این دانشیار ژئوفیزیک اشاره کرد: «آزمایش هارپ در ارتباط با لایه یونسفر است. از 50 کیلومتر به بالا، تا 400 کیلومتری سطح زمین هوا آنقدر رقیق است که این هوا یونیزه یا باردار میشود و اگر در هر جسم بارداری حرکت اتفاق بیفتد، امواج الکترومغناطیس ایجاد میکند. یونسفر در حیات ما نقش مهمی دارد زیرا ما را در برابر اشعههای مضر خورشید محافظت میکند. ماهوارههای مخابراتی، جاسوسی، مطالعاتی زمینشناسی و هواشناسی در بالای یونسفر، اطلاعاتشان را از طریق این لایه به سمت زمین ارسال میکنند. هرگونه اختلالی در لایه یونسفر مانند اختلالات و توفانهای اتمسفری باعث ایجاد اختلال بین ماهوارهها و زمین میشود. مثلا یکی از این اثرات، روی ماهوارههای GPS است که به ما در مکانیابی و ناوبری کمک میکند. آمریکاییها آزمایش هارپ را بهمنظور مطالعه یونسفر اختراع کردند.»
او در ادامه افزود: «در آزمایش هارپ به جای اسـتـفـاده از امـواجـی بـا فـرکـانـس بـسـیار پایین (very low frequency) یعنی بین 3 تا 3 هزار هرتز و ارسال آن از زمین به بالا، امواج مگاهرتز را به سمت بالا میفرستند. این امواج باید در قطبین باشند زیرا ارتفاع یونسفر در این ناحیه کم بوده و میتواند آن را تحتتاثیر قرار دهند. در آزمایش هارپ حدود 6/3 مگاوات انرژی توسط 180 آنتن به آسمان فرستاده میشود و این به صورت پالس (قطع و وصلی) عمل میکند و فرکانس آن 8/2 تا 10 مگاهرتز است. در واقع، با آزمایش هارپ در داخل یونسفر امواجی با فرکانس بسیار پایین تولید میکنند که این امواج داخل یونسفر که از قطب شمال شروع شده و تا قطب جنوب ادامه دارند، بین قطبین پراکنده شده و به زمین نمیرسند؛ بنابراین راهی ندارند که با این آزمایش در هر جای دنیا موج ارسال کنند. در واقع، این لایه بهعنوان موجبر عمل میکند و امواج از دو طرف قطبین به زمین پراکنده شده و محققان میتوانند آن را مطالعه کنند. این موج بارها بین قطبها حرکت کرده و با مطالعه این موج، اختلالات داخل یونسفر را بررسی میکنند. به عبارتی، این امواج فقط در قطبین قادرند به سطح زمین برسند و انرژی بسیار کمی دارند. اگر بخواهند با این امواج زلزله ایجاد کنند، باید ابتدا نقاطی را که آماده حرکت هستند، مشخص کنند. برای این کار انرژی زیادی لازم است و باید نزدیک شکست باشد و با وارد کردن انرژی، حرکت را تسریع کرد. یک زلزله 7 ریشتر برابر هزار بمبی است که در ناکازاکی منفجر شد. انرژی را که وارد میکنند باید به عمق برسد. زلزله کرمانشاه از عمق 20 کیلومتری شروع شد و تا 7 کیلومتری ادامه داشت و به سطح هم نرسید. زلزله تهران در عمق حدود 15کیلومتری رخ داد. انرژی این امواج ثانویه آنقدر کم است که به زمین نفوذ میکنند اما در ایران به سطح زمین نمیرسند و فقط در قطبین به سطح میرسند.»
این دانشیار ژئوفیزیک عنوان کرد: «در ایران، زلزله چیز عجیبی نیست. صفحه عربستان به سمت بالا فشار میآورد. اگر نقطهای را در بندرعباس و نقطه دیگری را در گرگان در نظر بگیریم، فاصله بین این دو نقطه حدود 25 میلیمتر در سال کم میشود. البته این فشارهای وارده تدریجی است. این میلیونها سال در حال رخ دادن است و انرژی ناشی از این کم شدن و جمع شدن باید از جایی تخلیه شود و بهترین مکان تخلیه، گسلها هستند.»
او اظهار داشت: «مردم تصور میکنند که در مواقع زلزله هیچ اتفاقی نباید بیفتد و این تصور اشتباه است. آنها بیشتر زلزله در ایران را با وقوع زلزله در ژاپن مقایسه میکنند با اینکه زلزله در این دو کشور به کلی با یکدیگر متفاوتند. زلزلههای ژاپن در دریا هستند و بزرگای زلزلهای که در ایران رخ میدهد، زیر پای ماست یعنی به سرعت بعد از وقوع زلزله، آن را حس میکنیم. اما در ژاپن حتی اگر زلزله زیر پای آنها هم رخ دهد، در اکثر موارد عمق آن بسیار زیاد و حدود 100 کیلومتر یا در دریا حدود 300 کیلومتر است، بنابراین زلزلهای به بزرگای 8 حادثه و خسارتی برای مردم ندارد. زلزلههای آمریکا شباهت زیادی به زلزلههای ما دارد اما کشتههای کمتری دارند، چراکه ساختمانهایشان را امنتر میسازند اما باز هم خسارتهای زیادی میبینند.»