به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، اکبر نبوی در صحبتهای آغازین برنامه از رویکرد این دو کارگردان بزرگ و مواجههی جامعهی سینما با آنان گفت. به عقیدهی نبوی حتی کسانی که با ایدئولوژی و جهان معنای فیلمهایی نظیر «مهاجر، دیدبان و پرواز در شب» مشکل داشتند،بهرسم جوانمردی و رویکرد فضیلت فرهنگ و هنر، برخورد منصفانهای با این دو فیلم داشتند.
به عقیدهی نبوی باگذشت زمان در حوزههای نقد فیلم، به شرایطی رسیدیم که گویی در میان برخی از جریانات فضیلت فرهنگ و هنر فراموش میشود و انگارههایایدئولوژیک جای فضیلتها را گرفتهاند و برای برخی تحمل فیلمهای راهبردی بهشدت سخت است و درنتیجه با ادبیات پیچیده شده در زر ورق شبه روشن فکری و بهظاهر در دفاع از سینما،هجومهای سختی به این آثار میشود.اینگونه رویکردها بدون تردید بنیانهای سینمای ملی که امیدوار به شکل گیری آن هستیم را همچون موریانهمیخورد.
نبوی رویکرد نقد در کشور را درازای چهار وجه دانست و این وجوه را : 1. نقد سازشکارانه 2. نقد حسابگرانه 3. نقد وقیحانه و 4. نقد شرافتمندانه عنوان کرد و به عقیدهی او سینمای ما نیازمند نقد شرافتمندانه است.
پس از صحبتهای مقدماتی بخش گزارش مردمی از جشنوارهی سی و ششم فجرهمچون شبهای گذشته پخش شد. مصاحبه شوندگان نظرات و میزان رضایت خود را در موردفیلمهایی نظیر: اتاق تاریک، بهوقت شام، دارکوب، جاده قدیم، لاتاری، مغزهای کوچک زنگ زده، مصادره،چهار راه استانبول، بمب یک عاشقانه و شعلهوررا بهاختصار بیان کردند.
در گفتگوی بخش اول اکبر نبوی میزبان محمد خزایی تهیه کنندهی فیلم بهوقت شام ابراهیم حاتمی کیا بود. نبوی پیش از گفتگو با خزایی در ادامهیصحبتهای ابتدای برنامه، بهنوعی دیگر از هجوم جریان شبه روشن فکری به فیلمهاییباارزشهای ملی سخن گفت و این جریان را از بدو تولد خود در طول یکصد سال گذشته، خنثی و خواجه نامید. به عقیدهی نبوی فعالان جریان مذکور ضمن ساختن و پرداختن به فیلمهایی سیاه نمایانه، عبوس و فاقد امید، سعی دارند تا دیگر فعالان سینما را هم بهوسیلهی نقدهای فاقد شرافت خود، به سمت خنثی بودن و اختگی سوق دهند.
نبوی ضمن آنکه فیلم بهوقت شام حاتمی کیا را یکی آثار خوب جشنوارهی امسال خواند، گفت و گوی خود را با محمد خزایی تهیه کنندهی این فیلم آغاز کرد.
در اولین پرسش نبوی از علت رجوع به سوژهی فیلم، شرایط تولید را جویا شد و خزایی در پاسخ گفت: حدوداً بهمن سال پیش حاتمی کیا در جلسهای خبر آغاز این پروژه را اعلام کردند و با ارائهی طرحی چند صفحهایاز من خواستند که به فیلم بپیوندم. من بامطالعهی طرح به آن بسیار علاقهمند شدم وزمانی که حاتمی کیا نظرم را در مورد مدت زمان پروژهی فیلم خواست، من به دلیل جنس کار و آماده سازی آن اعلام کردم که تا سال نود و هشت طول خواهد کشید و حاتمی کیا در پاسخ به من گفت که تصور کن ما باید این فیلم را همچون یک عملیات در مدت دو ماه در کشور سوریه انجام دهیم، با این شرایط چه مدت طول خواهد کشید؟ من در پاسخ به او گفتم که بدین صورت باید شبانه روزی کار کنیم و در مدت یک ماه پیش تولید را انجام دادیم و در فروردین نود و شش فیلم برداری را آغاز کردیم.
خزایی از بلاتکلیفیها در طول کار و محیا شدن امکانات ساخت فیلم گفت و ادامه داد: در زمانی که ما شروع به کار کردیم و در گیر کمبودهای این پروژه عظیم بودیم و وعدهی حل مشکلات وجود داشت، ابراهیم حاتمی کیا به من گفت که بر اساسسابقهی کارهای پیشین نمیتوان روی این وعدهها حساب کرد. بر خلاف اظهارات دوستان که میگویند ما لبریز از امکانات بودهایم باید گفت، در مواقعی با اعلام توقف و یا نبود شرایط همکاری از سوی دستگاههای مرتبط مواجه میشدیم.بهعنوان مثال در زمانی که سپاه از نداشتن برخی امکانات گفت، ارتش پای کار آمد و به ما ماکت یک هواپیما را جهت استفاده در فیلم داد.
خزایی در ادامه گفت: کار و پروژهی بسیار سنگین و سختی بود، اما به دلیل عشقی که وجود داشت پیش میرفتیم. شاید بگویند شعار میدهیم اما اهمیتی تدارک، مهم آن است که ما بر اساس باورهای شخصی خود کارهایی انجام میدهیم که ماندگار میشوند.
نبوی در ادامهیحرفهای خزایی گفت: به یاد دارم در جشنواره سال هفتاد و سه بهروز افخمی با فیلم «روز شیطان» در جشنواره حضور داشت و به او حملات تندی کردند. من آن سال در بولتن جشنواره فجر سرمقالهای با عنوان «داغی بر پیشانی هنر» نوشتم. به عقیدهی من ما در مقابل کسانی که اتهام شعار دادن به ما میزنند، از حیثمقولهی ادبیات شعاری شاگرد اول هستیم. اما شما تصور میکنید چرا طیفی از افراد به فیلم «بهوقت شام» چنین هجومی میآورند؟آنها از چه چیزی نگران هستند؟
خزایی در پاسخ به این سؤال گفت: ما از مردم بازخورد بسیار خوبی گرفتیم. به عقیدهی من آنها نسبت به فیلم نگرانی ندارند، بلکه در مورد اندیشه، منظور و تفکر این فیلم نگراناند. این افراد در مورد تمام فیلمهایی از این جنس نگراناند و ذائقهشان زدن اینگونهفیلمها است و تلاش دارند فضا را سنگین کنند تا کسی وارد این حوزه نشود. مرحوم شهید آوینی و شما که خودتان در این مسیر بودهاید زخم خوردهاید و کار سختی است. برای مجاهدت کردن و رسیدن به یک نقطه زخم خوردن وجود دارد.
نبوی در این میان گفت: شخص بنده هم از جماعت شبه روشن فکر زخم خوردهام و هم از دوستان مدعی ارزشی.
خزایی ادامه داد: من تصور میکنمزخمهایی که برخی از این دوستان وارد میکنندنا شرافتمندانه است. من باسابقهی روزنامه نگاری معتقدم در نقد شرافتمندانه انسان شکل گرفته و رشد و نمو میکند.اما وقتی با اندیشه تقابل میشود، زخمی زده میشود که بهنوعی زیباست. ابراهیم حاتمی کیا زخم خوردهی این عرصه است و نه تنها میدان را خالی نمیکند، بلکه به عقیدهی من هرچه بیشتر زخم میخورد او استوارتر میشود.
خزایی در ادامه گفت: این افراد به چه چیزی میخواهد برسند؟ آیا فکر میکنندآرمانهای این افراد از مسیر خارج شوند و در این جریان فیلم نسازند؟ آرمانهای این افراد متعالیتر از این حرفهاست.
نبوی در تصریح این موضوع گفت: این افراد خودشان میدانند که ادبیاتشان بر روی ابراهیم حاتمی کیا اثر ندارد، در واقع این جریان شبه روشن فکرمیخواهند بر نسل جوان اثر بگذارند و آنان را بترسانند.
خزایی ادامه داد: این افراد میخواهند بگویند کسانی که در این وادی گام بر میدارید، ما با شما نیستیم و فیلمی بسازید که ما میخواهیم.
نبوی اضافه کرد: این افراد میگویند فیلم سفارشی نسازید، اما فیلم سفارشی ما را بسازید.
خزایی افزود: سفارشی به چه معناست؟ مگر به غیر این است که در کارهای خود آنها یک تهیه کننده، یک ارگان و یا یک بانک سفارش فیلم میدهند. جریان شبه روشن فکری از اوایل انقلاب در وزارت ارشاد حضور داشته و همچنان دارند و هیچ شکی در آن نیست. البته از نظر من این نقدها شبیه به شوخی است و وقتی آن را میخوانم معتقدم که این فرد بیشتر به خودش توهین کرده است. ما یک شرافت کاری داریم، به این قلم قسم خورده میشود و قرار نیست هر چیزی گفته شود، بلکه باید حد انصاف رعایت شود. حرف من کلی بوده و تنها معطوف به «بهوقت شام»نیست. من به نسل جدید میگویم وارد این حوزه شدن بیکاری، تحقیر و محدود شدن از سمت فضاهای شبه روشن فکری را هم دارد و اگر میخواهید وارد این گور شوید، باید کفش آهنین بپوشید.
محمد خزایی در مورد نقدهای بهوقت شام گفت:منتقداننمیتوانند در مورد ساختار این فیلم و ابراهیم حاتمی کیا صحبت کنند، بلکه با اندیشههای او مشکل دارند. این افراد هرگز حرفهای ملی و مضامینی که حاتمی کیا در فیلم گفته را تحلیل نمیکنند، در عوض مسائل کوچکی را عنوان میکنند. من در اینجا از مردم میخواهم این فیلم را ببینند و نظرات خود را اعلام کنند.
در ادامه نبوی از میزان رضایت خزایی از فیلم پرسید او پاسخ داد:ما نسبت به آنچه پیش بینی میکردیم یکسری نقاط ضعف داشتیم که به دلیل زمان محدودمان بود. اما الباقی کار قابل قبول است.
خزایی در بخش پایانی صحبتهای خود در خصوص برخی از انتقادات گفت: در یکسری از انتقادات گفتهاند این فیلم را ارگانهاساختهاند و به ما میگفتندارگانیها آمدند اما مگر وزارت ارشاد، فارابی و حوزه هنری ارگان نیستند؟ اصلاً سینمای ما سینمای ارگانهاست، چرا آدرس غلط میدهند؟
نبوی در رابطه با این موضوع افزود: بخش قابل توجه از کسانی که از سینمای ارگانیبهویژه در سینما صحبت میکنند، خودشان حمایتهایخوبی از ارگانها دریافت میکنند. آنان از طرفی از دولت ارتزاق میکنند و از سوی دیگر پز خودشان را دارند. این مشکل مدیریت فرهنگی ماست که هم پول میدهد و هم چوب میخورد.
خزایی ادامه داد: به غیر از تعدادی فیلم کمدی و اجتماعی، کدام فیلمها با کمک بخش خصوصی ساخته شدهاند؟ تمام این فیلمها با کمک ارگانها ساخته میشوند، پس از واژه در جهت تخریب و بد استفاده نکنیم. خیلی بهتر است که ما بودجهیفیلمهایمان را از ارگان و نهادها بگیریم تا آنکه از جاهایی پول بگیرند که ناکجا آباد است.
نبوی در ادامه این بحث اضافه کرد: برخی سرمایههای نامعلوم وارد شده برای پول شویی و بخشی از آنها مشکوک است.
خزایی افزود: جذب کمک از ارگانها بسیار بهتر از نقش فروشی، انجام کارهای پشت پرده و ناپاکی تنها برای جذب سرمایه گذار است. در این مسیر همه بهدرستی کار میکنند و تنها چند نفر چنین رفتارهایی انجام میدهند. نباید با واژهها بازی شود، چرا که اگر قرار بر این باشد ما هم گفتنی زیاد داریم.
خزایی ادامه داد: بیایید به اثر نگاه کنیم و کاری با آدمها نداشته باشیم و نگاه سیاسی نکنیم. خوب است به یکدیگر نگاه هنرمندانه داشته باشیم و اگر فیلمی خوب بود او را تشویق کنیم، حتی اگر ساختههای پیشین او خوب نبوده باشند.
خزایی در پایان دعوت کرد که هر گونه که میخواهند نقد بنویسند، چرا که از نظر او مسیر اگرچه سخت اما روشن است.
در بخش میان برنامه و در ادامهی مبحث نظام و نهضت، از فیلمهای ابراهیم حاتمی کیا و مرور آنها برای تبیین موضوع دوگانهی نظام و نهضت استفاده شد. در این بخش از فیلمهایی نظیر: آژانس شیشهای، چ و بادیگاردبهعنوانفیلمهایدربردارندهی این دوگانه یاد شد و عنوان شد که حالا باید دید در آخرین کار او یعنی «بهوقت شام» چگونه با این طرز نگاه برخورد میشود.
در بخش دوم گفتگو سعید ابوطالب میهمان برنامهی ققنوس بود.
نبوی در ابتدا از سابقهی پیدایش سینمای دارای ملی در دو دههی اخیر صحبت کرد و در ادامه گفت:ما یک آهنگیرا سینمای دارای نگاه ملی در طیبیست و چند سال اخیر داشتهایم که بعد از آژانس شیشهای به شکل جدیتری دنبال شد. البته پیش از آن رسول ملاقلی پور در فیلمهای «مجنون و خسوف» به شکل دیگری آن را انجام داده که در تعبیر امروز به آن نقد درون گفتمانی میگویند.موارد دیگری نظیر: مجنون و هویت ملاقلی پور، آژانس شیشهای، ارتفاع پست و بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا را هم میشودبهعنوان نقد درون گفتمانی دانست.
در ادامه اکبر نبوی از سعید ابوطالب در مورد نقاط آسیب نگاه درون گفتمانی پرسید و او پاسخ داد: من معتقدم افرادی که در بدنهی سینما وجود دارند و خودشان، نظام و انقلاب را دلسوزانه و منصفانه نقد میکنند، حتی اگر ساختههایشان از لحاظ تکنیکی فاخر نباشد و ما موافق نقدشان هم نباشیم، باز هم انسانهایی قابل ستایش و تقدیر هستند. زیرا اینان برای هنر ارزش و قداستی را قائل هستند که از سینما بهعنوان ابزاری برای نقد در جهت فهم بیشتر جامعه استفاده میکنند و این قابل تقدیر است. اما مشکل اینجاست که تعداد این آدمها در سینما در حال کاهش است. علت این امر آن است که بچههایی که در سالهای پس از انقلاب وارد این حوزه شدند، فارغ از اینکه آنها را دوست بداریم و با نظام مانده باشند یا خیر، برای بیان حرفهایآرمانی، انسانی و ارزشی خود به دنبال ابزاری میگشتند و به سمت سینما، هنرهای تجسمی و شعر رفتند. از همان ایام بحث هنر برای هنر هم مطرح شد و در دههی شصت و هفتاد، بحثهای نظری وجود داشت و فیلم میساختندکه موضوعی بیمعناست.
ابوطالب در ادامه گفت: من با سینمای گیشه و سودآور مشکلی ندارم و معتقدم میتواند با رونق دادن به سینما زمینه ساز فیلمهای ارزشی را هم فراهم سازد اما ما با کمبود انسانهایی مواجهیم که ابتدا خودسازی و سپس فیلمسازی را شروع کرده باشند.در حال حاضر فیلمسازی داریم که فیلمی میسازد و ممکن است من و شما کار او را بپسندیم، اما دو سال بعد فیلمی میسازد که در مقابل تفکر فیلم قبلی اوست و این توجیه را هم میآورد که من فیلمسازم هستم و هرچه بخواهم میسازم. ما باید در ابتدا بگوییم من یک اندیشمند،شیعه و یا یک ایرانی هستم و سپس فیلمساز هستم. اینکه شخصی بگوید من فیلمساز هستم و هرچه بخواهم میسازم، همان بلایی است که بر سر ما آمده است.
نبوی در پرسش بعدی خود عنوان کرد: تصور نمیکنید که در مدیریت سینما و تلویزیون نوعی فریب خوردگی بهواسطهیظاهر برخی افراد اتفاق افتاده است؟ آیا قبول دارید که برخی از مدیران فرهنگیبرایشان خوشآیندتر بود تا با جماعت خاصی عکس یادگاری بگیرند؟
ابوطالب پاسخ داد: من در این زمینه با شما موافق نیستم. از نظر من برخی افراد در مواقعی حرفهاییمیزنند و پوزش را هم میدهند اما حرفی عمیق نیست و سطحی است. در حال حاضر فیلمسازی ارزان شده و عدهای بدون آنکه دورهی هنر را گذرانده باشند به ساخت فیلم مبادرت میورزند. به نظر من باید یک ارزیابی وجود داشته باشد تا هرکسی فیلم نسازد اما این اتفاق میافتد و مشکلات متأثر از این موضوع بوده و طبیعی است. در حال حاضر اندیشهای در سینما نمیبینیم و کسی از چیزی دفاع نمیکند و سینما سطحی شده است.
نبوی در مخالف با این موضوع گفت: به نظر من در سینما شاید اندیشههای عمیقی نباشد اما مسائلی با برنامه و فکرهایی حضور دارند. اینکه اندیشهی ملی و یا غیر ملی کدام وزن بیشتری دارند موضوع حرف من نیست، من بهطور کلی معتقدم هر دواندیشهای وجود دارند.
ابوطالب افزود: من معتقدم این یک واقعیت اجتماعی است و از نظر تئوری هم میگویند سینما یا بازتاب دهندهی شرایط اجتماع و یا الگو دهندهی اجتماع است. در مورد الگو دهنده میتوان سینمای حکومتی و در مورد بازتاب دهنده میشود سینمای مستقل را برشمرد. اگر ما در ارزیابیهایمان جلوی این بازتاب دهندگی را بگیریم ضربه میخوریم، چه جلوی بازتاب دهندگی فیلم حاتمی کیا را بگیریم و چه شخص دیگری که شاید او را دوست نداشته باشیم.
ابوطالب در ادامه سینمای ایران را سیاسی خواند و گفت: بجای آنکه بگوییم سیاسی نیست بررسی کنیم که آیا سینما باید سیاسی باشد یا خیر. از نظر من نباید انتظار داشته باشیم که هر 20-30 فیلم خوب را ببینیم.بهعنوان مثال وقتی فیلم خوب حاتمی کیا به نمایش در میآید، خبرنگاری از اوسؤالمیکند و او عصبانی میشود. البته این به این دلیل است که او تحمل نقد را ندارد.
نبوی در مخالفت با این موضوع گفت: من به مدت 10 شب و در سال 80 رو در رو او را نقد کردم و به همین دلیل حرف شما را نمیپذیرم.
ابوطالب ادامه داد: حرف من آن است که سینما بازتاب دهندهی اجتماع است و حاتمی کیا این کار را در بادیگارد هم انجام میدهد. در حال حاضر هم کارگردانانی شبیه به حاتمی کیا و ملاقلی پور را نداریم و هم منتقد عمیق، دقیق و متخصص کم داریم.
نبوی در اینجا از ابوطالب پرسید: چرا ما دچار کم بود منتقد عمیق هستیم و بهعنوان مثال بهجای نقد با اندیشهی شخصی مانند حاتمی کیا مقابله میشود؟
ابوطالب پاسخ داد: برخی افراد هرچه که حاتمی کیا بسازد با آن مقابله میکنند و به خوب و بد فیلم او کاری ندارند. در مورد علت کاهش منتقد و حتی فیلمسازحرفهای با یک واقعیت اجتماعی رو به رو هستیم. جامعه وقتی از یک انفجار معرفتی مانند انقلاب و دفاع مقدس دور میشود،بهمرور جامعه سطحی میشود. البته من هیچ کس را مقصر نمیدانم.
نبوی در مخالف با ابوطالب گفت: جامعه ما را باسیاستهای لیبرال اقتصادی منکوب کردند و واقعیات را به رخ کشیدند و در مقابل نفس موتور آرمانها را گرفتند و به ما گفتهاند سرمان را پایین بگیریم. وقتی این اتفاق میافتد طبیعتاً آسمان از ما گرفته میشود.
ابوطالب در پاسخ گفت: یعنی شما سینما را بخشی از سیاست میدانید؟
نبوی پاسخ داد: خیر من وضعیت سینما ناشی از بخشی از اتفاقات میدانم و سیاست هم بخشی از آن اتفاق است نه تمام آن. اتفاقاً تنزل دادن موضوعات به مسائل سیاسی برای راحت کردن خودمان است تا به موضوعات نپردازیم و خطر اینجاست.
ابوطالب ادامه داد: جریاناتی در سینما وجود دارد که میگوید همه چیز خوب است و ما همه خوبیم و اتفاقی نیفتاده و این از هر چیزی برای سینما خطرناکتر است. اما این هم بخشی از سینماست و فیلمهایاینچنینی هم وجود دارد. برخی هم سینما را تنها برای سرگرمی میدانند که باید به آنها هم احترام گذاشت.
ابوطالبدر بخش پایانیصحبتهای خود تأکید کرد:ما از آرمانهای انقلابی خود دور شدهایم و نتوانستیم آن را در شعر، ادبیات و سینما بازتولید کنیم و سینما به دلیل بازتاب دهنده بودن همان مسائل را به شکل الگو به جامعه میدهد و جوانی هم که به این سینما نگاه میکند، آخر دنیا و زندگی را در همین سینما میبیند. در صورت پذیرش این موضوع برای خود مسئولیت تعریف کنیم و ببینیم که هر کس تا چه حدی در این مشکل و تلاش برای جبران آن سهم دارد.