خبرنامه دانشجویان ایران: مهدی غیرتمند*// نظام جمهوری اسلامی از سه رکن ایدئولوژی و نظریه، ساختار نظام و کارگزاران آن تشکیل شده است. برای بررسی کارآمدی یا عدم کارآمدی جمهوری اسلامی در این 40 سالی که از عمر آن میگذرد باید هر کدام از این سه بخش را جداگانه بررسی کرد.
مبنای ایدئولوژی جمهوری اسلامی دین اسلام است و جمهوری اسلامی خود را امتداد حکومت علی(ع) میداند، لذا در ایدئولوژی چون مبنای دینی و به تعبیر دقیقتر کاملترین دین وجود دارد امکان ایجاد ناکارآمدی از آن منتفی است.
تعیین ساختار نظام جمهوری اسلامی در نوع خود بینظیر است. در دوازدهم فروردین 58 انتخاباتی برگزار شد که طی آن 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی آری گفتند. در این انتخابات حتی شرایط سنی رای دادن دو سال تقلیل پیدا کرد و افراد 16 ساله هم قادر به رای دادن بودند. این حجم از مردمی و محبوب بودن یک حکومت در تاریخ بینظیر است. در تابستان همان سال انتخابات خبرگان قانون اساسی برگزار شد و 75 نماینده مامور تدوین قانون اساسی و ساختارهای نظام جمهوری اسلامی شدند. بعد از تدوین، امام خمینی اصرار بر به رای گذاشتن قانون اساسی کرد و مردم نیز به آن رای مثبت دادند. با توجه به موارد گفتهشده پرواضح است که ساختار نظام جمهوری اسلامی کاملا با آرای عمومی و دموکراتیک شکل گرفته و به دلیل روح اسلامی موجود در قوانین شاهد یک نظام ساختاری مردمی و اسلامی هستیم که مسلما چنین ساختاری نمیتواند باعث ناکارآمدی باشد.
کارگزاران در جمهوری اسلامی کسانی هستند که در ساختارهای نظام اسلامی باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و همچنین عدالت و تقوا را سرلوحه کار خود قرار دهند. در این مقوله چون انسانها امکان خطا دارند، وسوسه میشوند و بعضا خواستههای نفسانیشان غلبه پیدا میکند امکان ایجاد ناکارآمدی وجود دارد. در حکومت حضرت علی(ع) که کارآمدترین حکومت دینی بود نیز خطاهای کارگزاران مشکلات بعضا جدیای ایجاد میکرد.
فارغ از بررسی پیشرفتهای گسترده در بعد جایگاه علمی، استقلال، عدالت اجتماعی، بهداشت و درمان و... که بعد از انقلاب اسلامی در ایران ایجاد شد باید شرایط محیطی که نظام اسلامی در آن قادر به انجام این پیشرفتها بود بررسی شود. ایران از ابتدای انقلاب تا به امروز تحت تحریمهای گسترده و آماج حملات نرم و سخت قدرتهای جهانی بهمنظور سرنگونی بود و در این شرایط علاوهبر ثبات خود پیشرفتهای چشمگیر نیز کرده است و این خود نشان از کارآمدی فوقالعاده نظام اسلامی دارد.
افرادی از جناحهای گوناگون برای مقاصدی خاص بحث ناکارآمدی نظام را مطرح میکنند که خود جزء کارگزاران ناکارآمد بودهاند مثلا در نامه رئیس جمهور سابق که بیشتر شبیه به بیانیههای میرحسین موسوی است، اعلام شد نظام کاملا ناکارآمد شده است. نامه احمدینژاد را باید بیانیه جدید سران فتنه سال ۸۸ دانست. مرور بیانیههای میرحسین موسوی و دیگر سران فتنه و کودتای سال 88 حکایت از همین خط میکند. آنها هم روزی همین نگاه را داشتند که کشور در بن بست است و تنها راهحل ابطال انتخابات، حذف نظارت شورای نگهبان، برگزاری مجدد انتخابات و آزادی دوستان سیاسیشان از زندان است! این شباهت رفتاری احمدینژاد و فتنهگران نشان میدهد که هر دوی آنها از گذشته خود پشیمان و رویگردان هستند بنابراین تنها راه حضور مجدد خود در قدرت را در یک گزینه جستوجو میکنند؛ به هم زدن ساختار نظامی اسلامی.
هر دو دسته خود را اصل انقلاب میداند، هیچ یک خود را ضدانقلاب نمیداند، اما جالب اینجاست که هر دو، نقطه امید دشمنان انقلاب شدهاند و دقیقا اینجا همان نقطهای است که تفاوت نگاه رهبر انقلاب با این جریانات را نشان میدهد! هم احمدینژاد و هم فتنهگران، قائل به تفکیک «جمهوری اسلامی» بهعنوان ظرف، از «انقلاب اسلامی» بهعنوان مظروف هستند، با این تفاوت که یکی معتقد به انقضای تاریخ مصرف «ظرف» است و دیگری از انقضای تاریخ مصرف «مظروف» سخن میگوید. فتنهگران از پایان دوره شعارهای انقلاب سخن میگویند و معتقدند با این شعارها دیگر نمیتوان کشور را اداره کرد و باید واقعیتها را درک کرد، سیاست خارجی را تغییر داد و از اصول و ارزشهایی که بهزعم آنها مانع پیشرفت کشورند، دست کشید. احمدینژاد هم معتقد است که ساختار این نظام دیگر پاسخگو نیست، باید سه قوه را به هم ریخت، نهادها و ارگانها را تغییر داد و بنیان جدیدی بنا کرد.
متاسفانه ناکارآمدی دولت روحانی در اداره کشور و بههم ریختگی بازار و اقتصاد مردم، در کنار اشرافیگری و امتیازطلبی مسئولان، بیمبالاتی به بیتالمال، بیاعتنایی به طبقه مستضعف که جملگی به تعبیر رهبر انقلاب از جمله حرکتهای ضد انقلابی است، همراه با انفعال نهاد عدالتگستر قوه قضائیه در برابر برخی مفسدان اقتصادی و برخی تنگنظریهای مسئولان این قوه در برابر منتقدان برادران لاریجانی، موجی از نارضایتی عمومی را فراهم آورده است.
از عمر انقلاب 40 سال میگذرد و از ابتدای آن دشمنان خارجی و خائنان داخلی سعی کرده و میکنند که آن را سرنگون کنند، با چنین شرایطی جمهوری اسلامی به اندازه این 40 سال دستاوردهای قابل دفاعی داشته است که با تکیه بر آن بتوان به دستاوردهای آتی امیدوار بود و در چشماندازی با زمان منطقی تحقق کامل آرمانهای مطرحشده را پیشبینی کرد.
اما در صورت بررسی نظامهایی که جریانی خاص بعضا آنها را بهعنوان الگوی موفق معرفی میکنند، در مییابیم آنها بدون شرایط بحرانی مثل تحریمها و... در زمانی بسیار طولانیتر از سن جمهوری اسلامی به جایگاه فعلی خود رسیدهاند.
* دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر