خبرنامه دانشجویان ایران: محمد جعفری// «طلبکارم از گروههای سیاسی که با طرح مکرر پروژه عبور و مرور ترافیک را سنگین کردند»؛ اینها بخشی از سخنان رئیسجمهوری است که در واپسین ماههای حضورش در پاستور حسابی از رفقای نیمهراهش به ستوه آمده بود. سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات را شاید بتوان اولین کسی دانست که از پروژه عبور و مرور و سنگین شدن ترافیک سخن گفت، آنهم در شرایطی که خیلی از هواداران سابقش در دانشگاه تهران به خاطر شعارهایی که هیچ وقت رنگ واقعیت به خود ندیده بود او را هو میکردند و بیرون از دانشگاه هم تعداد زیادی از نیروهای سیاسی اصلاحطلب درباره ناکارآمدی رئیسجمهور در نقد کردن مطالباتشان، درباره لزوم عبور از خاتمی داد سخن میدادند.
تاریخ اما انگار حالا آرامآرام در حال تکرار است؛ باز هم رئیسجمهوری که این بار خیلی زود آخر خطش نمایان شده و باز هم رفقای نیمهراهی که هریک ترجیح میدهند برای خود بهانهای دست و پا کنند و لایی بکشند. یکی در بحران اقتصادی پدیدآمده بابت حمایتش از رئیسجمهور و ترغیب مردم برای رای دادن به او از تریبون مجلس ابراز شرمندگی میکند و دیگری اصرار دارد هر طور که هست اثبات کند که عملکرد روحانی ربطی به اصلاحطلبان ندارد و مگر این دو اساسا نسبتی با هم داشتهاند و قس علیهذا.
در این میان برخی ترجیح دادند ندای پشیمانی در بدنه اجتماعی روحانی را اساسا نشنیده بگیرند و برخی دیگر مناسب دیدند آن را صرفا آشی بدانند که در زمین رقیب پخته شده است. کتمان این ماجرا البته افاقه نکرد و رفتهرفته با شدت گرفتن نابسامانیها در حوزههای مختلف، ضمن آنکه نارضایتیها تا حد زیادی به رسمیت شناخته شد، حامیان دیروز به منتقدان امروز تبدیل شدند.
کار البته حالا از نارضایتی بابت عیار پایین اصلاحطلبی کابینه و سهم ناچیز زنان و بر زمین ماندن شعارهای تند و تیزی که در انتخابات 96 سر داده شد و عدم پایبندی به آرمانهای اصلاحطلبانه و... گذشته و این روزها وضع اقتصادی کشور که نماد و نمودش میشود بازار سکه و ارز و مسکن و...، داد حامیان ایدئولوژیک دولت را هم بابت بازخوردهای اجتماعی این وضعیت و هزینههای آن درآورده؛ وضعیتی که خواه ناخواه برای حامیان اصلاحطلب روحانی، گریزی از تبعات آن نیست و هر چه هست، آشی است که به دست آنها و تَکرار بزرگانشان پخته شده.
به هر ترتیب هنوز هستند کسانی که تلاش دارند خود را از تک و تا نیندازند و دست پیش بگیرند که پس نیفتند. در این رابطه علیرضا علویتبار در جمع اعضای اتحاد ملت، ضمن دعوت کردن اصلاحطلبان به رادیکالیسم، میگوید از قربانیکردن نباید ترسید. به گفته او، اگر دولت نمیتواند این راه را بیاید، لزومی ندارد با آن غرق شویم و اگر دولت نمیتواند کسانی را در راس تصمیمگیریهای خود بگذارد که نمیخواهند رانت توزیع کنند، چه دلیلی دارد ما تا آخر با آن برویم.
این تنها اظهاراتی نیست که بوی عبور از روحانی میدهد. علی عبدالعلیزاده، وزیر مسکن و شهرسازی دولت اصلاحات هم معتقد است وقتی دولت کاری برای مردم نمیکند، بهتر است رها کند و برود. او حتی پا را فراتر گذاشته و میگوید وقتی دولتیها خودشان کنار نمیروند، مجلس باید ورود کند و وظیفه مجلس همین است.
نیروهای سیاسی این جریان که از مدتها پیش با ضربآهنگی ملایم سعی در زمینهسازی برای عبور از روحانی و آمادهسازی افکار عمومی در این ارتباط داشتند، اینک با بغرنج شدن حال و روز دولت، محافظهکاری را کنار نهاده و صراحت بیان را جایگزین حرکت دستبهعصا و اظهارنظرهای تلویحی کردهاند. در این رابطه اگر روزی روزگاری سعید حجاریان، همفکرانش را به همکاری علنی با دولت و انتقاد مخفی از آن ترغیب میکرد و معتقد بود که اصلاحطلبان باید روحانی را به سمت پروژه خود متمایل کرده و دردسری برای او ایجاد نکنند، امروز هم او در یکسالگی دولت دوازدهم از رضایت مردم به نبود روحانی سخن میگوید و تاکید میکند که در میان احزاب و چهرهها نیز عبور از روحانی محتمل است؛ چراکه هریک از متحدان امروزین وی، تئوری بقای خاص خود را دارند.
در چنین شرایطی که حتی حسین موسویان، یار دیرین روحانی هم از باب اکل میته پیشنهاد برگزاری انتخابات زودرس و کنارهگیری رئیسجمهور را میدهد، دیگر نباید از به جریان افتادن طرح عدم کفایت رئیسجمهور آن هم به دست اعضای فراکسیون امید خیلی تعجب کرد؛ طرحی که چندی پیش جلال جلالیزاده، عضو این فراکسیون خبرش را رسانهای کرد.
هرچه باشد، گویا به گمان برخی طناب روحانی آنقدری پوسیده هست که اصلاحطلبان را به این فکر وادارد که نمیتوان در انتخابات 98 و 1400 با آن به چاه رفت. همین موضوع آنها را به صرافت انداخته تا به حکم قاعده «جلوی ضرر را از هر کجایی که بگیری، منفعت است» چارهای بیندیشند و سنگی را که به پایشان بسته شده و به تعبیر علویتبار در حال غرق کردن آنها است، هرچه زودتر باز کرده و از زیر بار آن شانه خالی کنند.