قطعا دولت مستقر سهم زیادی در این وضعیت دارد چون وقتی دولت با قلدری میگوید بودجه صدا و سیما را (که یک نهاد ملی است و راهی غیر مصرف بودجه عمومی ندارد) نمیدهد، صدا و سیما مجبور است به مسیر پرخطر قدم بگذارد.
هرچند بودجه دولتی تلویزیون به معنای پول حاکمیتی است نه پول دولت روحانی یا فلانی. چون همین اختصاص بودجه قانونی در عمل تبدیل به گروگان محتوایی تلویزیون در دست دولتها شده است.
مقصر دوم مدیران یک دهه اخیر صدا و سیما هستند که لشگری از نیروهای استخدامی را وارد سازمان کردهاند و حالا فقط برای اداره نان و آب این سازمان عریض و طویل پول عظیمی نیاز است.
توسعهی شبکههای تخصصی در این دوران قطعا با اشتباهات فاحشی همراه بوده تا جایی که بار اضافی بر سازمان گذاشته.
مقصر سوم مدیران ارشد فعلی سازمان هستند که برخلاف تذکرهای درگوشی سابق شبهات دینی را حل نکردند و تلویزیون را به عقد قمارخانههای اقتصادی در آوردند. حالا این مدیران ارشد پشت یک نمونه کوچک در شبکه سوم سیما پنهان شدهاند. احتمالا دستاویز هم نظر یک مرجع تقلید درباره مسابقه #برندهباش است اما اوج فضاحت سیاسی و اخلاقی آنجاست که مبارزه با #بخت_آزمایى را منحصر به مسابقه گلزار کنیم. شکی نیست که مدیر شبکه سه باید در مقابل اشتباهش پاسخگو باشد و حتما مقصر است اما جناب رئیس سازمان، معاون سیما، معاون بازرگانی و ... که بیست و اندی شبکه دیگر را به شبکههای بختآزمایی تبدیل کردهاند چه؟!
موج خندهداری در دو روز اخیر راه افتاده و به بهانه حکم شرعی اخیر درباره یک مسابقه، مشکل بزرگتر تلویزیون که دست پخت مدیران ارشد صدا و سیما است را مخفی کردهاند.
رئیس شبکه سه به خاطر «برنده باش» و برخی سریالهای ضعیف و ... از سوی دلسوزان مورد انتقاد به حقی است اما حملات این روزها اکثرا بخاطر کینه «بدر و حنین» است.