خبرنامه دانشجویان ایران: روحالله جلالی// در اوائل انقلاب و در زمانی که نه اینترنت وجود داشت و نه ماهواره و ویدئو و...، تنها رقیب صداوسیما، رادیوهای بیگانه بود اما باز هم قدرت صداوسیما در مهندسی افکار سیاسی-اجتماعی و فرهنگ مردم پس از انقلاب بیبدیل بود.
ظاهرا در آغاز به کار شورای سرپرستی صدا و سیما(59-60) برای انتخاب مدیرعامل صداو سیما از میان گزینهها 9 نفر غربال میشوند و در میان آنها یکی از سایرین مدیر بهتری تشخیص داده میشود. اما باز هم لیست 9 نفره را برای مشورت نزد سران قوا میبرند. بهشتی از میان 9 نفر معرفیشده، درست دست میگذارد روی همان مدیری که شورا تشخیص داده بود و میگوید: مدیری قوی است. احمد توکلی(از اعضای شورا) به بهشتی میگوید: نظر ما هم همین است ولی اشکال کار در این است که وقتی لانه جاسوسی تسخیر شد، این آقا دنبال سندی علیه شما میگشت!
بهشتی جواب جالبی میدهد:
«چه اشکالی دارد؟!
این جوان انقلابی شنیده است که من با هایزر ملاقات کردهام و حقش هست که در مورد آن ملاقات اطلاعات داشته باشد، او مدیر است و لایق این کار است».
توکلی در پاسخ میگوید که فقط نگران مخالفت با بهشتی نیست بلکه به نظر میرسد این فرد دنبال اسلام منهای روحانیت است و شهیدقدوسی نیز حرف توکلی را تایید نموده و میگوید: حق با ایشان است، من عقیده دارم که این آقا چنین حالتی دارد.
بهشتی پاسخ میدهد: نه! به این مشکوکات نمیشود اعتماد کرد، شما باید دنبال یک مدیر متعهد و انقلابی بگردید و او از همه مدیرتر است.
البته در نهایت آن شخص توسط شورای سرپرستی انتخاب نشد و علی لاریجانی بعنوان مدیرعامل انتخاب گردید.
نهضت آزادیها در امجدیه میتینگ داشتند، پرشور و هیجانی!
توسط شورای سرپرستی علیرغم مخالفت مدیرعامل صدا و سیما، پخش سخنان بازرگان و سحابی به اتفاق آراء تصویب شد.
پخش این سخنرانی با آن هیجانات، همزمان شده بود با ساعتی که اعضای شورای سرپرستی با سران قوا جلسه داشتند!
جلسه در دفتر هاشمی رفسنجانی بود و آقایان هاشمی، باهنر، بهشتی و شورای سرپرستی از قبل حضور داشتند و رجائی از راه میرسد و قبل از آن که بنشیند، خطاب به دکتر لاریجانی(مدیرعامل) گفت چه کسی به شما اجازه میدهد پول بیتالمال را هدر دهید و حرف ضد انقلابی تحویل مردم بدهید؟!
لاریجانی میخندد و مخالفت خود و تصویب شورا را بیان میکند . بحث در میگیرد و همه سخن میگویند و نوبت به بهشتی میرسد.
بهشتی میگوید: «بسیار کار خوب و درستی انجام دادید! ما انقلاب کردیم که آدم بسازیم، آدم به "انتخاب" ساخته میشود، اگر خانمهای شما به بازار بروند و از اول تا آخر بازار، یک نوع چادر ببینند، میتوان گفت آنها انتخاب کردند؟ مردم باید همه حرفها را بشنوند و بعد تصمیم بگیرند. ما چون خودمان را حق میدانیم نباید بترسیم که حرفهای مخالفین شنیده شود، نوبت ما هم میشود و زبان ما باز میشود و مردم فرصت استماع پیدا میکنند و منتظر حرف ما میشوند و از حرف ما اثر میگیرند، چه نگرانی داریم؟! بسیار کار خوبی کردید».
احمد توکلی خصوصی از بهشتی میپرسد شما انحصارطلب و تمامیتخواه به جامعه معرفی شدید و من از شما خلاف این را دیدم چرا از خود دفاع نکردید و گذاشتید این تفکرات باز شود؟!
بهشتی جوابی میدهد که به قول توکلی سوزانندهتر از فعل وی بوده است:
«من دیدم فرصت کافی ندارم که هم دینم را به مردم و انقلاب ادا کنم و هم از خودم دفاع کنم، ترجیح دادم کار مردم را انجام دهم. "ان الله یدافع عن الذین آمنوا"».
در هر دو خاطره، بهشتی از داشتن حق سخن میگوید.
حق تفحص از قدرتمندان، حق مخالف بودن و مسئولیت داشتن، حق آبرو و راحت قضاوت نشدن، حق تریبون داشتن مخالف، حق انتخاب و حقوقی که بسیاری از ما برای مخالف خود و کسی که مانند ما نمیاندیشد قائل نیستیم و البته بهشتی از یک حق میگذرد:
حق دفاع از خود بخاطر خدمت!