استالین و پس از او موسولینی و هیتلر دیکتاتورهایی با وصف تمامیت خواهی بودند که حتی تاب شنیدن صدای مخالف را نداشتند، تا جایی که توده های مردم را وادار به کارهای اجباری می نمودند. جامعه شناسان و سیاست مداران در صدد پاسخ به این پرسش هستند که چرا با توجه به دیکتاتوری و تمامیت خواهی افراد توتالیتار بعد از نفرت جامعه از آنها عده ای از توده مردم از آنها حمایت می کنند؟ جامعه شناسان معتقدند قول های فرد توتالیتار به مردم درخصوص ایجاد نظم و فضای بهتر در جامعه، ایجاد ثبات اقتصادی و سیاسی و همچنین عدالت خواهی که از شعارهایی زیباست فرد توتالیتر می تواند دلایل این حمایت باشد. آنها به مردم وعده های روزانه و چشم انداز زندگی بهتر را می دهند اما غافلند در چنین شرایطی فرد توتالیتار بر اثر خشونت و تمامیت خواهی یا بر اثر تلاش بیهوده و عبث برای تغییر به فردی منفور در جامعه تبدیل می گردد. رؤسای دولت های سازندگی و مهرورزی با شعار برقراری عدالت و آبادانی خدمت و ایجاد ثبات اقتصادی پای به عرصه سیاست کشور نهاد که در رأس آنها فردی توتالیتار و تمامیت خواه که صدای مخالف را بر نمی تابد و با هر ابزاری صدای مخالف را خفه می نمود حضور یافت که تاریخ گواه آن است. در روزهای اخیر مشاهده می کنیم یکی از مسئولان دولت سازندگی در کسوت استاندار بعدها با حمایت های توتالیتار پیشین به پاستور راه یافت و در دولت مهرورزی ریاست قوه مجریه را برعهده داشت.
جامعه شاهد بود که چگونه در مقابل نظرات مخالف ایستاد، از نامه بی سلام در حمایت از فتنه گران در سال 88 در مقابل خواست مردم تا قهر و خانه نشینی و مخالفت با نظر مراجع و نخبگان جامعه پیش رفتند. البته می توان امروز به جامعه شناسان و عالمان سیاست گفت در حال حاضر با ایجاد نظام مبتنی بر مردم سالاری دینی دیگر فضایی برای تنفس افراد توتالیتار در جامعه وجود ندارد، شاهدیم مردم بصیر و آگاه در هر زمان و در هر برهه ای این قدرت را دارد که در مواجه با هجمه افراد توتالیتار و فشار و خفقان وارده از طرف آنها حماسه 9 دی را رقم بزنند و با عدم اهمیت به سخنان پوچ و متوهمانه دیگری با عقلانیت و پشتوانه دست هدایت الهی (یدالله فوق ایدیهم) مقتدر پیروز از میدان مبارزه با فتنه های گوناگون سربلند بیرون آید.
* دانشجوی دکتری