تاریخ انتشار: 26 خرداد 1388 - 00:00:00
کد خبر: 305

سبزها و توهم اکثریت

در مرحله اول انتخابات سال 1384 (27 خرداد)، اگر مى‌خواستید فضاى حاکم بر دانشگاه‌ها و اینترنت را ملاک قرار دهید و آنچه را که در این دو فضا مى‌ گذرد، مشتى نمونه خروار از وضعیت جامعه به حساب آورید، مصطفى معین باید رئیس جمهور ایران می‌شد.

خبرنامه دانشجویان ایران:در مرحله اول انتخابات سال 1384 (27 خرداد)، اگر مى‌خواستید فضاى حاکم بر دانشگاه‌ها و اینترنت را ملاک قرار دهید و آنچه را که در این دو فضا مى‌ گذرد، مشتى نمونه خروار از وضعیت جامعه به حساب آورید، مصطفى معین باید رئیس جمهور ایران می‌شد.

به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران  به نقل ازفارس، جوان نوشت؛ در مرحله اول انتخابات سال 1384 (27 خرداد)، اگر مى‌خواستید فضاى حاکم بر دانشگاه‌ها و اینترنت را ملاک قرار دهید و آنچه را که در این دو فضا مى‌ گذرد، مشتى نمونه خروار از وضعیت جامعه به حساب آورید، مصطفى معین باید رئیس جمهور ایران می‌شد.
اما پس از شمارش آرا، معین، رتبه پنجم را در میان کاندیداها احراز کرد. درصد بالایى از راى او، متمرکز در استان سیستان و بلوچستان بود و اگر بلوچ‌ها به او راى نداده بودند، او همان رتبه را هم احراز نمى کرد. معین، شاید اگر رتبه دوم یا سوم را به دست آورده بود، مى توانست دستکارى در آراى خود را بهانه بیاورد، ولى رتبه او به قدرى پایین بود که ادعاى دستکارى در آراى او، محلى از اعراب نداشت.

در مرحله دوم انتخابات همان سال (3 تیر)، اگر قرار بود خودروها و مغازه‌هایى که عکس کاندیداها را نصب کرده اند، ملاک قرار دهیم، به نظر مى آمد اکثریت آرا با هاشمى رفسنجانى است. هرچند خودروهایى که عکسى از هاشمى رفسنجانى را بر شیشه هایشان نصب کرده بودند، یک درصد از خودروهاى متحرک در خیابان ها نبودند، اما چشم ها را پر کرده بودند. اما در مرحله دوم انتخابات، احمدى نژاد با اختلاف زیادى نسبت به هاشمى رفسنجانى پیروز شد.

خیابان ولیعصر را با چند ماشین مى‌توان بندآورد؟ پیاده روهاى میدان ولى عصر، فلکه صادقیه، میدان تجریش، میدان هفت تیر، میدان ونک و چند میدان دیگر در تهران را با چند نفر آدم مى توان پر کرد؟ 500 نفر؟ 1000 نفر؟ بگو 3000 نفر. هر قدر هم که اصرار کنید، قبول نمى کنم رقمى بیشتر از این تعداد، براى پر کردن پیاده رو حاشیه میدان لازم باشد. به دوران دانش آموزى خود رجوع کنید. براى اینکه تصور کنید 800 - 700 نفر، چه حجمى از جمعیت است، زمانى را که تمام دانش آموزان مدرسه تان در حیاط مدرسه به صف ایستاده بودند تجسم کنید. اگر در مدرسه دولتى درس خوانده باشید، نهایتا 700- 800 نفر در حیاط مدرسه بوده اند. حالا این جمعیت را در حاشیه میدان هاى اصلى شهر بریزید. انصافاً در حدى که به چشم بیاید، حاشیه میدان ها را پر مى کنند. آیا مى توان نظر 3000 نفر را و بگو 30 هزار نفر را به کل جمعیت یک شهر هشت میلیونى نفرى تعمیم داد؟

به عکس تصورى که اصلاح طلبان همیشه سعى در القاى آن دارند که تمام طرفدارانشان انسانهایى بى‌نهایت مسالمت جو، صلح طلب و اهل منطق هستند و مخالفانشان کسانى به غایت خشونت طلب، فناتیک و فاشیست، احساس عمومى جامعه چیز دیگرى مى گوید. در انتخابات امسال، طرفداران میرحسین موسوى، با خیال راحت، عکس کاندیداى مورد نظر خود را بر ماشین‌هایشان نصب کردند، پارچه‌اى سبز به دوش انداختند، لباس سبز پوشیدند و مچ بند سبز به دست بستند، بدون اینکه واهمه اى از آسیب دیدن ماشین‌هایشان داشته باشند، یا احساس کنند ممکن است مورد تمسخر و تحقیر دیگران قرار بگیرند. اما از سوى دیگر، طرفداران زیادى از احمدى نژاد را مى‌‌شناسم که از ترس پنچر شدن، خط افتادن روى بدنه یا شکسته شدن شیشه خودرو، از نصب عکس احمدى نژاد یا پرچم ایران به شیشه خودروهایشان خوددارى کردند. در فضایى که شعارهایى مثل «هر کى که بى سواده، با احمدى نژاده» سر داده مى شد، تعداد زیادى از احمدى نژادى ها بودند که از ترس تحقیر، تمسخر و حتى حمله فیزیکى گروهى از طرفداران کاندیداى مقابل، حاضر نبودند مچ بند پرچم ایران را به مچ هایشان ببندند. این دسته مى گفتند ما که در روز انتخابات، راى خود را به کاندیداى مورد علاقه مان مى دهیم، چرا براى خودمان دردسر درست کنیم؟ خیلى جالب بود که یک روز در دانشگاه، دو نفر از همکلاسى هایم، نظر مثبتشان نسبت به احمدى نژاد را به صورت راز مگو و درگوشى با من در میان گذاشتند! خلاصه اینکه، مدعیان مدارا و لیبرالیسم، فضایى از خفقان نرم را بر جامعه حاکم کردند که جلوى ابراز وجود طرفداران احمدى نژاد را مى گرفت. خفقان نرمى که البته در سر صندوق هاى راى و موقع نوشتن نام احمدى نژاد بر برگه راى، دیگر وجود نداشت.

سؤال؛ در روزهاى آخر تبلیغات انتخابات، یعنى اوج تبلیغات، از میدان هایى مثل ولیعصر و ونک (که پاتوق چهره هایى تقریباً ثابت از طرفداران میرحسین موسوى و کروبى و جمعیتى اندک نسبت به کل جمعیت تهران بود) که دور مى شدید و به محل هاى پر رفت و آمد شهر که مى رفتید، انصافاً چند درصد از مردم مچ بند سبز داشتند؟ بارها در ایستگاه هاى شلوغى مثل ایستگاه مترو میدان امام خمینى، به این موضوع دقت کردم. گاهى حتى از هر صد نفر، یک نفر هم مچ بند سبز به دست نداشت. ممکن است بسیار کسان باشند که به میرحسین راى داده باشند و از عنصر سبز هم استفاده نکرده باشند، اما این توهم را که سبزها در اکثریتند، سبزى رنگ پوشاک افرادى به وجود آورده بود که نسبت به کل جمعیت کوچه و خیابان ها در اقلیت بودند. سبزها توى چشم بودند ولى «توى چشم بودن»، «در اکثریت بودن» نیست.

سؤالى دیگر؛ به جز ساعات پایانى روز و نیمه شب که خیابان ها جولانگاه طرفداران کاندیداها بود، در ساعات کارى روز و در مناطقى که زندگى جریان داشت، چند در صد از ماشین ها عکس موسوى یا پرچم سبز همراه داشتند؟ آیا هیچ وقت در یک ترافیک سنگین، به این موضوع دقت کردید؟

چند روز پیش در مترو، پسر جوانى وقتى مچ بند پرچم ایران را بر دستم دید، به من گفت پدرم 25 سال است که در هیچ انتخاباتى شرکت نکرده است، اما مى خواهد در این دوره، از لج هاشمى رفسنجانى به احمدى نژاد راى دهد. آیا کسانى مثل این مرد که 25 سال در انتخابات شرکت نکرده اند و حالا که آمده اند، به احمدى نژاد راى مى دهند کم هستند؟

هفته گذشته، در حالى که طرفداران موسوى قصد داشتند براى مانور طرفداران، ورزشگاه یکصدهزار نفرى آزادى را پر کنند (و البته به دلیل بازى ایران و امارات و قوانین فیفا که تا 48 ساعت قبل از هر بازى بین‌المللى، ورزشگاه مربوطه باید در اختیار فیفا باشد موفق به این کار نشدند) تجمع عظیمى از طرفداران احمدى نژاد در مصلاى تهران برگزار شد که در تخفیفى ترین تخمین ها، حداقل 300هزار نفر در آن شرکت کردند.

مقایسه جمعیتى که در همین چند هفته اخیر در تبریز به استقبال موسوى رفتند با جمعیتى که به استقبال احمدى نژاد رفتند نمونه اى دیگر است.

در حالى که در سفر هفته گذشته احمدی‌نژاد به اصفهان، تمام میدان امام خمینى و خیابان‌هاى اطراف آن تا کیلومترها پر شده بود، در سفرى که محمد خاتمى براى تبلیغ میرحسین موسوى به اصفهان رفت، تنها نیمى از میدان امام خمینى پر شد. چرا براى مقایسه طرفداران یک کاندیدا، به استقبالى که از هر دو کاندیدا در یک شهر و با فاصله زمانى کوتاهى انجام شده است، نگاه نمى کنیم؟

آیا اگر در شمال یا مرکز شهر تهران زندگى مى کنیم و به فرض که در این مناطق، اکثریت با موسوى باشد، به معنى این است که در مناطق پرجمعیتى مثل ورامین، پاکدشت، اسلامشهر و ...هم موسوى حائز اکثریت است؟ آیا اگر در شهر یزد، موسوى اکثریت دارد به این معنا است که در مشهد و اصفهان هم این طور است؟

وقتى جماعتى در این توهم باشند که در اکثریتند ولى در انتخابات، اکثریت را به دست نیاورند، خیلى راحت مى توان آنها را به بازى گرفت.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
نقض حقوق زنان در آمریکا اسناد بسیاری دارد
تشدید بارش احتمال وقوع سیلاب در این ۱۰ استان
همه زنان بعد از ۴۰ سالگی به ماموگرافی نیاز دارند
فیلم/جزئیات حکم تتلو اعلام شد!‌
کدام خانه ها مشمول مالیات برخانه خالی می شوند
چه صیغه ای است هر که بیشتر خورده و برده، طلبکارتر است؟!
فواد ایزدی از بمباران منزل همسر مرحوم طالب زاده در لبنان خبر داد
فیلم/این بار زائران به کمک خادمان حرم امام رضا آمدند
نمایندگی ایران مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا را تایید کرد
دستور رئیسی برای حمایت از فعالین فضای مجازی
احتمال حمله تروریستی جشنواره کن را مختل کرد
بونجاح و پرسپولیس؛ شایعه یا واقعیت؟!
قانونی که دل زوج های جوان را شاد و مسؤولان را سربلند کرد
رئیسی قهرمانی تیم ملی تکواندو را تبریک گفت
متکی: آقایان عزیزی و ذوالنور گزینه‌های امنا و صبح ایران برای ریاست مجلس نیستند
برنامه‌ریزی برای احداث ۶۶ هزار مگاوات ظرفیت جدید نیروگاهی
توزیع ۱۵۰ هزار جلد کتاب در پادگان‌های نیروی زمینی ارتش در سال ۱۴۰۲
مسئول اسرائیلی: آمریکا به این نتیجه رسیده که حماس، حذف‌شدنی نیست
خانواده‌های اسرای صهیونیست: نتانیاهو باید فورا برکنار شود
تظاهرات گسترده معترضان علیه نتانیاهو در تل‌آویو
بازار ارز توافقی در مرکز مبادله ایران راه‌اندازی می‌شود
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top