به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ حدود دو سال از تغییر چهرهی مدیریتی دانشگاه آزاد به واسطهی حکم رهبر معظم انقلاب برای علی اکبر ولایتی به عنوان ریاست هیئت موسس این دانشگاه میگذرد و دانشگاهی که طی سه دهه فقط سه رئیس به خود دیده بود اما برای همین مدت دو سال، دو رئیس هم به خود دیده است. روسایی که به نظر میرسد اختلاف نظرها و راهبردهایی نیز در برخی مسائل جزئی و کلان دانشگاه با یکدیگر دارند.
اما و اگرهای پیرامون اختلافات طیفهایی که پس از اصلاح طلبان سکان دانشگاه را به دست گرفتند بماند برای مجالی که فرصت بحث و گفتگویش فراهم باشد اما آن چیزی در میان این حواشی به چشم نمیخورد، نقش کلیدی دانشجویان برای مدیریت و مطالبهگری در راستای خط مشی حقیقی برای دانشگاه است. دانشجویانی که البته به لطف سه دهه تلاش وافر اصلاح طلبان در بدنههای گوناگون اساتید، کارمندان، دانشجویان و حتی روسای این دانشگاه، مجالی برای ورود و عرض اندام به دانشجویان را فراهم نشده بود. البته در مواردی هم که ردپایی از اعمال نظرات دانشجویی به چشم میخورد، بویی از مطالبه گری و حریتی که دانشجو به واسطهی حق طلب و موذن بودن در یک جامعه دانشگاهی به آن مشهور است نداشت. به عبارت دیگر فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد، در معدود مواردی هم که سخن میگفتند بلندگویی برای تثبیت نظرات بدنه مدیریت دانشگاه به شمار میرفتند.
ساختار فعالین دانشجویی در دانشگاه آزاد از آنچه به طور رسمی طی این سالهای به چشم میخورد، به غیر از دفاتر بسیج دانشجویی و معدود دفاتر انجمن اسلامی و جامعه اسلامی دانشجویان، منتج به سه اتحادیهی سراسری دانشجویی است که بعد از گذشت بیش از سه دهه از تاسیس این دانشگاه، هنوز ساز و کار مشخصی ندارند.
به بیان بهتر از هر دانشجو یا فعال دانشجویی درباره ماهیت این اتحادیه بزرگ دانشجویی اگر بپرسید، احتمالا اطلاعاتی درباره جزئیات این اتحادیههای دانشجویی ندارند و اصلا معلوم نیست که کدام از این تشکلها قرار است کدامیک از مطالبات گسترده و روی زمین ماندهی دانشجویان را پیگیری کند. حتی اگر از جای خالی مواضع سیاسی و ورود به فضای کلان مدیریتی کشور توسط این اتحادیهها صرف نظر کنیم، باید پرسید که چرا هیچگاه مطالبات صنفی و آموزشی دانشجویان که مهمترین حق دانشجویان شهریهپرداز دانشگاه آزاد به شمار میرود نیز از زبان یا قلم این اتحادیههای دانشجویی بیان نشد.
نقد به عملکرد ضعیف و منفعل این اتحادیههای موسوم به دانشجویی در دانشگاه آزاد اما صرفا مربوط به دوران مدیریت اصلاح طلبان نیست؛ طی دو سالی که از تغییرات اساسی در دانشگاه آزاد میگذرد نیز هیچگونه ظهور و بروزی از این سه اتحادیهی سراسری به چشم نمیخورد. شاید با این نگاه بتوان از دست اندرکاران مربوطه در دانشگاه آزاد، اداره تشکلها و یا دانشجویانی که اکنون در این اتحادیههای دانشجویی مشغول به فعالیت هستند سوال کرد که کارویژه این اتحادیه های دانشجویی دقیقا چیست؟ آیا امروز دانشجویان فعال در این اتحادیهها نمیخواهند سابقهی تاریک مجیزگویی این تشکلهای سراسری و زنجیرهای در دوران مدیران اصلاح طلب را با تغییر مشی و رفتارهای عدالتخواهانه و سر دست گرفتن مطالبات حقیقی دانشجویان پاک کنند؟
به نظر میرسد این روزها که فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی در اجلاسیهی سراسری و سالانهی اتحادیههای دانشجویی این دانشگاه به سر میبرند، این نگاه را برای ادامهی فعالیت و حیات این تشکلهایی که نام دانشجویی و حریت و حق طلبی و عدالت طلبی دانشجویان را یدک میکشد به عنوان سرلوحه قرار دهند.
اتحادیههای دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی قطعا میتواند نقش اساسی و مثرثمری در اختلافات درون مدیریتی این دانشگاه و موضوعات مختلفی که این روزها با عنوان اختلافات موجود میان تیمهای مدیریتی مستقر در دانشگاه وجود دارد ایفا کنند. مجالی که برای رساندن حرف و نظر دانشجویان واقعی به بدنه مدیران را فراهم میکند. دانشجویان دانشگاه آزاد حق دارند مانند سایر دانشگاههای کشور از حقوق طبیعی خود به عنوان فعالیت در تشکلهای دانشجویی و رسیدن به رای اتحادیههای دانشجویی و ابراز مطالبات دانشجویی و پیگیری خواستههای دانشجویان برای اعمال تغییر در روند این دانشگاه سهیم باشند. این همان نقطهی آمالی است که اتحادیههای دانشجویی دانشگاه آزاد میتوانند به آن برسند اگر ارادهای باشد.