به فکرمان رسید که کشور ایران یک مملکت اسلامی است و اکثریت نزدیک به تمام خانواده ها مسلمان و معتقدند، چرا ما که اکثریت را تشکیل می دهیم، مانند یک اقلیت ترسو رفتار کنیم؟ به فکر افتادیم جمعیتی تشکیل بدهیم و با پنج نفر انجمن اسلامی دانشجویان را تشکیل دادیم و شروع به تبلیغ اسلام کردیم
خبرنامه دانشجویان ایران: اشاره/ جریانات دانشجویی یکی از مهمترین بخش های تاثیرگذار در فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر دانشگاه و جامعه ای می تواند باشد، جریاناتی که بر پایه مجموعهای مشترک از اعتقادات و دغدغه ها شکل میگیرد که باعث ایجاد هویت جمعی میشود. جنبش دانشجویی در ایران نیز دارای فرازو و فرود های «سرنوشت ساز» بوده است، به طوری که در طول نزدیک به یک قرن اخیر پای این جریانات در بزنگاه های تاریخی نمایان و آشکار است. همین مسئله باعث شده در طول تشکیل جنبش دانشجویی در ایران دولتمردان و جریانات سیاسی با چشم طعمه به انها بنگرند و سعی در انحراف مرام نامه اصلی این جنبش داشته باشند. این مسائل از یک سوء و وارونه سازی و جعل تاریخ جنبش دانشجویی مسلمان از سویی، از اقداماتی است که طی چندسال اخیر از سوی برخی از جریانات در حال شکل گیری است؛ به همین بهانه «خبرنامه دانشجویان ایران» طی پرونده ای نگاهی دقیق و مستند به تاریخچه جنبش دانشجویی در ایران خواهد داشت. این پرونده از کتاب "موج سوم" علی خضریان استخراج شده است.
بخش اول
- آغاز موج اول جنبش دانشجویی مسلمان (تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان)
محیط دانشگاه تهران در دهه 20 و 30، متأثر از گفتمان چپ روشنفکری جهانی پس از شکل گیری یک بلوک فکری- سیاسی در شوروی و اقمارش در برابر جهان سرمایه داری به محل بروز و رشد گرایشهای مارکسیستی و چپ تبدیل شد.
از دلایل چنین گرایشی می توان به غلبه گفتمان چپ در آن زمان اشاره کرد و همچنین به دلیل اینکه چنین جریانی نمی توانست در توده های مردم به خاطر گفتمان غالب مذهبی جامعه ایرانی نفوذ نماید و به همین دلیل بیشترین ظرفیت نفوذ خود را در ظرفیت های روشنفکری که بیشتر در دانشگاه بروز و ظهور داشت قرار داد. البته شاید بتوان دلایلی همچون صبغه جریان چپ در دوران مشروطیت و همچنین سابقه حضور استعمار کهنه انگلیس در کشور که گفتمان آن بر اساس نظام سرمایه داری بود را نیز از دلایل رشد و گرایش به سمت جریان چپ می توان عنوان کرد.
به طور مثال، گروه «53 نفر» یک محفل مارکسیستی بود که سال 1314 تشکیل گردید، رهبری آن بر عهده دکتر تقی ارانی (پدر معنوی حزب توده) بود،1 آنان اغلب تحصیلکردگانی بودند که در خارج از ایران با مارکسیسم آشنا شده اند. در سال 1316 این افراد دستگیر و تقی ارانی در 14بهمن 1318 در زندان اعدام می گردد. پس از ورود متفقین به ایران در شهریور1320 بازماندگان این گروه از زندان آزاد شده و هسته اولیه حزب توده را شکل می دهند.
غلبه و نفوذ تفکرات چپ سوسیالیستی- مارکسیستی در دانشگاه تهران، در این دوره تا بدان حد قوی و عمیق است که حتی تعدادی از دانشجویان مسلمان برای ماندن در فضای فکری آن دوران و بهره مندی از توان عرض اندام فکری دینی، تشکیلاتی با عنوان «نهضت خداپرستان سوسیالیست» را در سال 1322 راه اندازی می کنند.
در همین زمان ها اولین «انجمن اسلامی دانشجویان» در سال 1321 در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به دنیا می آید. دنیا آمدن این تشکل دانشجویی بیشتر جنبه دفاعی و عکس العمل مبارزه ای در برابر میدان یافتن نیروهای چپ در سطح دانشگاه می باشد. اساساً این قدرت و غلبه ایدئولوژی سوسیالیستی- مارکسیستی در دانشگاه بوده است که باعث شکل گیری تشکل های دانشجویی رقیب، ولو به صورت ضعیف و کم جمعیت، توسط نیروهای اسلام گرا می گردد.
آنها برای مقابله با تفکرات و فعالیتهای توده ای ها در درجه اول و البته بهایی ها در وهله بعد وارد صحنه می شوند. این نکته در گفته های دکتر «محب الله آزاده» از بنیان گذاران انجمن اسلامی دانشجویان مشهود است، جایی که می گوید: "برنامه درسی دانشکده پزشکی طوری بود که ما فرصت رفتن به منزل و برگشتن را نداشتیم، لذا در دانشکده می ماندیم و نماز ظهر و عصر را در همان جا، با ناراحتی و حتّی با ترس و لرز در محیط دانشجویی که اکثراً کمونیست و برخی بی اعتنا به دین بودند، با تحمّل مسخره کردن ها، و متلک گویی های آن ها، در زیر پله های سالن بجا می آوردیم و حمله های افراد را تحمّل می کردیم. به فکرمان رسید که کشور ایران یک مملکت اسلامی است و اکثریت نزدیک به تمام خانواده ها مسلمان و معتقدند، چرا ما که اکثریت را تشکیل می دهیم، مانند یک اقلیت ترسو رفتار کنیم؟ وظیفه ما حمله است نه تحمل زور... به فکر افتادیم جمعیتی تشکیل بدهیم و با پنج نفر انجمن اسلامی دانشجویان را تشکیل دادیم و شروع به تبلیغ اسلام کردیم به طوری که پس از شش ماه عددمان به 70 نفر رسید. این در حالی بود که تعداد کمونیست ها حدود 1500 نفر و بسیاری هم لاابالی بودند..."
با گذشت زمان از تأسیس انجمن اسلامی، برخی از دانشجویان غیر مذهبی اما مخالف جریان چپ نیز در برابر توده ای ها قد علم کردند. بطور مثال «سازمان دانشجویی جبهه ملّی» که در سال 1329 شکل می گیرد، در پاسخ به نفوذ حزب توده در دانشگاه ها و برای مقابله با آن بوده است. این تشکل دانشجویی که در پی تقلب توده ای ها در انتخابات «سازمان دانشجویی دانشگاه تهران» به سال 1329 شکل می گیرد، انشعاب خود را با انتخاب نام «سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران» اعلام می دارد. خرده گفتمان این تشکل، ناسیونالیستی- لیبرالیستی بیشتر بر دموکراسی و آزادیخواهی تأکید دارد، در حالی که گفتمان غالب جنبش دانشجویی، دارای حال و هوای عدالت طلبانه، فقرستیزانه، ضداستعماری و ضدامپریالیستی و ضدسرمایه داری است.
البته برخی از نیروهای سوسیالیست قصد داشتند نام انجمن اسلامی دانشجویان را به انجمن دانشجویان مسلمان تغییر دهند و معتقد بودند که اسلام باعث خواهد شد که فعالیت در دانشگاه محدود گردد و نمی توان این گونه عمل کرد، اما دانشجویان مسلمان در دانشگاه معتقد بودند که تمام فعالیت ما در چهارچوب اسلام است و این طور نیست که اسلام محدود کننده فعالیت های دانشجویی باشد.
این تلقی و استحکام در باورهای اسلامی و مقاومت در برابر برخی گرایشات مارکسیستی و حتی چپ های التقاطی در دانشجویان متأثر از شخصیت های خاصی همچون آیت الله طالقانی است که بر اثر جاذبه و عمق فکری و معرفتی آنها در تعامل نزدیک و مستقیم با دانشجویان به وجود آمده است.
این نکته در سخنان مرحوم مهندس بازرگان- که خود از افرادی بوده که با مجموعه های مذهبی و اسلامی دانشجویی ارتباط داشته است- به خوبی هویداست: "در دانشگاه تهران دو دسته یا دو دست به کار افتاده و در میان جوانان ما سخت تبلیغ می کردند، توده ای ها و بهایی ها... بچه مسلمان ها که شاید عده ای از آن ها در کانون اسلامی پای تفسیر قرآن آقای طالقانی آمده بودند، به رگ غیرتشان برخورده بود، انجمن تشکیل دادند..."
بر همین اساس می توان آغاز اولین موج انجمن های اسلامی دانشجویان را به سال 1321 بعد از تأسیس این تشکل دانشجویی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران دانست که به مرور زمان در برابر جریان گفتمانی غالب دانشگاه که برآمده از گفتمان چپ مارکسیستی است فضای گفتمانی جدیدی را در دانشگاه مطرح می نماید.