذاری، احتمالا بر این مزیت نیز متکی است که دارای بالاترین سطح نارضایتی اجتماعی در بین دستگاههای مسئول در کشور است و این مواجهه رادیکال و اعتراضی با آن، میتواند این فضای اعتراضی را در سبد احمدینژاد بریزد.
انگیزه مهم دیگر احمدینژاد در مواجهه انتقادی و رادیکال با دستگاه قضائی به ریاست آملی لاریجانی، به آن برمیگردد که از یک طرف برادر علی لاریجانی است و احتمالا نامزد جدی انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری در بهترین دوران سیاسیاش است و از طرف دیگر، بالاترین نفرت متقابل بین این دو وجود دارد. نامه اخیر احمدینژاد به رئیس قوه قضائیه و کشاندن پای علی لاریجانی به مسائل این قوه و نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری نشان از انگیزه بالای سیاسی و غریزی احمدینژاد در مقابله با علی لاریجانی است.
همانطور که احمدینژاد گفته، یکی از موانع بازیگری علی لاریجانی در هر سطح سیاسی، خصوصا در سطح انتخابات ریاست جمهوری، احمدینژاد است. البته این تقابل زود هنگام که میتواند فضای دوقطبی احمدینژاد - لاریجانی را بسازد، سویهای دیگر هم دارد که ولو به طور سلبی، آراء منفی احمدینژاد را که کم هم نیست، به سبد لاریجانی بریزد و احمدینژاد ناخواسته برای لاریجانی، موضوعیت و نیز پایگاه سیاسی و اجتماعی بتراشد.
بازسازی معجزه آسای هاشمی در نتیجه مخالفت و دوقطبیسازی رادیکال با احمدینژاد، تجربهای است که ممکن است برای لاریجانی نیز تکرار شود و مجموعه اجتماعی و سیاسی ضداحمدینژاد را حول علی لاربجانی بسیج کند. بنابراین این دوقطبیسازی همزمان برای لاریجانی محدودیت و امتیاز آفرین است.