و کسانی (از کفار یا مسلمین) که طلا و نقره را گنجینه میسازند و در راه خدا (بهواسطه اخراج حق واجب و قرار دادن باقی در چرخش اقتصاد امت) هزینه نمیکنند همه آنان را به عذابی دردناک بشارت ده. (آیه ۳۴ توبه)
فضای خبری کشور و شاید جهان هفته گذشته با دو خبر مرتبط به کشتی دچار دگرگونی و اندوه شد؛ اخباری که بسیاری از آن مطلع هستیم و حواشی مرتبط با آن همچنان ادامه دارد. خبر نخست مربوط به «سانچی» بود که همه ما را دردمند و غمگین کرد که پرداختن به جزئیات آن در این مجال نمیگنجد اما خبر دوم درباره ساخت یک قرآن مطلا به شکل کشتی در ابعاد «سه متر و عرض یک متر» بود که در موزه حرم حضرت معصومه(س) رونمایی شد و برخی از مسئولان از این اثر فاخر بازدید کردند و همین مساله باب بسیاری از انتقادات را باز کرد، طوری که دوست و آشنا، همسنگر و دشمن دهان به اعتراض گشودند.
شاید به دلیل تقارن زمانی این رونمایی با خبرهای تلخ دیماه ازجمله ناآرامیهای اخیر کشور بود که این کشتی طلا برخلاف دیگر موارد اینچنینی بیشتر از قبل ذهن مخاطب را چنگ زد تا در خلوتی از خود بپرسد که چرا سادهزیستی که در سیره اهلبیت(ع) بر همگان آشکار است، در این کشتی مطلا که به کلاما... مزین شده است، وجود ندارد. و شاید این فکر که دوری از اسراف و تبذیر، توجه به سبک زندگی اسلامی و پیروی از دستورات قرآنی فقط برای کسانی که از طبقات کمتر برخوردار جامعه هستند است؟ کسانی که از ژن خوب یا آیکیوی بالا برخوردار نیستند؟ خدا میداند و ما بیاطلاع که این تفکر «اشرافگری» چه آبشخور فکری دارد که توانسته برخی از مسئولانی را که در پستهای کلیدی قرار دارند، سرگرم «تجملگرایی و تفاخر» کند و بهنوعی در مقابل مردمی که برای این انقلاب همهچیز خود را دادهاند و امروز زیر چرخ توسعه له شده یا به تعبیری دقیقتر از دهانه چرخگوشت اقتصاد لیبرالی - شما بخوانید همان توسعه - درحال خارج شدن هستند، قرار دهد.
اشرافیگری را امروز همانهایی رواج میدهند که از ماشین پورشه و سرمایه 1000 میلیاردیشان صحبت میکنند و برای یارانه 45 هزارتومانی عزا میگیرند، بماند که در این بین عدهای هم میگویند اگر حقوق چند میلیونیشان بیشتر نشود بهجای نمایندگی مردم و خدمت در خانه ملت به کار دیگری مشغول خواهند شد.
برگردیم به کشتی که شاید مسافرانی را هم با خود به عرش برساند - و البته هیچ کشتی چون سفینه نجات حسین(ع) نیست - ولی این روزها اصل کشتی به یک کالای لوکس تنزل پیدا کرده است؛ کالای لوکسی که تفریحی آن در اختیار میلیاردرهاست و حالا جنس طلای آن به اسم دین خدا در اختیار اهالی تفاخر.
در این نوشتار قصد ندارم با عینک سیاستمداران به اثر و اقدام صاحب اثر برای ساخت این کشتی ورود کنم اما چه کنم واکنش صاحب اثر به منتقدان بسیار قابلتأمل است؛ چراکه ایشان نیز به شکوه پرداخته و از صرف هزینههای این اثر به نفع فقرا خبر داده است و منتقدان را به خوشخرجی آقازادهها و هزینههای میلیاردی بالانشینها حواله داده است، درصورتی که گره کور ماجرا همینجاست و بسیاری بر این موضوع انتقاد دارند که چرا قرآن وسیله بدعتگذاری شده است درصورتیکه فعالان این حوزه باید با درایت بیشتری به مسائل مرتبط با نحوه نشر و ترویج قرآن بپردازند و مانع ایجاد هرگونه سوءظنی در این خصوص شوند، چراکه بیتوجهی به این امر نهتنها با شیوه اسلام در تضاد است بلکه اهداف انقلاب اسلامی را نیز دچار خدشه میکند.
آنهم در شرایطی که هنوز آفتاب عالمتاب برجام نتوانسته است مشکل آب خوردن مردم را حل کند و همچنان سانچیها با پرچم پاناماها درحال تلاش ناموفق برای به گردش درآوردن فقط چرخ زندگی مردم، منهای چرخ سانتریفیوژهاست. رونمایی از این قرآن که بهواقع طلاست نه مطلا، بهانهای است تا بار دیگر آرمانهای حضرت روحالله را در این روزها که به استقبال دهه پنجم انقلاب اسلامی میرویم بازخوانی کنیم؛ چراکه یادمان نرفته است که خمینی کبیر کوخنشینان را بر کاخنشینان ارجح میدانست و زاغهنشینان را ولینعمت و صاحبان واقعی انقلاب مینامید، بنابراین اندکی ملاحظه دراینباره همانطور که پیرامون تمثال اهلبیت(ع) صورت گرفت، از سوی متولیان فرهنگی _ دینی و افرادی که دغدغه دین و قرآن رادارند ضرورتی است که لازم به نظر میرسد.
شاید با خواندن این چند خط بگویید چقدر «نقد» و «انتقاد» که باید گفت. این را هم بگویم که روزی بندهخدایی در پی اعتراض به رانتخواری، فساد اقتصادی و اداری و دفاع غلط از مدیران مفسدی که باعث شد لکههای فساد تبدیل به شبکههای فساد شوند گفت: «اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید! وقتیکه ما سدی را میسازیم و مثلا 10 میلیارد خرج میکنیم، ممکن است از قِبَل آن، 500 میلیون هم اختلاس شود! اما این سد برای کشور میماند و هیچکس نمیتواند از این سد اختلاس یا دزدی کند!» در پایان جنابان مسئول لطفا با عینک ولینعمتان و صاحبان اصلی این انقلاب به جورچین رونمایی از قرآن مطلا، خانههای لوکس، حقوق نجومی، درخواست افزایش حقوق، رانت، فساد و اختلاس، بیعدالتی، ژنسالاری و... نگاه کنید؛ شاید اینگونه بتوان اعتراض و ناراحتی آنها را از این موضوع درک کرد و واقعا به این حقیقت دست یافت که هدف وسیله را توجیه نمیکند.