به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ روز پنج ـشنبه 25 مردادماه سال جاری، استاد حسن رحیمپور ازغدی طی مراسمی در مدرسه فیضیه قم با موضوع «انقلابی که از قم آغاز شد» به سخنرانی پرداخت. این مراسم و این سخنرانی با حاشیهها و واکنشهایی نیز همراه بود. به همین مناسبت متن مشروح سخنرانی استاد به همراه فیلم کامل سخنرانی ایشان در مدرسه فیضیه در خبرنامه دانشجویان ایران منتشر می گردد:
سلام عرض میکنم به محضر فضلای محترم، اساتید، طلاب و رفقا. باید تبریک عرض کنیم این احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت انقلاب و نظام و وضعیت طبقات محروم در جامعه و حساسیت شما نسبت به مساله مفاسد اقتصادی را. عنوانی که دوستان برای این نشست به من فرمودند «روحانیت همدرد مردم» است. درواقع خواستند چند پیام را به جامعه و مسئولان و به موافقان و مخالفان انقلاب و نظام بدهند. پیام اول این است که حوزه و روحانیت یکپارچه در کنار تودههای مردم، بهخصوص آنها که مشکلات اقتصادی دارند و گرفتارند، ایستاده است. حوزه خود را از طبقات محروم و مستضعف جدا نمیداند. همدرد آنهاست. بلکه اکثر روحانیون و طلاب و فضلا خودشان جزء اقشار مستضعف این جامعه هستند. اغلب شما شهریههای زیر یک [میلیون] تومان یا حولوحوش آن، حالا یک مقدار بیشتر یا کمتر که درآمدی ندارید و مشغول درس و بحثید، دارید. [حضار] میگویند غالب این دوستان زیر 500 هزار تومان در ماه شهریه میگیرند. پس اینطور که معلوم است کل بیتالمال را شما خوردهاید و رفته است[خنده حضار]. این روحانیت ماست. بعضیها حقوقشان زیر 500 هزار تومان و تقریبا همهشان زیر یک میلیون تومان است و چه مجرد یا متاهل و عیالوار در همین جامعه و با همین مشکلات در حال زندگی کردن هستند و فریاد میزنند که ما در کنار تودههای محروم هستیم. انقلابی که از قم آغاز شد در قم هم پاسداری خواهد شد. اولا پاسداری نظری و اجتهادی و ثانیا پاسداری عملی و اجتماعی.
پیام دیگرشان این است که حوزه و روحانیت در این مکان مقدس(فیضیه) اعلام میکنند که ما نظام و انقلاب را جدا از خود نمیدانیم و اگر به مسئولان سه قوه امر به معروف و نهی از منکر میکنیم و اگر در مسیر اقامه قسط و خدمت به محرومان کمک و تاییدشان میکنیم و هرجا از آنها تخلفی دیده شود در برابر آنها میایستیم و چشم در چشم هر سه قوه حاکمیت را به حکم وظیفه شرعی، مورد نقد و سوال و استیضاح قرار میدهیم و امر به معروف و نهی از منکر میکنیم به این خاطر است که قم و حوزههای ما [خود را از نظام و انقلاب جدا نمیدانند].
من نوشتههایی [که در دست حضار هست] را میخوانم تا نگویند که سانسور شده است. نوشتهاند که «گرچه جیبها خالیه، روحیهها عالیه،» نوشتند که «ما أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ ان لا یقارُّوا على کظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ»، صددرصد مبنای انقلاب اسلامی همین تعبیر حضرت امیر(ع) بود. [در یک پلاکارد دیگر از قول رهبری] نوشتهاند که «همه کسانی که نانشان در بیعدالتی است با عدالت دشمن هستند.» «مسئول محترم، گرسنگی کودکی که پدرش چندماه حقوق نگرفته را درک میکنی؟»، از قول امام: «روحانیت متعهد، به خون سرمایهداران زالوصفت، تشنه است.» «این گفته امام است، مذاکره حرام است»، «برجامیان برگردید، مطیع رهبر گردید»، «مردم گلهمندند»، «مدیران فاسد باید مجازات شوند»، «لشکری از جوانان مطالبهگر باید تشکیل شود». همه را خواندم تا بدانند حرفشان شنیده شده است. این حرفها حرف دل همه جمع و همه مردم و امام امت است. حالا دیگر خواهش میکنم دوستان شعار و اینها ندهند و یک چند ساعتی گوش کنند. [خنده حضار] میخواستم بگویم چند دقیقه، دیدم خیلی کم است. همه با رفاقت و دوستی گوش کنند. یک صلوات برای کسانی که کاغذ دستشان هست بفرستید.
حوزه علمیه قم در فیضیه دارد چه میگوید با این نشست؟ این پیام را میدهد که اولا ما بهلحاظ اقتصادی، خود ما جزء پایینترین اقشار اقتصادی این کشور هستیم، بنابراین این حکومت آخوندی که میگویید برای ما آخوندها چیزی نیاورده است. ممکن است برای بعضیها چیزی آورده باشد ولی برای توده علما و روحانیون و طلاب و فضلا چیزی نیاورده است. در شرایطی که کمترین حقوق کارمندی یک[میلیون] و خردهای است ما داریم با 500 هزار تومان و 700 هزار تومان و 800 هزار تومان زندگی میکنیم و درس میخوانیم.
در عین حال دارید پیام میدهید که ما پشت این نظام و انقلاب ایستادهایم. میگویید ما صدای طبقات محروم این جامعه را میشنویم و در کنار فقرا و مستضعفان هستیم. ما نمیگذاریم بین حوزه و روحانیت با این طبقات مستضعفان جدایی و فاصله بیفتد. ما با اینهاییم و اینها با ما هستند. تعبیری نقل شده است که رسول خدا(ص) در مسجد نشسته بودند که برخی از اشراف آمدند و پیغام دادند که اگر میخواهید ما هم خدمت شما باشیم این گدا گشنهها و پا برهنهها را کنار بزنید یا لااقل جلسات متفاوتی داشته باشید و در جلساتی بزرگان اشراف و اولی بیایند و یک جلساتی هم این گدا. آیه نازل شد بر رسول خدا(ص) که یک وقت این طبقات محروم را از دست ندهی. نقل شده است که رسولالله(ص) بلند شدند و با سرعت آمدند به در مسجد و بین اصحاب صفه و محرومان فریاد زدند که «معکم المحیا و معکم الممات»: زندگی در کنار شما و مرگ در کنار شما.
این نشست یعنی اینکه وجدان عمومی حوزه قم و فیضیه در کنار فقراست. در کنار نظام است برای حل مشکلات مردم. و این ظاهرا تضاد و پارادوکس که بالاخره اگر با نظام جمهوری اسلامی هستید که خب باید از همه چیز دفاع کنید و همه چیز را توجیه کنید و اگر با گرفتاران و بیچارهگان هستید خب باید با مسئولان مربوطه درگیر شوید. این پارادوکس اینطور حل میشود که امام و امت و نظام امام و امت(ولایت فقیه) در یک صف هستند و مساله دیگری وجود دارد به نام بوروکراسی و دیوانسالاری در این کشور که در مدیریتهای سه قوه در جاهایی درست کار میکند و در جاهایی خراب کار میکند. یک جاهایی عادلانه است و در جاهایی عدالت ضعیف است یا نیست. یک جاهایی عقل هست و یک جاهایی عقل نیست و بدون عقل پیش میرود. شما و قم میخواهد با این نظارت از مسئولانی که در مسیرند حمایت کند و به مسئولانی که به لحاظ اخلاق اقتصادی یا مالی یا فرهنگی، کم یا زیاد، دچار فساد شدهاند یا قدرت مدیریت و کارآمدی کافی ندارند، بگوید اگر کمک میخواهید که کمکتان کنیم و اگر کمک نمیخواهید و میخواهید به همین نحو ادامه دهید، با این وضعیت نمیشود. این پیام شماست.
بعضیها هم میخواهند قم را چند تکه کنند و بگویند بخشی از حوزه، طلاب و فضلای جوان و انقلابی و افراطی و پرخاشگر هستند که الکی سر همه چیز با همه دعوا دارند و خودشان هم نمیدانند چه میخواهند. سواد درست و حسابی هم ندارند و فقه و اصول هم نمیدانند و فقط انقلابیاند، انقلابی بیسواد. یک قشر هم آدمهای باسوادنند که اینقدر آدمهای فهمیدهای هستند که اصلا از اول از سال 42 هم با امام نبودند و به امام هم میگفتند افراطی و تندرو. اینها خیلی وزین و سنگین و باسواد به حدی که امام در منشور روحانیت میگوید اینها به ما که طرفدار عدالت بودیم میگفتند کمونیست! به ما میگفتند وهابی چون میگفتیم جنگ شیعه و سنی راه نیندازید. به ما میگفتند انگلیسی چون میگفتیم در حوزه یکسری اصلاحات و تحولاتی باید صورت بگیرد تا بتواند مسئولیت خود را امروز انجام دهد و از مکتب اهل بیت(ع) درست دفاع کند.
[به هر حال] یک دسته طلبههای جوانِ بیسوادِ پرخاشگرِ انقلابیاند و یک دسته هم افراد خیلی وزینی هستند که [برایشان] فرقی ندارد حسین(ع) حاکم باشد، یزید باشد، خمینی باشد، در نجف صدام باشد، آمریکاییها باشند یا داعش باشد، [صرفا میگویند] زیارتمان را برویم و درس و بحثمان را بکنیم. یک دسته هم افراد رده بالاییاند که با انقلاب و نظام هستند ولی معتقدند که درباره مشکلات هیچ چیزی نگویید، خودش خودبهخود درست میشود. حالا چطوری خودش درست میشود را داریم میبینیم!
ما باید این چندپارگی را حل کنیم. ما که برای این نیامدهایم جنجال و سروصدا کنیم که باز خبری بزنند که جلسه جنجالی فلان و بهمان. ما دنبال جنجال نیستیم و به دنبال امر به معروف و نهی از منکر و تلاش برای اقامه قسط و دفاع از محرومان و نظام و اصلاح مشکلات و کمک به مسئولان سه قوه آمدهایم تا آنجا که در مسیر عدالتند و انتقاد و اعتراض به آنها از آنجایی که از مسیر خارج میشوند.
دشمن اسلام را هدف گرفته است و هدف اصلی هم زدن بنیاد این نظام است. نظامی که بعد از قرنها بر سر کار آمد و یک انقلاب و نظام استثنایی بود. حرکتی که 40 سال پیش از قم شروع شد امروز کل جهان اسلام را زیر و رو کرده است، وضعیت جهان را تعییر داده است. جهان مجددا دو قطبی شده و یک قطب آن انقلاب اسلامی است.
حالا هدف اصلی این است که بین مردم و بهخصوص نسل جدیدی که قضایای دهه60 و 70 و قبل از انقلاب و رژیم شاه و اینها را ندیده است(که اکثر شما هم جزء همین بچههایید که اینها را ندیدید) این توهم پیش بیاید که نکند اصل حرفهای این انقلاب کشکی بوده است! وقتی ما بعد از 40 سال بعضی از مشکلات را میبینیم که هنوز هم هست.
اولین روزی که در مشهد ما (که اتفاقا طلبهها هم جلو بودند و شهید هاشمینژاد در مدرسه نواب سخنرانی کرد) اولین شهید برای انقلاب داده شد، شعار مردم این بود: «برادری، برابری، حکومت عدل علی(ع).» این اولین شعاری بود که یادم هست جمعیت پایش را به زمین میکوبید و با شعار درود بر خمینی و مرگ بر شاه و با شعار «برادری، برابری، حکومت عدل علی(ع).» اولین شهدا را در مشهد دادیم. باید حواس ما باشد که معیار مشروعیت این نظام و انقلاب و مسئولان بسته به همین شعار است. قرآن، سنت، عترت و امام و رهبری در همین مسیر بحث میکند. دشمن میخواهد به کمک بعضی از ما در داخل همین حکومت چه کند؟ یکی اینکه بنیاد نظام را بزند. به لحاظ تئوریک بگویند اینها چیزی ندارند و دچار تناقضات تئوریک هستند و به لحاظ عملی بگویند اینها فاسدند. جمهوری اسلامی هم که میگفتند، فاسد از آب درآمد. نصف آنها بیعرضه و نصف آنها فاسدند. و الا مسائل و مشکلات اصلی مردم را چرا حل نمیکنند؟
چرا باید بعد از 40 سال دو سه وزیر ما بگویند بیش از هزار میلیارد ثروت ما است؟ در دهه 60 مگر کسی جرات میکرد حرفش را بزند چه برسد به اینکه در عمل انجام دهد؟ سوال شما این است که چگونه میشود کسی که 30 سال پیش یک حزباللهی گدا بوده بعد از 40 سال بگوید ما هزار میلیارد ثروت داریم؟ بر چه اساسی؟! به تعبیر حضرت امیر(ع) اگر از بیتالمال برداشتی که غلط کردی! اگر از غیر بیتالمال هم بوده باز هم غلط کردی! از کجا؟ چطوری؟ نابغه اقتصادی هستی؟!
همه دارند نگاه میکنند و به راحتی از کنار هم رد میشوند. بناست اسلام سیاسی بیآبرو شود و انقلاب اسلامی قرار است فاقد مشروعیت تعریف شود. بناست بگویند فساد سیستماتیک کل این سیستم را گرفته و آخوند و غیرآخوند همه با هم مشغول خوردن هستند. بله یک اقلیتی از آخوندها و مسئولان آن بالا دارند میخورند ولی اکثریت آخوندها هم مثل شماها گرسنه هستند و حتی اجارهخانه را هم ندارند بدهند و بعد فحش هم میخورند.
در جبهه، سه، چهار هزار نفر طلبه شهید شدند. ما طلبههای مشهد هروقت عملیات بود میگفتیم خبرمان کنید و همان زمانی که مشغول مکاسب و کفایه بودیم، دوستان ما یک پایشان در درس بود و درسشان هم خوب بود و یک پایشان هم در جبهه بود. در کربلای 4، ما 30، 40طلبه خطشکن داشتیم. بیشترین شهید را به لحاظ صنفی و جمعیتشان همین طلبهها دادند. اینجاست که انسان آتش میگیرد. میخواهند بگویند روحانیت شیعه و نهادهای انقلابی فاسدند. سه قوه فاسدند و این حاکمیت ناکارآمد و بیعرضه است و پاسخگوی مسائل و مشکلات مردم نیستند. [میخواهند بگویند] هرکس هر مشکلی دارد اصلا کسی نمیآید جواب بدهد و این مقصرش مسئولان نیستند بلکه مقصرش خود تشیع و اصل اسلام و انقلاب اسلامی و اصل ولایتفقیه و روحانیت و مرجعیت شیعه است. [میخواهند بگویند] مشکل ریشهای است و مال این مسئول و آن مسئول نیست. از آن طرف مسئولان نظام طبق قانون و با رای مردم سرکار میآیند.
بالاخره 40 میلیون جمعیت آمدهاند و دولتی 24 میلیون رای گرفته و باید به این دولت احترام گذاشت. اینها همه با رای اکثریت ملت آمدهاند. بنا بر تضعیف و سرنگون کردن و براندازی دولت و مجلس و قوه قضائیه نیست. رهبری هم گفتند کسانی که میگویند این دولت باید سرنگون شود و برود کنار، این نظر انقلاب نیست و اینها باید بمانند، به وظایف و قولهایی که دادهاند عمل کنند و در برابر مردم پاسخگو باشند.
ما ته اقتصاد برجامی را دیدیم. این ته اقتصاد برجامی بود که گفتند آب خوردن ما هم دست آمریکاست و میخواهیم هم چرخ سانتریفیوژ و هم چرخ اقتصاد هر دو بچرخد، که الحمدلله هر دوی آن با سرعت در حال چرخیدن است الان! هم سانتریفیوژها و هم اقتصاد مملکت. گفتند ما به اینها چراغ سبز نشان میدهیم و درست میشود، خب درست شد! این ارز، این سکه و این تلاطم پولی و این بازار و تولیدات و این واردات و صادرات و این بیکاری و این عصبانیت و یاسی که در بخشی از اقشار این جامعه است. به اینها چه وعدهها و خبرهایی دادی که آقا چنین میشود و چنان میشود! اگر یک کسی برود و این وعدههایی که در این چند سال دادهاند را ردیف کند، میبیند کل این چیزها را اگر کنار هم بگذارید دقیقا آدرس بهشت است. مشخصات بهشت را دادند! گفتند «مرگ بر آمریکا» گفتید، زر زیادی زدید و حرفهای تند و مفت زدید، [در نتیجه] اینطوری شد. حالا باید اینجوری کنید تا اینجوری شود! اینجوری کردند و باز آنجوری شد! آنجوریتر شد که!
الان وظیفه چیست؟ آیا تضعیف سه قوه و دامن زدن به یاس و افسردگی و عصبانیت است؟ هرگز! آیا ندیدن مشکلات و سکوت و تایید وضع موجود و ترک امر به معروف و نهی از منکر و دفاع نکردن از طبقات محروم و فقیر است؟ هرگز! وظیفه همین کاری است که از اینجا شما شروع کردید. منتها نباید اینجا تمام شود. صرف تجمع و تظاهرات و شعار خیلی خوب و باارزش هم هست و برخی میخواهند همینها هم نباشد. ولی اینها اصلا کافی نیست. حوزه از مرجعیت تا طلبه بهلحاظ نظری و عملی وظیفه دارند. بیتالمال نه باید حیف شود و نه باید میل بشود. چه برسد به اینکه حیف و میل بشود. بعضیها میل میفرمایند ولی بعضیها خودشان میل نمیکنند حیف میکنند. با بیعقلی و مدیریتهای ضعیف و غیر پاسخگو و تصمیمات یک شبه و یک نفری نابود میکنند. نمیفهمی تو با این تصمیمی که در مجلس یا دولت یا دستگاه قضایی میگیری یک مرتبه صدها هزار خانواده زیر و رو میشوند؟ نمیفهمی چه تصمیمی میگیری؟ تصمیم علمی قرار نیست گرفته شود؟
هرکس در حکومت کاری کند که افکار عمومی اینطور نتیجه بگیرد که جمهوری اسلامی دچار فساد سیستماتیک است و روحانیت هم فاسد شده و زندگی اشرافی مذهبی در همین قم هم هست چه برسد به جای دیگر، اگر کسی کاری کند که افکار عمومی و بهخصوص نسل جوان ما (که نه انقلاب را دیدهاند و نه امام را دیدهاند و خود شما هم اکثرتان همینطور هستید) به این نتیجه برسند که یک طبقه اشرافی مذهبی در داخل حکومت و حتی در داخل بخشی از روحانیت تشکیل شده است و در تراز بالا دچار نفاق تئوریک شدهاند و دستگاهها نسبت به مسائل لااقتضا شدهاند و شکاف طبقاتی در حال عادیسازی است و نظارت و بازرسی علمی و دقیق و قاطع و منصف و بیطرف و متخصص وجود ندارد و اصلا معلوم نیست کی دارد چه کار میکند و کسی به افکار عمومی و مردم پاسخگو نیست، [خیانت کرده است]. اینکه 70% قاچاق رسما از گمرک انجام میشود مگر چه خبر است؟ شیر تو شیر است؟ یکی میگوید دو تن سکه به فلانی دادیم بعد دیگری از همان نظام میآید میگوید نه آقا دو تن نبوده است و یک شخص خاصی هم نبوده است. بعد دیگری میآید میگوید چرا بوده و آن شخص هم به بانک مرکزی وصل بوده است! چه میگویید بالاخره؟ چرا اینطوری حرف میزنید؟ چرا از طرف یک نظام با مردم سه جور حرف میزنید؟ بالاخره ما نمیفهمیم که آیا یک مافیایی در این قضایا وجود دارد؟
خسارتهای مردم را چهکسی باید بدهد. یا مافیا نیست و جهل و حماقت است و سفیهان اقتصادی برای این ملت تصمیم میگیرند که قرآن میفرماید «لا توتوا السفهاء أموالکم». مدیریت اقتصاد از خانواده تا جامعه را نباید به دست آدمهای سفیه اقتصادی بدهید. آیا سفاهت است؟ آیا فساد است؟ آیا یککلاچ،چهلکلاغ میکنند و واقعا اینقدر که میگویند، نیست؟ چرا اینها را جواب نمیدهید؟ باید مشخص کنید. این همه شبهات در رسانهها پمپاژ میشود، چرا جواب نمیدهید؟
دیروز در جلسهای بودم و عدهای از بچههای رزمنده جبهه، طلبه و دانشجویان حزباللهی بعد از این همه سال از من میپرسند «اینکه میگویند ما وزرای چندهزارمیلیاردی در جمهوری اسلامی داریم، درست است یا نه؟» چه بگویم! میپرسند «اینهایی که گفتند سکه میفروشیم، اینها را که هزارمیلیارد وام بدون ضمانت از بانک دادند، باید گرفت یا آنها که پولها را گرفتند و بردند؟» میگویند سکه دادند و یکعده را هم گرفتهاند. خود دولت رسما گفت که سکه میدهیم! وقتی دولت میگوید یعنی قانونی است دیگر. اگر کسانی هم سوءاستفاده کنند، قبل از آنها باید شماها را گرفت. آنها که به چند نفر هزار یا چندصدمیلیارد تومان بدون هیچ ضمانتی وام بانکی دادند و تا الان هم پس نگرفتهاند و بعد بر سر وامهای چندصدمیلیونی تا چند میلیونی تا چندمیلیاردی برای احیای کارخانهها میخواستند، مانع تراشیدند و اسامی اینها را بهعنوان بدهکاران بانکی دادند. یکی از دوستان میگفت ماهی سیصد، چهارصدهزارتومان قسط میدهیم، یکماه تاخیر کردیم و برایمان پیامک آمد که اسم شما را در لیست بدهکاران بانکی اعلام خواهیم کرد!
میکروفنها را یکییکی برمیدارند! همه اینها را جمع میکنند. هنوز اولش است.
میآیند میپرسند که جناحی با فساد برخورد میکنند، اصولگرا-اصلاحطلب. این اسلام نیست. ما اصولگرا و اصلاحطلب نداریم، ما مسلمان و غیرمسلمان داریم، انقلابی و غیرانقلابی داریم، عدالتخواه و ضدعدالت داریم. ما با جناحها و حزبها چهکار داریم؟ هرکس؛ هرکس که هست، دزدی میکند، باید یقهاش را گرفت. آخوند است یا غیرآخوند، مسئول است یا غیرمسئول، اصولگراست یا اصلاحطلب؛ ملاک قسط و عدالت است. توحید است. ارزشهای انقلاب است؛ ملاکی که مردم به این نظام شک نکنند و مأیوس نشوند. الان داشتم میآمدم یکی از دوستان یادداشتی داد و دوستان دیگری هم گفتهاند. گفت بالاخره میگویند به برادران روسای سه قوه اتهاماتی وارد شده. ما نمیدانیم راست است یا دروغ ولی بالاخره جواب بدهند. این را از من پرسیدند. من دیدم جوابی ندارم. برادر رئیسجمهور، برادر معاون رئیسجمهور و برادر رئیس قوه قضائیه و مجلس. برای اینها اتهاماتی در رسانهها مطرح شد. انشاءالله که همهاش هم دروغ است. چرا اینها را جواب نمیدهید؟ باید برای مردم توضیح دهید. چندبار این را از من پرسیدهاند. امروز در قم هم پرسیدند. بگویید ما محاکمه کردیم، تبرئه شد. اتهام بود و اثبات نشد. یکچیزی بگویید. رئیس قوه قضائیه اعلام کرد اسم قضات فاسد را اعلام میکنیم. خب اعلام کنید. شما گفتید لیستی از اسم قاضیهای فاسد را (یا رئیس قوه گفت یا معاون ایشان گفتند) اعلام میکنیم. خب چرا اعلام نمیکنید؟ مگر رهبری به دوستان قوه قضائیه نگفتند که چهارتا قاضی و دادستان فاسد اگر هست، بیاورید جلوی مردم و جلوی دادگستری شلاق بزنید تا بفهمند چه خبر است، تا مردم اعتماد کنند. اینها میگویند اگر قاضی و دادستان فاسدی هست خودمان یواشکی مجازات و عزلش میکنیم و علنیاش نمیکنیم برای اینکه آبروی قوه قضائیه نرود. بحث این است که وقتی برخورد علنی نمیکنید مردم به قوه قضائیه شک میکنند. [حضار شعار میدهند] ببینم رابطه من و رئیس قوه قضائیه را میتوانید خراب کنید... فردا ما را هم بگیرند؟ من اولا بگویم اینها را آدمهای فاسد و مفسد و خائن و... نمیدانم. ممکن است ضعفهایی داشته باشند، باید به آنها تذکر داد و باید پاسخگو بشوند. رهبری هم گفتند این تصور که مسئولان همهشان دزدند و کلشان مشغول بخوربخور هستند و همهشان بچههایشان آمریکا و کانادا و انگلیس هستند، همهشان بردند و خوردند، واقعا اینطور نیست و نگذاریم این حالت گسترش پیدا کند.
البته بگویم چرا اینطور میشود؛ وقتی که نهادهای قانونی رسمی بهموقع و شفاف و قاطع عمل نمیکنند، در افکارعمومی یککلاغ،چهلکلاغ بلکه هزارکلاغ میشود. صدتا از مسئولان با پول بیتالمال و رانتهای حکومتی فرزندانشان را آمریکا و انگلیس و کانادا فرستادهاند، وقتی با اینها برخورد و اعلام نمیکنید، مردم فکر میکنند که اینها را که ما میدانیم، ببین آنها که نمیدانیم چقدر است، پس همهشان اینطور هستند. چرا به معلولها میپردازید؟ چرا اتهامات در فضای مجازی زیاد میشود؟ فضای مجازی گسترده و بیحساب و کتاب است اما از آنطرف هم سوالات بیجواب مطرح شده و جواب نمیدهید، خب جوابهای قلابی میآید. یکی از بزرگان در همین قم یکی، دو سال پیش گفته بودند که وهابیت و بهائیت و... دارد کار میکند، چهکار میکنید؟ گفتم آقا از شما باید بپرسند که چه میکنید. حوزه قم مسئول است. جای طلبکار و بدهکار که نباید عوض بشود. اگر در سرزمینی که مکتب اهلبیت که مکتب عدالت و عقلانیت و معنویت است، در چنین جامعهای بهائی و وهابی و کلیسا و عرفانهای انحرافی مخاطب و مشتری پیدا کردهاند، تقصیر شماست. تقصیر قم است. تقصیر حوزه مشهد و اصفهان است. میگویند سیصد نوع عرفان قلابی و حلقههای عرفان قلابی هست. چرا هست؟ 1) عطش معنویت در جامعه هست. دنبال عرفان و معنویتند و میخواهند از مسائل مادی خلاص شوند. 2) معنویت درست به اینها ارائه نمیشود. جای طلبکار و بدهکار که نباید عوض شود. آقا جواب شبهات را بدهید و علوم انسانی فلان است. چهکسی جواب بدهد؟ خروجی قم، خروجی مشهد، خروجی حوزه اصفهان [باید جواب بدهند]. آقا عرفانهای قلابی رایج شده. خب مسئول اولش شمایید. هزارتا طلبه فاضل که انواع عرفانها و معنویتها را و نقاط قوت و ضعفشان را بشناسند، آیا تربیت کردهاید. هزار فاضل که بحثهای قرآن و سنت را از طریق همین روش حوزوی جواهری به حوزه علومانسانی بکشانند آیا تربیت کردهای؟ سوال مطرح میشود و جواب نمیآید. همین لیست بدهکاران بانکی را از زمان آقای بگمبگم، از آن زمان مدام میگویند بگمبگم. مردیم که بابا، بگو. نگفتند. نه ایشان گفت، نه ایشان گفت، نه ایشان دیگر. هیچکس نگفت. اگر خودیهایتان، فامیلتان، آشناهایتان هستند، بگویید. ولی وقتی نمیگویند، الان در ذهن مردم این است که ببینیم کدامیک از مسئولان دزد نیستند نه اینکه کدام دزد هستند. افکارعمومی اینطور است در حالی که این دروغ و ظلم به جمهوری اسلامی است. این ظلم به این نظام است. بسیاری از مسئولان پاک و شریف هستند که من خیلی را از نزدیک میشناسم. واقعا اینطور نیستند. ولی چرا افکار عمومی اینطور آلوده شده؟ برای اینکه نهادهای رسمی و قانونی به وظیفهشان درست و بهموقع و شفاف عمل نکردهاند و نمیکنند. اگر مجلس درست بر قوه مجریه نظارت میکرد و قوانین درستی میگذاشت، خیلی از این مسائل پیش نمیآمد.
اگر قوه قضائیه بهموقع، علمی و قاطع بازرسی میکرد، سازمان بازرسی کل کشور، وزارت اطلاعات در دولت، دیوان محاسبات در مجلس، اینها درست به وظایفشان عمل نکردند و این احساس به وجود آمد که مثل اینکه هیچچیز تحت نظارت نیست. اصلا ما سازمان بازرسی و نظارت درستی نداریم. یا همه به هم وصلند و با هم تعارف میکنند و هوای همدیگر را دارند، بعضی هم که با هم قوم و خویشند، یکی در این جناح و دیگری در آن جناح و بعد میبینی که باجناقند. اینطور که نمیشود. شما در جلسات خصوصی میگویید و میخندید و جلوی ما با هم دعوا میکنید و ما هم باور میکنیم که نکند واقعا چیزی [در کار] است. پسر آن با دختر این ازدواج میکند و همه با هم رفیقند. دهه چهارم انقلاب اسلامی دهه خطر انحراف و استحاله این نظام است. نهضت اسلام در صدر اسلام در دهه دوم و سوم دیگر کلا منحرف شد. ما الان وقت انحرافمان است، همین الان وقتش است. دقیقا ما بر سر پیچ انحراف هستیم. نسل اول تمامشده، نسل بعدی آمده و خیلی از مسائل اطلاع ندارد. امکان ثروت و قدرت و... بیشتر شده. دهه60 که این مسائل نبود، دهه90 هست. یک عده وسوسه پول و شهوت و قدرت و عدهای دیگر ظاهرشان دهه شصتی است و ریشها را نگه داشتهاند ولی قلب دیگر دهه شصتی نیست. اصلا دیگر دهه60 را قبول ندارد با اینکه خودش آنموقع انقلابی بود. یکعده بهلحاظ فکری مبانی امام و انقلاب را دیگر قبول ندارند، یکعده عقلا میگویند قبول داریم و قلبا قبول ندارند. یکعده قلبا قبول دارند، عقلا قبول ندارند. یکعده هر دو را قبول دارند و عملا قبول ندارد. اینطور میشود. حالا میفهمی در صدر اسلام چه شد که شهدای زنده آمدند به جنگ علی؛ طلحه و زبیر. سعدبنابیوقاص اعلام بیطرفی میکند و همهشان وقتی از دنیا رفتند، طبق اسناد اهل سنت و شیعه، میلیاردر رفتند و فقط علی بود که با جیب خالی رفت.
آیا در این نامهای که رئیس قوه قضائیه نوشت و دستوری که رهبری داد که رئیسجمهور هم تایید کرد و گفت خوب است و رئیس مجلس هم گفت خوب است، در این دستور ضربه اصلی باید به مفسدان حکومتی بخورد یا به مفسدان خارج از حکومت که به کمک اینها سوءاستفاده میکنند؟ ضربه اصلی باید به فساد داخل حکومت وارد بیاید. آیا یک نوع اشرافیت مذهبی داخل جمهوری اسلامی بین بعضی روحانیون و غیرروحانیون در سطح بالا شکل گرفته است ولو اقلیتند؛ اما شکل گرفته یا نه؟ اینها باید جواب واضح داده شود. نمیشود بگوییم مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و دنبال اقامت برای بچههایمان در انگلیس و دنبال کارت سبز برای اقامت در آمریکا باشیم. نمیشود. البته اینها اقلیتند ولی چون برخورد نشده و کسی پاسخگو نبوده، خیلیها فکر میکنند تمام مسئولان بچههایشان خارجند و مشغول بخوربخور هستند. اینها دروغ است و واقعا فساد سیستماتیک نیست. فساد سیستماتیک یعنی از راس نظام فساد پمپاژ شود به پایین. رأس نظام ضدفساد است. پایگاههای نظام ضدفسادند. بدنه متوسط نظام، بخش مهمشان واقعا فاسد نیستند، ضدفسادند ولی آن اقلیتی که باید به وظیفهاش درست عمل میکرد، نکرد. جوابگو نبود. بهجای اینکه با حقوقهای هفتاد و هشتاد میلیون و صدمیلیون بعد از دستور صریح، برخورد کنند، برایش قانون نوشتند و قانونیاش کردند. بودجهها را چگونه میریزید و کجا میرود و چهکسی این تصمیمات را میگیرد و چقدرش علمی است. یکباره کسی میآید و برای بانک و ارز و... تصمیمی میگیرد و یکمرتبه سیلاب و تلاطم در زندگی مردم راه میافتد بعد میبینی کل تصمیم را یکی، دو نفر بدون مشورت و پاسخگویی گرفتهاند. نکند بهجایی برسیم که اینها همه با هم فامیل باشند و هوای همدیگر را داشته باشند و زندگیهای مرفه با توجیه مذهبی درست کنند. رهبری به بعضی از مسئولان-بهنظرم در تعطیلات نوروز- گفتند که کجا رفت صفا و خلوص دهه شصت؟ کجا رفت زهد و سادهزیستی مسئولان در دهه شصت. کجا رفتند فداکاران صف اول جهاد و شهادت که در صف اول حکومت آنها بودند.
اقتصاد برجامی را دیدیم. آمریکا الحمدلله مشکلات آب خوردن و غیر آب خوردن و همه مشکلات ما را حل کرد. هر وقت عقب نشستند تحریمها و توهینهای آمریکا بیشتر شد. اواخر دهه هفتاد مسئولان بعد از جنگ اعلام کردند که ما میخواهیم تنشزدایی کنیم و فیتیله را کشیدیم پایین و مرگ و درود [معنا] ندارد و بیایید حلش کنیم. همانموقع غربیها دادگاه تشکیل دادند و مسئولان جمهوری اسلامی را محکوم کردند. حتی مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی را محکوم کردند و گفتند اگر از ایران بیرون بیاید، او را میگیریم. همینطور یکعده از مسئولان را. همانوقت که نظام قدری فیتیله را پایین کشید تا مشکلات اقتصادیمان با غرب حل شود. دوم زمان آقای خاتمی بود؛ ایران رسما به اسم گفتوگوی تمدنها با آمریکا وارد مذاکره شد مثل اینکه سازمان سیا و کاخ سفید، تمدنها هستند! در قضیه افغانستان و عراق به اینها باج دادند و درست همانموقع بوش اعلام کرد ایران محور شرارت است و ما را تهدید اتمی کرد. الان هم سه، چهار سال است این کار میشود. بسیار خوب آنها را بتن ریختیم و بستیم و رفت و 110 درصد تعهداتمان را پیشاپیش عمل کردیم؛ بس که باتربیت هستیم. بعد از پنج، شش سال میگوید این است و دوباره تحریم. دوباره ما را تهدید اتمی کرد، حواستان بود؟ گفت کاری نکنیم بلایی سرتان بیاوریم که بر سر کمتر ملتی آمده که دیگر خودش را نتوانسته جمعوجور کند، یعنی مثل ژاپن، هیروشیما [و ناکازاکی]. هرچه کوتاه میآیی و ذلت نشان میدهی، پرروتر میشوند. رهبری در سخنرانی اخیر جملهای گفتند که در صداوسیما پخش نشده و الان دیدم که دفتر رهبری گفته جمله این است که «من اشتباه کردم که حرف اینها را قبول کردم و به وزیر خارجه اجازه دادم با آمریکا مذاکره کند.» کل این مذاکرات ضررش، ضرر اقتصادی و دنیویاش برای ما بیشتر بود. میگویند مذاکره با آمریکا! آقا مذاکره که داریم میکنیم و کردیم دیگر. مذاکره مگر چطور است؟ مدام میگویند باید مذاکره کنیم. مثل اینکه منظورشان از مذاکره چیز دیگری است. چون مذاکره همین است که مینشینند پشت میز و با هم حرف میزنند که چه بدهیم و چه بستانیم. دادید و نستاندید. دیگر [چهکار] میخواهید بکنید. بر سر عراق، مذاکره؛ بر سر افغانستان مذاکره، برجام چندسال مذاکره، تهش شد این! قرار بود... گفتیم شعارهای هستهای را بگذاریم کنار تا اقتصاد درست شود. آنها را کنار گذاشتی و اقتصاد هم خرابتر شد. اعتماد به آمریکا، باز میگویند که نه! اینها جمهوریخواهها هستند که بد هستند، دموکراتها خوبند. اول که دموکراتها بودند که فریبتان دادند. باز بعضی میگویند آمریکا بد است و اروپا خوب است. اروپا را ندیدهاید. تمام این خیانتها را اروپا دارد به ما میکند. انگلیس و فرانسه و آلمان. چهکسی خوب است؟ همه خوبند غیر از ملت ما؟ همه خوبند غیر از ما؟ همهجا تقصیر ما بوده؟ امام گفت میترسم روزی برسد که بگویند همه این مسائل منشأ آن افراطگریهای ما بوده. ما تقصیر داشتیم که آمریکا و غرب با ما درافتادند و میگویند تقصیر ما بود.
یکی از اعضای گروههای سیاسی چندوقت پیش گفت مرا میخواستند در لیست شورای شهر تهران بگذارند گفتند دو میلیارد بده تا اسم تو را در لیست بگذاریم. ما در دهه 60 این حرفها را داشتیم؟ دو میلیارد پول بدهد که بگذاریاش در لیست و بیاید در شورای شهر؟ چهقدر میخواهد درآمد داشته باشد؟ ما اصلا چنین چیزهایی در ایدئولوژی انقلاب اسلامی داشتیم؟ فامیل و رفقا و باندمان را وارد حکومت کنیم. سندسازی و مدرکسازی قلابی، دور زدن قانون، بازی با قانون و ارتباطات سیاه، فاصله گرفتن از مردم از تودهها و فقرا(بهخصوص)، صدای گرفتارها را نشنیدن، آب شور گلآلود در دمای 50 درجه به مردم خرمشهر دادن، نخلهای تشنه آبادان را گذاشتهاند بعد از اینطرف بهرههای بینام بانکی، تولیدکننده ورشکسته، واردکنندهها و دلالهای مافیایی، مرفهین بیدردی که وارد حکومت شدند. در هر سه قوه از هر سه جناح. جهادگریزان ترسو که مدام در حال مذاکره و مدام در حال عقبنشینی در برابر استکبار هستند. عقلانیت اقتصادی در مدیریت و کشور کجاست؟ ما از کجا بفهمیم این تصمیمهایی که در مسائل مختلف اقتصادی گرفته میشود چهقدرش علمی و عقلانی است؟ همه کارها با بگیروببند و اقدام قوه قضائیه حل نمیشود، درست است. بخشی با این است و باید انجام شود اما آن بخش دیگرش، علم و عقل و محاسبات درست اقتصادی، عقلانیت مدیریتی در اقتصاد کشور در چه درجهای است؟ با تصمیمات یکشبه و چند نفره، توفان و تلاطم در زندگی اقتصادی مردم. بعد ترامپ یک پخ میگوید، اینجا باید قیمتها بالا و پایین برود. زمانی عکس بود. امام اینجا یک نطق میکرد قیمت نفت در دنیا بالا و پایین میرفت، در آمریکا حساب میبردند. حالا ما باید بنشینیم این مردک ناقصالعقل فاسدالاخلاق، این برای ما صحبت میکند و قیمتها باید اینجا بالا و پایین برود! مثل اینکه افسار اقتصاد ما را آقایان بهدست او دادهاند. اعتماد به آمریکا و غرب و اروپا بهجای اعتماد به ایران و ایرانی. بازرسیها چرا علمی و کارآمد نیستند و چرا بسیاریشان بیفرجام هستند؟ آیا دادگاههای گزینشی، طولانی، فرساینده و بدون اعلام باید برگزار شود؟ اقتصاد علمی و آکادمیک که اینهمه حرفش زده میشود، کجاست؟ حوزه غیر از اعتراضات اینچنینی وظیفه مهم دیگری دارد و آن اجتهاد اقتصادی و فقه حکومتی است. بعضی هنوز در تهران میگویند در قم فقط تظاهرات میکنند و حرف میزنند و الا ما میگوییم راهحل شرعی و اسلامی در قضیه بانک ارز و... چیست، هنوز که هنوز است یک مرجع میگوید بانکها ربوی است و مرجع دیگر میگوید ربا نیست و... چطور است این [ماجرا، آن هم] بعد از 40 سال. فقه بیربط با زندگی، زندگی بیربط با فقه، درس خارجهایی که به جای اینکه حکومت دینی و جامعه و تمدن دینی را تئوریزه کنند، عملا فقه سکولاریسم میسازند. فقه فردی، عبادی، طهارت و نجاست است، اما درباره اقتصاد، سیاست، روابط بینالملل، بانک و... حرفی ندارند و سکولاریسم دقیقا همین است.
میگویند سکولاریسم در دانشگاه است، اما ریشه سکولاریسم در حوزه است. سکولاریز یعنی تفکیک دین از حکومت و دولت و تمدن است و تفکیک نظری زمانی است که حرفی برای گفتن وجود نداشته باشد. شما یک درس خارج از فقه در قم، نجف و اصفهان دارید که پرسشهایش را در مسائل حکومتی از بیرون بگیرد و براساس آنها ادله را بگیرد و بحث کند؟ به عبارت دیگر از ذهن به عین نیاید، بلکه از عین به ذهن بیاید؟ چند درس در این زمینه داریم؟
این هنر نیست که نجاست و طهارت و طواف و... را بگویید، هزار بار گفتند و شما برای هزار و یکمین بار بگویید، به قول مطهری «اجتهاد تکرار حرفهای مکرر نیست، جواب مسائل حلشده نیست، بلکه اجتهاد یعنی جواب مسائل حلنشده». مسائل حلشده را که همه بلد هستند جوابش را بگویند. شنیدهام 700 تا 800 رساله میخواهند در قم بدهند، اصلا ما این تعداد مرجع میخواهیم؟ اینطور که کارخانه انبوه مرجع تقلید شروع شده است، دیگر کاری نیست که چند تا شرع و حاشیه را بخوانید و بگویید مرجع شدهاید؟
حساسیت بر سر مسائل جزئی درجه6 و عدم حساسیت در مسائل درجه یک وجود دارد، چهار سوال جدی درباره فقه حکومتی، فقه اداری، روابط بینالمللی، فقه اقتصادی و بانکی مطرح میشود و اغلب این 700 و 800 نفری که میخواهند رساله بدهند، هیچ حرفی برای گفتن ندارند.
یک علتی که بگویند جمهوری اسلامی ناکارآمد است و سیستم آن درست نیست، بیسوادیها است. صد مساله الان مطرح میکنم، ولی در یک درس خارج از فقه به آنها پرداخته نمیشود، در حالی که از این تعداد 80 مورد آن مسائل اصلی جامعه ما است و علت آن هم اینکه اکثر آنها اصلا جوابی ندارند و نمیدانند مظان پاسخگویی به این مسائل کدام بخش قرآن و حدیث است. یکی هم بیسوادی دانشگاهها است و این همه متخصص در علوم ریاضی، علوم انسانی و فنی داریم و مشکلات زیادی هم داریم، مشکل آب و هوا، ترافیک، بوروکراسی اداری و دیوانسالاری در بخشی از کشور و... در حالی که قرار بود این مشکلات را دانشگاهها حل کنند. این چه دانشگاهی است که نمیتواند این مشکلات را حل کند و چه حوزهای است که هنوز در حال بحث هستند که بانکها ربوی هستند یا غیرربوی. 40 سال گذشته است و این چه وضعیتی است؛ این اندازه فاصله با واقعیتها.
مسئولان نظام کار خودشان را میکنند و حوزویها نیز کار خودشان را؛ به قول مرحوم آشیخ هاشم قزوینی که میگفت ما برای خودمان در حوزه مکاسب میگوییم و مردم نیز برای خودشان مکاسب میکنند؛ ما به اهل سنت میگوییم که باب اجتهاد را مسدود کردهاند، حال شما چه کردهاید؟
ما این همه حوزویان و دانشگاهیان مدرکدار و مدعی تعداد زیادی حجتالاسلام و دکتر داریم، اما بر سر مسائل اصلی میبینیم که اغلب آنها سیاهلشکر هستند و جوابی ندارند، مشکلات خودشان را حل میکنند، اما مشکلات مردم و نظام را چه کسی حل کند؟ مدیریت علمی و اقتصادی دانشگاه و فقه مدیریتی و حکومتی حوزه کجاست؟
کاش میشد جلسات دقیقتر و علمیتر در قم برگزار شود و تکتک مشکلات مردم به بحث فقهی و تفسیر و حدیث گذاشته شود که وقتی میگوییم این دین جاودان است و باب اجتهاد در دین باز است، کجاست؟ ما فقهدانهای زیادی داریم، اما تعداد مجتهد بسیار کم است.
درباره نظارت امام در سال 59 میگویند باید گروهی تشکیل شود که گوش هر کسی را که در حکومت خلاف عمل کند، بگیرد و از هر ادارهای که هست، بیرونش کنند و مامور بگذارند تا آن شخص دیگر بازنگردد و اگر خود وزیر است، آن را اخراج کنید و ما با کسی شوخی نداریم و کاری ندارم که چه کسی باید این کار را انجام دهد، باز همان روشهای اداریبازی.
امام خطاب به قوه قضائیه میگویند دادگاهها باید با همان قدرت عمل کنند و اگر قاضی نمیتواند قضاوت کند یا منحرف و فاسد است، فوری آن را تغییر دهید یا مجازات کنید و خودتان این کارها را انجام دهید و افراد صالح، مطلع و بیطرف را تعیین و به شکایات مردم رسیدگی کنید.
چند ماه است که مردم به خیابانها میآیند و بیانیه امضا میکنند و داد و بیداد میکنند، یک نفر جواب نمیدهد و این قوه میگوید به من ارتباط ندارد و فلان مسئول میگوید تقصیر فلانی است. اگر به شماها مربوط نیست اصلا چرا نظام تشکیل دادهایم، همه مشکلات را رهبری باید بیایند و یکی یکی برطرف کنند؟ این وضعیت اسمش نظام است؟
امام میگویند «دادگاهها را اصلاح کنید، از انحرافات جلوگیری کنید.» 20 قاضی و دادستان بیعرضه، فاسد و بیسواد را از دستگاه قضایی بیرون کنید، جلوی دادگستری آنها را شلاق بزنید و مسئولان به اتهاماتی که مربوط به خودشان است جواب بدهند. رهبری گفتند با دست ناپاک نمیتوان شیشه را پاک کرد؛ اول باید به مردم روشن کنید که ما پاکیم، وگرنه مردم اعتماد نمیکنند. امام میگویند مراقب فقرا باشید، فقرا و مردم را از دست بدهید، هیچ چی نیستید و این نظام اصلا مشروع نیست. امام میگویند صدرنشینهای مرفه و غرق در لذت و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمیتوانند بفهمند، نباید در حکومت اسلامی باشند. اگر رئیسجمهور و نمایندگان مجلس شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز ملت باشند، این مشکلات ایجاد نمیشود و اگر بروز کند، رفع میشود.
اگر میبینید مشکلات ایجاد میشود و رفع نمیشوند و زمان میبرد، بدانید در سه قوه در حکومت اشکال وجود دارد، البته فساد سیستماتیک نیست، اما وجود دارد. بنده حرفهای امام را میگویم و اگر این حرفها ضدانقلابی است، پدر انقلاب خودشان ضدانقلاب هستند. امام میگویند روش حکومت قبل نباید دوباره در حکومت اسلامی به اسم بیاید و آن روش را دفع کنید.
ما دیگر نباید در جمهوری اسلامی شاهد دیکتاتوری، چپاول، خودخواهی و خودپسندی باشیم. این مسائل باید دفع شوند و ما مملکت تازهای را میسازیم و باید بسازیم که نمونهاش فقط در صدر اسلام بوده و هرچه خلاف این است، باید با آن مبارزه کنیم.
امام میگویند افرادی که ضعف مدیریت و اراده دارند دلاورانه باید از مقام خودشان استعفا کنند، این است عمل صالح و عبادت. امام به مسئولان میگویند اول خودتان را اصلاح کنید، اسلام را در خودتان پیاده کنید و در مقر حکومتی پیدا کنید و هر جا هستید و در هر حدی قوانین اسلام را از خودتان شروع کنید. خودتان را اصلاح نکنید، نمیتوانید حکومت اسلامی کنید و نمیتوانید ملت را اصلاح کنید. اگر آنها که در راس حکومتند مثل رئیسجمهور و نخستوزیر خودشان را اصلاح نکنند، اگر خودشان تابع قوانین اسلام نباشند و قوانین اسلام را در مملکت وجود خودشان اجرا نکنند، نمیتوانند حاکم اسلامی باشند.
الان در راس قوا همه روحانی و روحانیزاده هستند، این کافی نیست؛ ما به عمامه و لباس و ریش کاری نداریم و یک زمانی رهبری گفتند قرار نیست در جمهوری اسلامی همان کارهای زمان شاه انجام شود که آنها ریش نداشتند و ما که ریش داشتیم، باز هم همان کارها را انجام دهیم؛ اینها صحبتهای صریح رهبری است؛ امام و رهبری گفتند جمهوری اسلامی که اسلامی نباشد، جمهوری غیراسلامی و ضداسلامی است.
امام میگویند روسای کشور اگر قوانین اسلامی را در خودشان پیاده نکنند، نمیتوانند ریاست اسلامی کنند؛ اسلام نمیپذیرد روسایی را که برخلاف اسلام عمل میکنند یا تجاهر میکنند و سست میگیرند. لشکر اسلام نمیپذیرد کسانی را که در راس باشند، اما به اسلام عمل نکنند، نمیپذیرد ادارهای را که احکام اسلام در خودش جاری نیست و میخواهد جامعه را اسلامی کند. امام میگویند باید کاری کنید که مردم عاشق شما شوند و به شما اعتماد کنند. اگر دیدید مردم قبولتان ندارند و به شما شک کردند، به خودتان شک کنید.
همهاش توطئه خارجی و جنگ روانی نیست، بلکه بخشیاش مربوط به آن است، اما یک بخشش هم این است که شما و ما کاری کردیم که مردم آنها را باور کنند یا کاری نکردیم که مردم باور نکنند. امام میگویند تمام کسانی که به اسلام توجه و تعهد ندارند، باید تصفیه شوند. هرکس هر مسئولیتی را میپذیرد در آن کار باید عالم و آگاه باشد. اسلام خدایش عادل است، پیغمبر و امامش عادل است، قاضیاش هم باید عادل باشد، رئیس مملکتش باید عادل باشد، فقیهاش عادل باشد، حتی شاهد طلاق در دادگاهش عادل باشد، امام جماعتش باید عادل باشد، امامجمعهاش باید عادل باشد، از خدا تا آخرین نفر در حکومت باید عادل باشند. این نگاه شیعه به مساله عدالت است. اگر عادل نباشید و عدالت در حکومت نباشد، این مفاسدی میشود که دارید میبینید.
امام میگویند خیانت به بیتالمال باید بهگونهای باشد که کسی در حکومت جرات نکند دستش را به بیتالمال دراز کند؛ نه اینکه بهگونهای باشد که جرات داشته باشد و بعد او را بگیرند و قضیه را 6 ، 7 سال هم طول بدهند. امام میگویند در جمهوری اسلامی زمامداران حکومت نمیتوانند با سوءاستفاده از مقام ثروتاندوزی کنند، یعنی گدا به حکومت بیاید و میلیاردر از آن خارج شود و این خلاف جمهوری اسلامی است.
امام سال 57 و همان ابتدا که انقلاب اسلامی شد، این حرفها را زدند و گفتند میخواهیم چنین حکومتی بسازیم. امام میگویند نباید مسئولان حکومتی در زندگی روزانه امتیازی از مردم داشته باشند و باید همه ضوابط را همه و در همه سطوح رعایت کنند. یک زمانی در مشهد و قم مدارس گرانقیمت میساختند که امام گفتند میترسم از درون این مدارس، شیخ انصاریها و ملاحسینقلی همدانی بیرون نیاید. امام میگویند من اهم مسائل را تذکر میدهم، مسائلی که به همه روحانیت و مسئولان مربوط میشود و همیشه نگران هستم که مبادا مردمی که همه چیزشان را فدای اسلام کردند، به ما منت گذاشتند، کمکم به خاطر اعمال ما به ما شک کنند و از ما نگران شوند و آن چیزی که مردم توقع داشتند و به خاطر آن به دنبال ما آمدند، اسلام بود، جمهوری اسلامی بود، کیفیت زندگی روحانیت است و اگر خدای ناخواسته کمکم مردم ببینند آقایان روحانی بعضی وضعشان را تغییر دادهاند، ساختمانها ساختهاند و رفت و آمدهایشان دیگر مناسب شأن روحانیت نیست، آن چیزی را که نسبت به ر وحانیت در دلشان بوده از دست میدهند و از دست دادن اعتماد مردم به روحانیت یعنی از دست رفتن جمهوری اسلامی و از بین رفتن اسلام در ایران و جهان برای قرنها.
یک زمانی امام گفت مرحوم حاج عبدالکریم حائری، مجدد حوزه قم مریض بود و نباید ماه رمضان روزه میگرفت و به همین دلیل در پشت پرده اتاقی که اربابرجوع به آنجا میرفت، نشسته بود و در خفا در حال روزه خوردن بود و یک کشاورزی از منطقه یزد با زبان روزه آمده بود تا وجوهات شرعیاش را بپردازد که یکباره پرده کنار میرود و کشاورز میبیند آشیخ در حال روزهخواری است. کشاورز جلو آمده و به او میگوید اگر در پشت جلد قرآن مطلب دیگری نوشتهاند به ما هم بگویید، شما فقط این طرف جلد را به ما گفتهاید و آشیخ عبدالکریم حائری تا آخر عمرش وقتی این صحنه به یادش میآمد، گریه میکرد و میگفت ایمان یک نفر را نسبت به اسلام و روحانیت شیعه متزلزل کردهام، در حالی که کار او عمدی هم نبوده است.
امام میگوید آن دسته از روحانیون که در معرض خطر هستند، خودشان را حفظ کنند و مواظب باشید زاید بر میزان نباشد و گمان نکنید اگر یک روحانی و یک مسئول با چندین اتومبیل بیرون بیاید، وجههاش در پیش مردم بزرگ میشود. آنچه که مردم توجه دارند، این است که زندگی شما ساده باشد و همانطور که پیامبر اسلام، امیرالمومنین و ائمه ما ساده بودند و پایینتر از عادی، آنهایی که جمهوری اسلامی را برپا کردند، مردم عادی بودند و این کسانی که آن بالا بالاها نشستهاند، هیچ دخالتی در انقلاب نداشتهاند و ندارند و این مردم کشاورز، کارگر و طبقات ضعیف و بازار که به حسب دنیا ضعیفاند و به حسب آخرت قویاند، توقع دارند اگر خدای ناخواسته نفوس این مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن برای ما و شما نیست، برای اسلام است، حفظ کنید اسلام را و نگذارید مردم به روحانیت و مسئولان جمهوری اسلامی شک کنند.
امام میگویند نگذارید ستمپیشگان پستها را اشغال کنند و نظر ملت را نگه دارید و این رفتار غیراسلامی و غیرانسانی است. به وزرای کشور در طول تاریخ آینده توصیه میکنم هم خودشان، خودشان را مواظب باشند و هم در انتخاب استاندارها و مسئولان دقت کنند و اشخاص سازگار با مردم، متعهد و متدین و عاقل که آرامش در کشور حاکم باشد را انتخاب کنند. امام میگویند یک وصیت به کل مسئولان و علما دارم و آن هم خدمت به فقرا و محرومین است و از آن فاصله نگیرید و خیر دنیا و آخرت در این کار است و نگذارید نظام خانی به شکل دیگری برگردد، حوزههای روحانیت شما امانتدار هستید و منزه باشید و دنیاطلب نباشید و هر کس برای دنیا دست و پا بزند، ولو مباح و حلال دیگر امینالله نیست.
روحانیای که در پی رفاه حلال باشد و زندگی سطح بالا را دنبال کند، امینالله نیست. امینالله که شامل عالم دین و حاکم اسلامی است، باید در سطح متوسط به پایین و فقرا زندگی کند.
ما در میان مسئولان خاطرمان از رهبری جمع است. اما از سطح رهبری که پایینتر میرویم، دقیقا نمیدانیم بابت کدامیک از مسئولان باید خاطرمان جمع باشد و از کدام یکی خاطرجمع نباشیم. در دهه 60 پاسخ این سوال را میدانستیم، اما امروز برای آن جوابی نداریم.
حضرت امام میفرمایند: «دنیا را در نظر خودتان تنزل دهید، خودتان را تزکیه کنید. در حوزه اگر خدای نکرده برای این درس میخوانید که فردا به نوایی برسید، نه فقیه خواهید شد و نه امین اسلام خواهید بود. زندگیتان از سطح معمولی مردم باید پایینتر باشد.» از این تعابیر زیاد است. نکته دیگری که اشاره به آن لازم به نظر میرسد، تعبیر رهبر انقلاب است. قوه قضائیه اجازهای از رهبری خواست که شما حکم حکومتی بدهید. شاید منظور این بود که ما به طریق عادی نمیتوانیم با فساد مبارزه کنیم. من فکر میکنم این اقدام اگرچه مفید بود، اما ضرورتی نداشت. رهبری سال 80 در فرمان هشتمادهای برای مبارزه با فساد اقتصادی برای همه مواردی که مطالبه شده نهتنها اجازه، بلکه دستور دادند.
ایشان تصریح کردند که باید مبارزه همهجانبه سازمانیافته با مفاسد مالی و اقتصادی صورت گیرد. گفتند سه قوه باید طرحی علمی و عملی قوی و انقلابی برای مبارزه با فساد تهیه کنند و برای آن عزمی جدی داشته باشند، چراکه این موضوع مسالهای اساسی است.
رهبری سال 80 به کل مسئولان گفتند حکومت مفتخر است که نظام علوی را الگوی خود قرار داده و آنها باید به تکلیف بزرگ خود عمل کنند؛ تکلیفی که عبارت است از کمتر کردن فاصله طولانیای که با نظام پیامبر و امیرالمومنین داریم. چنین حرکتی یک جهاد از سر اخلاص و یک همت سستیناپذیر میخواهد.
سال 80 رهبری به کل مسئولان سه قوه گفتند جمهوری اسلامی جز خدمت به مردم و اجرای عدالت فلسفهای ندارد. رهبری خطاب به آنها تصریح کرد: «کجاست رفتار قاطع منصفانه علوی؟ ما فعالیتی سازمانیافته و با اتحاد میخواهیم تا مردم به آینده امیدوار باشند. کشور ما تشنه فعالیتهای اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان است. تشنه سرمایهگذاری مطمئن است. این جامعه نیاز دارد که ببیند سرمایهگذار و صنعتگر و فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و کسانی که دنبال کارند، همه اقشار مطمئن باشند که ارتباطات حکومتی سالمند. امانت و صداقت در امور مسئولان نهادهای اقتصادی و مالی در کشور حاکم است. مردم باید احساس امنیت و آرامش بکنند.»
رهبری 17 سال پیش به روسای سه قوه گفت که اگر دست مفسدان و سوءاستفادهکنندگان قطع نشود، اگر امتیازطلبان و زیادهخواهان پرمدعا طرد نشوند، آن وقت است که سرمایهگذار و تولیدکننده همه احساس ناامیدی و ناامنی میکنند و اتفاقا آنهایی که دنبال مال حرام و نامشروعند، به صحنه میآیند. ایشان تصریح کردند که بروید و ریشههای فساد مالی را بخشکانید. رهبر انقلاب با تاکید بر کلیدواژههایی چون قاطع، گرهگشا، اقدام همهجانبه، هر سه قوه، نظارتهای سازمانیافته دقیق بیاغماض و... خاطرنشان کردند که همه دستگاهها را بررسی و پاکسازی کنید. گفتند قاضیها و دادستانهای قاطع و پاک که خودشان آلوده نباشند پیدا کنید. ایشان یادآور شدند که مجلس وظیفه دارد قوانین موجود را بازنگری کند و برای مبارزه با فساد گردنههای پول و ثروت را تحت کنترل قرار دهند.
امروز هر سه قوه باید پاسخگو باشند. 17 سال پیش رهبر انقلاب این دستورات را به روسای قوا دادهاند و مسئولان بعد از 17 سال باید به افکار عمومی جواب بدهند که در این مدت چه کردهاند.
رهبر انقلاب گفتند مبارزه با فساد وقتی جدی است که نعرهها و سر و صداها بلند شود. خب طبیعی است وقتی نعرهای به گوش نمیرسد، یعنی آنجوری که باید، کاری صورت نگرفته. ایشان گفتند کسانی به واسطه عمل به این رهنمودها متضرر میشوند و یک عده سادهدل و احمق نیز تحت تاثیر آنها قرار میگیرند، لذا نباید مخالفتها دستاندرکاران را مردد کند. رهبر انقلاب تصریح کردند تسامح در مبارزه با فساد همدستی با فاسدان و مفسدان است.
اعتماد عمومی به دولت، قوه قضائیه و مجلس ضعیف شده. من به شخصه به یاد ندارم در این 40 سال از حیات جمهوری اسلامی هیچگاه بخشی از افکار عمومی تا این حد نسبت به مسئولان نظام به شک افتاده باشند. شک نسبت به اینکه اینها سالمند یا فاسد؟ بنای مبارزه با فساد را دارند یا خیر؟ و... . این حالت در 40 سال گذشته بیسابقه بوده.
سال 80 رهبر انقلاب صراحتا به این موضوع اشاره کردند که کسانی ممکن است تصور کنند مبارزه با مفسدان که از ثروتهای ملی سوءاستفاده میکنند، امنیت اقتصادی را از بین میبرد و سرمایهها فرار میکنند. ایشان میگویند عکس این موضوع صادق است و به این عده تفهیم کنید که همین مبارزه موجب امنیت اقتصادی و اطمینان فعالان سالم اقتصادی میشود، چون تولیدکنندهها اولین قربانی این فساد اقتصادی و مالیاند.
با علم به این دانستهها عمل هرکس برای رفع فساد به حسب وظیفه خودش است. در چنین فضایی اگر در نظام دادگستری برای یک طلبه یا دانشجو یا هر کس دیگری که مطالبه عدالت میکند، پرونده تشکیل شود و به جرم تشویش اذهان عمومی و تضعیف نظام و... خیانت به امر به معروف و نهی از منکر است. اگر فضایی به وجود آورند که مردم از ترس پروندهسازی نتوانند از مسئولان مطالبه کنند و نتوانند امر به معروف و نهی از منکر کنند، این یعنی شروع انحراف.
در این بین باید دو نکته را مورد توجه قرار داد؛ برخی به اسم انتقاد، دروغ میگویند و تهمت میزنند. در این فضا تحت لوای امر به معروف و نهی از منکر بعضا دروغهای زیادی درباره اشخاص گفته میشود که بنده خود درباره تعدادی از آنها تحقیق کردهام و کذب بودنشان بر من روشن شده. دروغ و تهمت و افترا خیانت است و خود باعث میشود مفسدان و فاسدان توجیه شوند و ادامه دهند و منتقدان هم تبدیل میشوند به چوپان دروغگو. نکته دوم اینکه وظیفه مسئولان است که پاسخگو باشند. رهبر انقلاب تصریح کردند که مسئولان سه قوه در دانشگاهها حضور یابند و با مردم پرسش و پاسخ بگذارند.
فضای مجازی در دسترس عموم قرار دارد. اگر روزنامهها هم برخی حرفها را چاپ نمیکنند، چرا در شرایطی که از صدمات فضای مجازی در امان نیستیم، از برکات آن استفاده نکنیم. برخی مسئولان ممکن است از خدا و پیغمبر هم کمتر از فضای مجازی بترسند، لذا در چنین بستری نیز باید سوال پرسید و امر به معروف و نهی از منکر کرد.
ممکن است این پرسش طرح شود که در صورت نهی از منکر ممکن است با ما برخورد کنند. در پاسخ باید گفت این هزینهها وجود دارد و از این هزینهها باکی نیست و نباید از آنها ترسید. باید گفت من برای خدا بررسی کردم، شرایط امر به معروف و نهی از منکر را رعایت کردم. خدایا برای تو و برای دفاع از سلامت این نظام چنین گفتم و به خاطر آن هم به زندان میروم.
من در سال 64-63 و در همان زمان جنگ در یک مقطعی که مجروح شدم و با عصا از جبهه آمده بودم، به خاطر دفاع از کارتنخوابها اعتراض کردم و درنهایت به خاطر این موضوع بازداشت شدم. همانجا با خود گفتم عصا در دست تو و ترکشها در پایت است و رفتی تا از این نظام دفاع کنی. منتها این نظام برای عدالت است و برای این نیست که عدهای بیریش کنار بروند و عدهای با ریش بیایند و باجناقبازی عرف شود. یک باجناق وزیر راه، یک باجناق رئیس بنیاد شهید، آن یکی باجناق فلان است و همینطور فامیلبازی.
اگر ترس از انتقاد کردن وجود داشته باشد، نظام فاسد میشود و فساد سیستماتیک پدید میآید، لذا اگر انسان بابت انتقادی که مطرح میکند مطمئن است و یقین دارد که شرایط امر به معروف و نهی از منکر در آن لحاظ شده، باید گفتنیها را بگوید، حتی اگر به قیمت بازداشتشدنش تمام شود. باید بگوید و برای خدا و برای دفاع از جمهوری اسلامی به زندان جمهوری اسلامی برود.
رهبر انقلاب و حضرت امام بارها گفتهاند که انتقاد کنید و نظارت کنید، اما کسی عمل نکرده.
کسی که میخواهد با ناپاکی دربیفتد، باید خودش پاک باشد، کسی که میخواهد در راه اصلاح عمل کند، باید خود صالح باشد، ضربه عدالت باید قاطع باشد، نباید یک پرونده چند سال به طول انجامد و باید دقت عمل به خرج داده شود. نباید بیگناه و باگناه را با هم بگیرند. رهبر انقلاب در فرامین خود در سال 80 تعبیری دارند با این مضمون که «مواظب باشید افراد بیگناه را متهم نکنید، مواظب باشید خائن با کسی که اشتباه کرده، مخلوط نشوند، گناهان کوچک با گناهان بزرگ یکسان گرفته نشوند، نگذارید مدیران صالح بسیاری که در سه قوه حضور دارند مورد سوءظن قرار گیرند و مردم تا یک مسئول را میبینند به فکر اختلاس بیفتند. اکثر مسئولان سالم و از جنس خود مردمند. تشویق صالحان و خدمتگزاران لازم است.»
رهبر انقلاب با تاکید بر لزوم شناسایی نقاط آسیب مشخصا خطاب به وزارت اطلاعات دستوراتی را صادر کردهاند. وزیر اطلاعات بعد از 17 سال باید پاسخ دهد که دستگاه تحت امرش درباره این بایدها چه کرده. ایشان گفتهاند نقاط آسیبپذیر در فعالیتهای اقتصادی دولتی کلان، مثل قراردادهای خارجی سرمایهگذاریهای بزرگ، طرحهای ملی، مراکز مهم تصمیمگیری اقتصادی و پولی کشور را باید پوشش دقیق اطلاعاتی دهید. در این خصوص چه اقدامات مشخصی انجام شده؟ مسئولان مربوطه باید در اینباره به مردم گزارش دهند. همه فسادهای اقتصادی که اتفاق افتاده و درباره آنها یک کلاغ و چهل کلاغ هم شده، در حکومت و دستگاه حکومتی بوده.
ایشان 17 سال پیش به صورت مکتوب صراحتا به قوه قضائیه دستور میدهند که: «هیچ کس، هیچ نهاد و هیچ دستگاهی نباید استثنا شود. در مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی باشد. هیچکس با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان نمیتواند از حسابکشی معاف باشد.»
رهبر انقلاب به صورت واضح میگویند خود من، فرزندانم و دفتر رهبری را بررسی بکنید و همه باید پاسخگو باشند. هیچ کس معاف نیست. همه باید پاسخگو و شفاف باشند و همه باید حسابکشی شوند. اینکه فلانی اصولگرا و دیگری اصلاحطلب است، موضوعیتی ندارد. ملاک اسلام، نهجالبلاغه و شعار «برابری، برادری، حکومت عدل علی» است که اولین خون با این شعار ریخته شده و آخرین خون هم با آن ریخته خواهد شد.
رهبری گفتند با فساد در هر جا و هر مسندی باید برخورد یکسان صورت گیرد. تاکید کردند شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه برخورد نکنید و بگذارید مردم آثار و برکات عمل را ببینند. به ریشهها بپردازید و امالفسادها. نروید سراغ ضعفا و خطاهای کوچک. نباید آفتابهدزد را گرفت و شتردزد را رها کرد. نباید نقاط اصلی را رها کرد. ایشان گفتند در اطلاعرسانی به افکار عمومی درست و سنجیده برخورد کنید و مردم را نترسانید و مأیوس نکنید و در عین حال آنها را اغفال هم نکنید که تصور کنند هیچ مشکلی نیست. آرامش افکار عمومی لازم است، اما نباید مردم دروغ پشت دروغ بشنوند. اینها تعابیر روشنی است که در این حوزه وجود دارد و باید به آنها عمل کرد.