در خصوص مرزبندی و تفاوتهای مفاهیم مستتر در اسلام و عقاید فلسفی کارل مارکس باید زیاد نوشت اما از آنجا که مجال این عرصه فعلا وجود ندارد بیشتر سعی بر آن داریم این مضاف و مضافالیه را بر اساس نامگذاری مشخص سالهای نخست ایجاد رسمی چپهای کلاسیک در ایران تعیین کنیم. اما آن روی سکه و در خصوص چپهایی که عمدتا مارکسیست و بعدها لنینیست شدهاند باید سخن گفت. آغازین حضور این نیروهای سیاسی در جامعه به سالهای «مشروطه» بازمیگردد. گرچه در آن روزها «سوسیالیست متحجر» و «سوسیالیست روشنفکر» بر سپهر سیاسی کشور طلوع کرده بودند اما باید به تاثیرات هر یک به شکل گذرا سخنی گفت. عمده تحرکات سیاسی گروههای سوسیالیست رادیکال یا همان متحجران، به تاسیس «کمیته مجازات» برمیگردد.
در کنار آن برخی سوسیالهای روشنفکر مانند «اسماعیل خان صوراسرافیل» با ورود به عرصه مطبوعات نسبت به حقوق از دست رفته عامه مردم تاکید میکردند؛ اما با روی کار آمدن «حکومت پهلوی» و همچنین فراگیر شدن فلسفه سیاسی مارکس در جهان و نیز تشکیل «حزب توده» در ایران، نخستین بزنگاه سیاسی چپها در ایران به طور رسمی شکل گرفت. میتوان احسان طبری را به عنوان مهمترین ایدئولوگ مارکسیست ایرانی در 100 سال اخیر دانست. گرچه مارکسیست ایرانی هم متاثر از درسنامههای استخراج شده از شوروی بود اما تاثیر مبشران ایرانی آن در ساخت جغرافیای جدید برای مفاهیم فوق بیتاثیر نبود. عمق گرفتن چپ کلاسیک و افزون شدن جایگاه ایدئولوگهای مارکسیست باعث شد که ما دلیل اصلی ایجاد چپ اسلامی در دهه 30 به بعد را بهتر بفهمیم؛ بستری که دیدگاههای مساواتگونه مارکسیسم داشت، در جامعه غالبا مسلمان ایرانی که به محتوای «عدالت اجتماعی» امید داشت به راحتی توانست رنگ و روی خود را عوض کند. به همین جهت اولین گزارههای سوسیالیسم اسلامی به تاسیس گروههایی چون «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، «جنبش مسلمانان مبارز»، «سازمان مجاهدین خلق ایران» و ... منجر شد.
سخنان شیرین مارکسیستها پس از عزل پهلوی اول برای مردم دلچسب بود؛ سخن از جامعه طبقاتی که در آن بر کشاورزان و کارگران بیشتر ظلم میشود و آنها باید بر اهمیت خود بیشتر آگاه شوند. شاید در نگاه اول برساخت این ایده جنبهای خطی داشته باشد اما با گذشت زمان و با ظهور اشخاصی چون علی شریعتی رنگ و لعابی بومی به خود گرفته و توانسته در دانشگاههای کشور تجلی پیدا کند. سرایت مارکسیسم ممزوج شده با مفاهیم انقلابی اسلام از دانشگاه به جامعه نوعی تودهپروری اعتراضی در خصوص حاکمیت وقت را ایجاد کرد و باعث فربهتر شدن چپ کلاسیک نوع دوم (مارکسیست اسلامی) نسبت به نوع نخست خود (مارکسیست ایرانی) شد. تا جایی که تعداد گروههای چپ اسلامی روزبهروز بیشتر و بر هواداران این نوع از فلسفه سیاسی افزوده میشد. سرخوردگی مارکسیستهای ابتدایی که مبشران نوع ایرانی تفکرات لنین در ایران هم بودند را میتوان از خاطره «شاهرخ مسکوب» جست. وقتی مسکوب پس از بازگشت طبری از اروپا نسبت به پیشرفتهای اروپای شرقی و شوروی ابراز خرسندی میکند با چهره مغموم طبری مواجه میشود.
قطعا طبری که مهمترین و تندترین مارکسیست عصر پهلوی اول و دوران کودتا بود به این اهمیت میرسد که امپریالیسم غربی یا مارکسیسم بلوک شرق در چه سویی قرار گرفتهاند و شوروی در چه راه رو به سقوطی پای نهاده است. عقبگرد مارکسیستهای ایرانی از لنین به استالین و توهم شوروی بزرگ باعث شد که دیگر کمتر قدرت سنجش و بینش جامعه داخلی را داشته باشند و روزبهروز در میان توده دانشجویان و روشنفکران از وجاهت کمتری برخوردار شوند، اما امروز وضعیت وارونه شده است. روح سرگردان چپ کلاسیک ایرانی دوباره به کالبد حقیقی خود بازگشته و دوباره از طریق تریبونهای دانشجویی و نیز برخی موسسات مطالعاتی غیردولتی، بر مدار «مکتب فرانکفورت» و اصل «انتقاد» در حال بازسازی است. در پارهای از ادبیات هواداران این گروه میبینیم نوعی «آنارشیسم» در حال تبلور است. با توجه به کشش بسیار بالای نسل اخیر نسبت به «ستیزهجویی» و «بلواطلبی» این گزاره که چپ کلاسیک دوباره درحال بازآرایی و تن دادن به آنارشیسم است یک حقیقت غیرقابل کتمان است.
از طرفی با بدل شدن چپهای اسلامی ابتدای انقلاب اسلامی در قالب اندیشههای تکنوکراسی یا لیبرالیسم میبینیم اساسا خیمه چپاندیشی در سپهر سیاسی کشور برپا شده است اما هیچ ساکنی در آن وجود ندارد. با نزدیکتر شدن گروههای راست سنتی ایران (در دهه 70 و 80) با گروههایی که وامدار مفاهیم سیاسی خود از الگوهای غربی هستند، عملا شاهد فضایی خواهیم بود که هر یک به نوعی مخالفان چپ اسلامی دهه 50 و 60 خواهند بود؛ مفاهیمی که عمدتا بر پایه عدل، قسط و اخلاق پایهریزی شده بودند. در این میان بهترین فرصت ممکن برای حضور آنارشیستهای مکتب فرانکفورت در فضای سیاسی کشور باز شد و در بازویی دیگر با بدل شدن چپهای اسلامی سابق به نئولیبرالها، نوعی فاشیسم به ظاهر ملیگرایانه در لباسهایی چون اعتدال سیاسی و تخطئه اسلام انقلابی ظهور کرد.
* عضو مرکز مطالعات راهبردی آفاق