مجید شاکری با بیان اینکه علاقه و تمایلی دستکم در بخشی از نیروهای سیاسی وجود دارد که میگویند اعتراض اقتصادی نبوده بلکه این اعتراض فراتر از اعتراض مسائل اقتصادی بوده است، ادامه داد: شعارها علیه رهبری بوده، حرفها حرفهای از جنس رضاشاه و... بود. اگر فرض بگیریم بخشی از اِسناد اعتراضات سیاسی به طبقه متوسط است، طبقه متوسط صاحب تریبون است پس این نمایش را بهخصوص طبقه متوسط شهری بهراحتی میتواند تغییر دهد. در ایران به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ طبقات اقتصادی امروز مردم خیلی متکثر شدهاند.
شاکری افزود: پس این کلمه که مردم به چیزی اعتراض دارند کلمهای غلط است. مردم کجا به چه چیزی اعتراض دارند؟ یا طور دیگر، اگر نظرسنجی کنیم غاطبه مردم به چه چیزی اعتراض دارند؟ در نظرسنجیهای مختلف، بلااستثنا از ده مورد اول مطالبات بین پنج تا هشت مورد بسته به تعریف اقتصادی بوده است.
وی با بیان اینکه شما میبینید که پیاز اعتراضات در شهرهایی مثل مشهد و تهران نسبت به اندازه اجتماعی تعمیق نمیشود، گفت: اما درجاهایی مثل درود، ایذه، خمینیشهر، جداً عمق اجتماعی پیدا میکند. اینها جاهایی هستند که همه بلااستثنا میانگین بیکاری جوانانشان خیلی بالاتر از میانگین بیکاری متوسط کل کشور است. بنابراین وجهی از موضوع قطعاً اقتصادی است. چیزی از جنس شورشهای اجتماعی 1371 و 1374 مواجهیم که 30 خرداد سال 60 روی آن سوار شده است. در اینکه یک بخش ورزیده توانمند سوار این قصه شده و بهسرعت این موضوع را میلیتاریزه کرده، شکی نیست.
شاکری گفت: افراد بیشماری از جناحها و گروههای مختلف در 1395 پیش از انتخابات هشدار داده بودند که اگر آقای حسن روحانی تغییر مسیر ندهد ما در دوره دوم آقای حسن روحانی به شرایط شدید دوره دوم آقای هاشمی مواجه هستیم. وقتی آقای جهانگیری خیلی صریح گفتند تقصیر طرف مقابل ما است یا آقای جلایی پور یا آقای کرباسچی گفتند وضع خیلی بهتر شده و اعتراضات، اعتراضات قابل استنادی نیست و کسانی پشت این ماجرا بودند، ممکن است درست باشد اما بدین معنا نیست که منبع وسیع اعتراض را ندیده بگیرید.
وی بیان داشت: همانطور که کسانی کلاً مسائل امنیتی را تقلیل دادند(مثل ماجرای برادرزن صدام و...) این دیدگاه هم دیدگاه کافی و کاملی نیست. میگویند اقتصادی داریم که پارسال رشد دورقمی داشته و امسال رشد بالا دارد از طرف دیگر، اقتصاد دارای وضعیت مناسب به لحاظ تورمی است. پس چرا اعتراض میکنند؟ اما اصلاً تصوّر اینکه اقتصاد را با دو تا آمار توضیح دهیم غلط است.
شاکری با بیان اینکه همه آمارهایی که مرکز ملّی آمار و بانک مرکزی میدهند حتماً و قطعاً صحیح است، گفت: اما به لحاظ حسابداری صحیح است. ما محاسبه میکنیم و میگوییم در سال 1395 رشد بین ده تا دوازدهدرصدی (بسته به نحوه محاسبه) داشته است. سازنده این رشد درآمد نفت است، اما این رشد حسابداری هست و قابل تخصیص نیست. آیا چیزی که قابل تخصیص نیست آیا نباید رشد GDP را نسبت به آن تعدیل کرد؟ از طرفی آنچه رشد غیرنفتی ساختیم کارکرد توزیعی نداشته است. عموماً صنایع بزرگ رشد داشتند. آنها که رشد داشتند به دلیل هزینه مالی بسیار بالای خود هر چه رشد داشتند قابلیت تشکیل سرمایه ثابت یا هر اثر توزیع دیگری نداشتند. صرفاً تسهیلات پس دادند. مثال معروفی که رسانهای شده آذراب و هپکو را باید گفت. ما در سال گذشته دویست و چهل هزار میلیارد تومان سود سپرده پرداخت کردیم بدون اینکه یک ریال مالیات بگیریم.
وی با اشاره به آماری از قول دو عضو شورای پول و اعتبار که 89% یا 95% سودها مربوط به 2 درصد افراد است، گفت: ضریب جینی غیرعادی ما این را نشان میدهد. میگوییم تورم را کاهش دادیم.
شاکری بیان داشت: به اجزای تورم نگاه کنید میفهمید که از جنس کالاهای سرمایهای همیشه زیر نرخ تورم است. مواد غذایی بالای میانگین تورم است و همیشه در صدر است. کشوری با نرخ بیکاری جوانان بالای 25 درصد داریم. در کشور مصر و تونس قبل از انقلابشان این نرخ بین 21 و 25 درصد بود.
در این نشست همچنین مسعود براتی بیان داشت: در این قضیه فعل و اراده و برنامههایی که آمریکا برای بحث اعمال تحریمها و جلو بردن جنگ اقتصادی طراحی میکند و انجام میدهد محور و متغیر اصلی است و باقی چیزها متغیر وابسته است. آمریکا میخواست یک شبه 88 شکل دهد. مهمترین مساله این بود که بتواند یک اجماعی برای تحتفشار قرار دادن ایران به بهانههای مختلف ایجاد کند. در بحث موشکی یمن را پیش کشید و بحث حقوق بشر هم همینطور. سال 88 در بحث هستهای و موشکی تحریمها را تشدید کرد. او حالا میخواست چنین استفادهای کند. بهرغم اینکه آقای ترامپ مصاحبه کرد و گفت در سال 2009 دولت سابق هیچ کاری نکرد دروغ محض است.
وی با بیان اینکه دولت اوباما بهترین استفاده را از فتنه سال 88 کرد و تحریمهای ایران را در سال 2010 با تصویب قانون جامع تحریم ایران به سطح تحریمهای بانکی آورد، افزود: تعبیر ما این است که از تحریمهای هدفمند به تحریمهای فلجکننده پا گذاشت که بعد از برجام به تحریمهای هوشمند تبدیل کرده است. به نظر میآید تیم مستقر در آمریکا که با رفتوآمد رییسجمهور در جنگ اقتصادی تغییر نمیکنند، برنامهشان این بود. برای اینکه فشار را روی ایران زیاد کنیم بهانههایی میخواهیم که مردم را تحت تأثیر قرار دهد. لذا این اتفاقات در بالاترین سرعت ممکن به خشونت کشیده شد که خلاف تمام توصیههایی است که شما در بحث انقلابهای مخملین میبینید. کتاب جین شارپ رو مطالعه کنید. توصیه اکید دارد که وقتی میخواهید اعتراض مردمی کنید تا حد ممکن با هزینه بسیار پایین باشد تا دامنه گسترده شود تا وسعت اعتراض بتواند زماندار باشد. من این ایده را خیلی کم ضریب میدانم که آنکسی که طراحی کرده میخواسته از این طریق نظام را سرنگون کند. آنهم از طریق اعتراضاتی که سریع خشن شده و سریع مردم از آن جدا شدند. حتی در این اتفاق جریانی که سال 88 خود هیزم آور معرکه بود یکطرف ایستاد و شروع به حرف زدن کردند.
براتی با اشاره به بند 106 «کاتسا» درباره تحریم کردن افرادی که در ایران حرکات انتقادی، اعتراضی و حرکات مدنی را سرکوب میکنند، ادامه داد: به نظرم این اعتراضات حالت مصنوعی داشت ولی به این معنا نیست که در بسترش طبیعی نبود. وقتی حجم نقدینگی به حدود 1400 میلیارد تومان رسیده و حتی سرعت رشد پایه پولی از دولت قبل بیشتر شده بدون اینکه در فضای واقعی و تولید اقتصاد اتفاقی بیفتد. متأسفانه در کشور بحث جنگ اقتصادی بهعنوان یک مساله واقعی پذیرش نشده است. تقریباً برداشت همه این بود که جنگ اقتصادی بعد از برجام تمام شد. تحریمی بود و الآن تمام شد و رها شد. یکی از اشتباهات بزرگ ما بعد از برجام بازگشت به اقتصاد ایراددار گذشته بود. مثلاً باید فروش نفت افزایش پیدا کند، سعی کنیم واردات خود را زیاد کنیم و... لذا فضای ما اینطور شد.