در نگاهی کلی حرص و طمع بشر خودبنیاد در آخرالزمان کنونی، وضع عالم را به جایی رسانده که با سلطه استکبار نهتنها تعارضات اجتماعی و سیاسی به مرحله بحرانی رسیده، بلکه حتی امکانات طبیعی و مسائل زیستمحیطی کره ارض هم تحمل تشدید یا ادامه این حرص و طمع را ندارد.
خبرنامه دانشجویان ایران: بهروز فرنو// بدون درنظر گرفتن وجه جهانی هر مساله در عالم کنونی و صرفا با ملاحظات جزئی، نمیتوان به درک درست و حل اساسی مسائل نزدیک شد؛ چراکه هیچ مسالهای را بدون لحاظ «وجه کلی» آن و اوضاع تاریخی عالم، نمیتوان درست و اساسی درک یا تدارک کرد. فیالجمله، در نظر داشتن زمان و وضع کنونی عالم در سیر تفکر، ضروری است.
در نگاهی کلی حرص و طمع بشر خودبنیاد در آخرالزمان کنونی، وضع عالم را به جایی رسانده که با سلطه استکبار نهتنها تعارضات اجتماعی و سیاسی به مرحله بحرانی رسیده، بلکه حتی امکانات طبیعی و مسائل زیستمحیطی کره ارض هم تحمل تشدید یا ادامه این حرص و طمع را ندارد.
در نظر بگیرید که ما در چهلمین سال انقلاب با دولت مستبد ترامپ در آمریکا و سیاستهای مزدورانه اسرائیل و عربستان در منطقه مواجه هستیم. این مواجهه به هیچوجه تنها مساله ما نیست بلکه عالم سرمایهداری و در رأس آن آمریکا که سالها با هدایت سیاست جهانی و هژمونی، سلطه استثماری خود را بر بخش عمدهای از بازار جهانی حفظ کرده، بعد از انقلابهای اجتماعی و حوادث پایانی قرن بیستم، ازجمله شکست در جنگ ویتنام و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ظهور رقبای جدیدی چون چین و روسیه، امکان تامین همه منافع قبلی را ندارد و با بحرانهای اقتصادی مواجه است(1).
برای تامین مجدد منافع استعماری گذشته دست به خشونت میزند و سیاستهای تند و افراطی اتخاذ میکند. این تندروی حتی اگر در کوتاهمدت نفعی برای او داشته باشد، در درازمدت نخواهد توانست ضعف اساسی او را تدارک کند؛ نیز هر عمل خشنی در درازمدت، بیپاسخ نخواهد ماند. سیاستهای رادیکال آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و سایر سیاستهای استعماری دولتهای خارجی، عکسالعملی به بزرگی انقلاب اسلامی سال ۵۷ داشت. همچنین حمله اسرائیل به لبنان و کشتار صبرا و شتیلا عکسالعملی چون ظهور و تقویت حزبالله لبنان، تشکیل حماس و انتفاضههای فلسطینی داشت.
سلطه امپریالیستی که آخرین مرحله استعمار است، وقتی حاصل شد که قدرت بیچون و چرای آمریکا بر عمده مراکز استخراج مواد اولیه و انرژی تا مراکز تولید و فروش حاکم شد. اگر حلقههای این زنجیر از هم بگسلد و منافع بازار جهانی کماکان به جیب کمپانیهای بزرگ نرود، حجم عظیم منافع که برای حفظ این هژمونی در مقابل رقبا و معارضان لازم است، تامین نمیشود و تعارضات بروز میکند.
در این وضع، سیاستهای رادیکال و خشن آمریکا گرچه مشکلاتی برای ما و دیگر مجامع مستقل ایجاد میکند، نخواهد توانست وضع گذشته را تجدید کند. چنانکه در جنگهای اخیر در خاورمیانه، معترفند که علیرغم صرف هزینه گزاف، توفیقی نداشتهاند و نیز در پیشبینیهای اقتصادی، مطالبی راجع به شکست دلار یا اقتصاد آمریکا مطرح است و بالکل پیشبینیهایی ناظر بر «آیندهای روشن» برای این غول سابق، به ندرت دیده میشود.
هرچند با وجود گاوان شیردهی چون عربستان سعودی گشایشی در بازار فروش اسلحه برای آمریکا پیش آمده، اما در صورت بروز هر تحولی در عربستان، سرانجام این سلاحها چه میشود؟ حکومت فعلی عربستان آشکارا وضعی باثبات ندارد و همین مطلب است که اسرائیل را وامیدارد که بهرغم همپیمانی فعلی، به عواقب کار بیندیشد و با فروش تسلیحات پیشرفته به عربستان مخالفت کند. گفتیم که حرص و طمع بشر خودبنیاد، تعارضات اجتماعی و سیاسی ناشی از سیطره استکبار، بحران در محیطزیست و... حتی حیات دنیوی انسان و دیگر موجودات را هم به خطر انداخته است به نحویکه در این مسیر، آیندهای برای بشر نمیتوان متصور شد.
البته طرح این حقیقت به معنای آن نیست که فساد یا آلودگیهای زیستمحیطی در کشور ما یا در کشورهای شرقی در کار نیست، بلکه به منزله آن است که در وضعیت آخرالزمانی کنونی، توفیق هر انقلاب به اندازهای است که بتواند نسبت به این ابتلائات آخرالزمانی، خودآگاهی حاصل کند و نسبت به وجوه داخلی و خارجی آن عکسالعمل مناسب داشته باشد. این مسالهای است که در قسمت بعد بحث خواهیم کرد.
پینوشت:
1- بخشی از این مشکلات ناشی از تعارضات در مبانی وضع جدید است که در بدو امر یا مورد ملاحظه نبود یا فهمیده نمیشد. بخش دیگر ناشی از انقلابها و مخالفتها با دستاندازیهای جدید است. طبعا با تزلزل در ارکان و مبانی غرب، صورتهای دیگر تاریخی، خارج از تسلط آن، منشأ اثر جدیتر میشوند.