خبرنامه دانشجویان ایران: معین احمدیان// این روزها، جایی در مرکز شهر تهران و در طبقات بالای پردیس سینمایی چارسو، مهمترین اتفاق سینمایی ایران در حال رخ دادن است. جشنواره جهانی فیلم فجر با تمام توان و قوا از سوی سازمان سینمایی و اهالی سینمای ایران حمایت میشود تا محلی باشد برای حضور میهمانان و فیلمهای خارجی. جشنواره جهانی فیلم فجر مانند جشنواره ملی فیلم فجر هنوز به آن وجه مردمی دست نیافته است ولی فرصت مغتنمی برای مواجهه بیواسطه رسانهها با فیلمسازان خارجی است.
سینمای ایران در تمام سالهای حیاتش، بیشتر حضوری یکطرفه در مرزهای خارجی داشته است و کمتر پیش آمده بود که فیلمسازان خارجی به ایران بیایند و بدون واسطه از سینما و فیلمسازان ایرانی بگویند. الیور استون، فیلمساز سینمای هالیوود و برنده دو جایزه اسکار، روز گذشته در جلسهای با حضور هنرجویان حاضر در جشنواره جهانی فیلم فجر حرفهای نسبتا غریبی زد. در شرایطی که سینمای ایران به تعدد حضورش در جشنوارههای خارجی و کسب جوایز پشت سرهمش به خود میبالد، این اظهارات کمی قابل تامل است. او در بخشی از صحبتهایش گفت: «من درک نمیکنم چگونه فیلمهای ایرانی و هندی تا این حد خستهکننده میشوند و در آخر هم در بعضی جشنوارهها جایزه میبرند!» البته الیور استون در همان جلسه به این مساله هم اشاره کرد که سازمان CIA بر دریافت جوایز اسکار اثرگذار است و گفت: «برای جایزه فیلم «آرگو» از کاخ سفید به مراسم اسکار تماس گرفته شد و این نشان میدهد هالیوود و واشنگتن چه ارتباط عمیقی با هم دارند.» این اظهارات کارگردان آمریکایی در حالی است که مدیران سینمای ایران همواره در حال پمپاژ این گزاره هستند که فیلمهای ایرانی با حضور متعددشان در جشنوارههای خارجی، توانستند باعث اعتلا و معرفی فرهنگ ایرانی در کشورهای دیگر شوند. به نمونه اخیر این اظهارات و هیاهویی که به تازگی راه افتاده است، هم نگاه کنید.
اوایل هفته قبل خبری منتشر شد که فیلم «سه رخ» جعفر پناهی در بخش رقابتی جشنواره فیلم کن پذیرفته شده است. کارگردانی که به دلیل اتهامات امنیتی سالهای 88 ممنوعالکار و ممنوعالخروج است، بار دیگر تیتر یک رسانههای داخلی و خارجی شد. رسانههای داخلی سوال میکردند که اگر ممنوعالکار بود چطور فیلم ساخت و رسانههای خارجی خواستار حضورش درجشنواره کن شدند. اما این بازیهای رسانهای مساله اصلی نیست چون هر بار که فیلمهای پناهی در جشنوارهای پذیرفته میشود این حجم فضاسازیها شدت میگیرد. مساله اصلی نوع مواجهه مدیران و اهالی سینمایی با این رخداد است.
همایون اسعدیان، رئیس هیاتمدیره خانه سینما به رئیس قوه قضائیه نامه مینویسد و اتفاقا در ابتدای نامه تاکید میکند که آثار سینمای ایران با حضور جشنوارهایشان توانستند پرچمدار فرهنگ جمهوری اسلامی باشند. به راستی آثار سینمای ایران، در تمام این سالها توانستهاند پرچمدار فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در جشنوارههای خارجی باشند؟ امثال جعفر پناهی که بقایشان به حضور در جشنوارههای خارجی است قائل به این امر هستند و اصلا کدامیک از آثار آنها میتواند معرف فرهنگ جمهوری اسلامی باشد؟ تنها چند ساعت بعد از این نامه است که ابراهیم داروغهزاده از مدیران سازمان سینمایی هم در صفحه توییتر خود بر مساله حضور پناهی در جشنواره فیلم کن تاکید میکند و از رئیس قوه قضائیه میخواهد که شرایط حضور پناهی در آن جشنواره را فراهم کند و به همین سادگی تمام سینمای ایران با یک حاشیه پرسروصدا و تکراری درگیر رساندن یک نفر به جشنواره خارجی میشود.
این تصویر واقعی سینمای ایران است، اختلال در مفهوم کارکرد سینما در سیاستگذاری فرهنگی کشور منتج به این شده که برخی فیلمسازان، فیلمهایشان را برای جشنوارههای خارجی بسازند، حتی اگر فرصت نمایش فیلمشان در سینماهای کشور نباشد. حضور در جشنوارههای خارجی اولویتیک سینماگران ما شده و فعلا فیلمهای زیادی ساخته میشود، نه برای اینکه مخاطب ایرانی ببیند و به آن اعتبار دهد، بلکه قرار است در خاک ایران ساخته و در جشنوارهای خارجی رونمایی شود و جایزه بگیرد؛ حتی اگر این فیلمها عاری از هرگونه سرگرمی و تصویر واقعی از کشور بوده و حتی برای مخاطبان غربی همچون الیور استون کسلکننده باشند.