به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، فعالیت جنبش عدالتخواه به دنبال تجمع مقابل قوه قضائیه و پنج شب کارتنخوابی برای حل مشکلات کارتنخوابها در رسانهها دیده شد. در طول سالهای گذشته هم جنبش سعی کرده همان حالت آوانگاردی خود را نسبت به مساله عدالتخواهی حفظ کند و در این راه فراز و فرودهای متعددی را پشتسر گذاشته است.
وحید جلیلی، حسن و حیدر رحیمپورازغدی، سعید زیباکلام و مسعود دهنمکی از افراد شاخصی هستند که در جریان شکلگیری این اتحادیه نقش موثری داشتند و در طول سالهای اخیر پای ثابت نشستهای دورهای عدالتخواهان بودهاند. مرتضی فیروزآبادی یکی از دبیران این اتحادیه دانشجویی بوده که اکنون بهعنوان معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی آستان قدس رضوی مشغول فعالیت است. مسعود براتی و صادق شهبازی نیز از دیگر اعضای شاخص این اتحادیه هستند که به لحاظ فعالیتشان در حوزههای اقتصادی و سیاسی بیشتر در رسانهها دیده شدهاند.
روزهای گذشته انتشار متن نماینده این اتحادیه در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب حواشی مختلف پیدا کرد تا جایی که دستمایه سوءاستفادههای سیاسی برخی جریانهای داخلی و رسانههای معاند هم قرار گرفت. روزنامه فرهیختگان، درخصوص این حواشی با محمدحسین صبوری، دبیر فعلی جنبش عدالتخواه دانشجویی به گفتوگو نشسته است.
از دیدار شروع کنیم. چگونه متن شما به نگارش درآمد؟ چگونه اولویتها را مشخص کردید؟
دیدار رهبری با دانشجویان را دیدار متفاوتی میدانیم و از این جهت متن اتحادیه برای ما خیلی مهم است. نگاه ما درخصوص متن جنبش در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب این است که صحبتهایی مطرح کنیم که جای آن در رسانهها نیست و در گفتوگوهای ما با اصحاب رسانه مطرح نشده است. موضعگیریهای مختلف نسبت به رفتار دولت یا مجلس برای طرح در این دیدار موضوعیتی ندارد. اینکه متنهای ما عمدتا صریحتر از گفتههای ما در رسانههاست، به همین خاطر است. موضوعات مهم کشور و مسائلی را که به دلایل مختلف قابل طرح در فضاهای دیگری نیست و نمیشود بیان کرد، ما در محضر رهبر انقلاب مطرح میکنیم.
وقت کم است و مقدمهچینی و شعار و شعر هم بهصورت حداقلی در متن آورده میشود. بهخاطر کمبود زمان، ناچار به اولویتبندی هستیم. متن ما حدود دو هزار و 500 کلمه بود و شب قبل از دیدار مشغول ویرایش و کم کردن متن بودیم تا بتوانیم در حد هفت دقیقه آن را بیان کنیم. در این دیدار باید از جمله به جمله استفاده شود، به همین خاطر نسبت به کلمه به کلمه آن فکر شده و از متخصصان حوزه مربوطه مشورت گرفته شده است تا بهترین کلمه را برای رساندن منظورمان انتخاب کنیم. محورهای متن توسط شورای مرکزی تعیین میشود، شاکله متن که حول چه چارچوبی باشد هم درمیآید و نگارش متن آغاز میشود و پس از نوشتن متن اولیه هم مرتب ویراستاری میشود.
شاکله متن ما مبتنی بر نگاهمان نسبت به ساختارها و آرمانها بود
در دیدار امسال، شاکله متن بر نگاه ما نسبت به ساختارها و آرمانها بود و محورها و موضوعات هم از مسائلی انتخاب شده بود که روی آنها کار کرده بودیم و اشراف داشتیم یا با آن بهصورت مستقیم مواجه شده و تجربه کرده بودیم. البته نگاه ما این نیست که ساختار فاسد است یا غلط ؛ تحت این عنوان ساختار نباید برای ما اصالت داشته باشد و آرمانها برای ما اصالت دارند. این موضوع را رهبری هم در یکی از دیدارهای اخیر خود به اجمال به آن اشاره داشتند.
رهبری هم به چند نکته مطرحشده از جانب شما پاسخ دادند.
بله. رهبر انقلاب هم نسبت به چند موضوع در متن ما نکاتی را مطرح کردند. یکی از موضوعات، مساله خصوصیسازی بود که البته موضع رهبری همان موضع قبلیشان بود که بهشدت موافق و حامی اصل 44 هستند. از آن مطلع بودیم و نگاه ما هم این نیست که خصوصیسازی بهکلی مشکل دارد، مساله ما نحوه اجرای آن بود.
طرحهای پیشنهادیمان در حوزه خصوصیسازی را تا یک ماه آینده به رهبری میرسانیم
برای اصلاح هم مدلها و طرحهای جایگزینی داریم که به آقا میرسانیم، البته اینبار یک سال طول نخواهید کشید و در طول یک ماه آینده ارائه خواهد شد. صحبت دیگر هم داشتند که انتظار ورود مستقیم در مسائل اجرایی اینچنینی را از رهبری نداشته باشید. نکته دیگری که به آن پرداخته شد مساله برجام بود. ما در بحث خودمان در موضوع تجمعات و اعتراضات، نمونه برجام را آوردیم و گفتیم نمونه عدمارائه مجوز همین نحوه برخورد دولت و شهرداری وقت با برجام بود که با این توجیه که برجام مورد تایید رهبری و نظام است در حدود 200 سالن را در تهران کنسل کردند.
برخی سایتها در موضوع برجام تیتر اشتباه زدند
ابتدا برداشت بنده از نکتهای که حضرت آقا مطرح کردند این بود که ایشان اشتباه متوجه شدند و این برداشت را داشتند که من برجام را به رهبری نسبت دادهام، حال اینکه گفته بودم عدهای با این توجیه جلوی روند تبیین ما را میگرفتند؛ اما بعدا که فیلم سخنرانی رهبر انقلاب منتشر شد، دیدم که رهبری فرمودند یکی از دانشجویان گفتند عدهای برجام را به بنده نسبت دادهاند. حرف ما که کاملا واضح بود اما متاسفانه برخی سایتهای خبری تیتر زدهاند: «پاسخ رهبری به دانشجویی که برجام را به ایشان نسبت داد.» ما نسبت به برجام حرفی نداشتیم و اصلا نسبتی ندادیم و صرفا بهعنوان مثال مطرح کردیم که رهبر انقلاب هم متوجه آن شدند ولی تیتر فیلم به اشتباه انتخاب شده بود.
صحبتهای امسال دانشجویان مانند سالهای گذشته بازخوردهای مختلفی در رسانهها و بین گروههای مختلف پیدا کرد، حتی مورد توجه رسانههای معاند هم قرار گرفت. شما هم از بازخوردهایتان نسبت به مطالب جنبش بگویید.
بیشترین بازخوردهایی که پس از دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب دیدم، بازخوردهایی مثبت از سمت بدنه حزباللهی بود. یک طیف از جریان بهاری و یک جریان از رسانههای معاند به بخشی از سخنان ما پیرامون شبهات ما نسبت به فضای دفتر رهبر انقلاب، بعد از انتشار متن واکنش نشان دادند.
بیت را میزنند تا جایگاه رهبری را خدشهدار کنند
حمایت بیبیسی و پرداختن به این قسمت از صحبتهای ما سوءاستفاده این رسانه بود، وسیلهای دیدند که بتوانند رهبری نظام را مورد خطاب و عتاب قرار دهند، با اینکه ما در داخل متن با دقت با جزئیات به این موضوع پرداخته بودیم، یعنی هم متن مودبانه بود، هم قضاوتگونه نبود و بیشتر سوالی بود و ابتدای عرض خودمان هم اشاره کردیم که بیت را دشمنان میزنند تا جایگاه رهبری را خدشهدار کنند ولی ما این مساله را با بیت نداریم، فقط یکسری از رفتارها بوده که شبههای برای جریان انقلابی به وجود آورده است. ما این قسمت را بیشتر بعد از دغدغه و شبهه و ابهام جامعیتی که در فضای حزباللهی و تشکلها بود، زدیم.
واکنش اعضا به این حواشی چگونه بود؟
ناراحتی ما و سایر اعضای جنبش عدالتخواه بیشتر از این جهت بود که عدهای فرصتطلب میخواهند از یک نقد درونگفتمانی به هر طریقی، با ارتباط همهچیز به هم، سوءاستفادههای خاص خود را داشته باشند. این رسانهها، پشههای روی زخم هستند، از خیلی مسائل و ضعفهای دیگر داخل کشور هم سوءاستفاده میکنند، اما در مجموع نقد خودمان را درونگفتمانی میدانیم و معتقدیم منظور خود را بهدرستی رساندهایم؛ بحث ما به صورت واضح و روشن از دل یک مجموعه انقلابی مطرح شد، نکتهای که میماند نسبت جنبش عدالتخواه با آنهاست.
مرزبندیهای جنبش عدالتخواه را کمی روشنتر بیان کنید.
مرزبندی ما با این جریانات مشخص بود. بنده هم با توئیتی که در رسانههای مختلف هم منتشر شد واکنش نشان دادم و سعی کردم این مرزبندی را روشن کنم. چون ادامهدار هم نشد، نمیخواستیم به رسانه معلومالحالی و مجهولالهویهای مانند بیبیسی ضریب بدهیم. تنها حرفی که -غیر از آن توئیت- میخواهیم بزنیم این است که نمیدانم چرا عدهای در فضای دولت همچنان به این نتیجه نرسیدهاند که این رسانه مغرض و معاند است و چرا در فضای کشور بهراحتی و آزادانه مشغول فعالیت است. این مساله جای بررسی دارد و این مطالبه ماست.
در قسمت اول صحبتها، به واکنش جریان بهاری هم اشاره کردید. نسبت جنبش عدالتخواه با این جریان چگونه است؟
موضع جنبش عدالتخواه با این جریان که کاملا مشخص است. اساسا هر نوع شعار عدالتخواهانه را نزدیک به خودمان حس نمیکنیم. در این یکی دو سال شعار عدالتخواهی مد شده؛ از رسانهها تا افراد دیگری که تا الان مشغول کارهای سیاسی خود بودند و در فضای دیگری بودند، به این باور رسیدهاند که در شرایط فعلی روی عدالتخواهی میشود کاسبی کرد. مثل اینکه در هر فصل یک شغلی میگیرد، الان فصل عدالتخواهی است و هر حرفی را از این موضع مطرح میکنند. مثلا در فوتبال هم میخواهند حرفی بزنند از مبارزه با فساد و تبعیض حرف میزنند. از یک جهت مایه فخر ماست که فضا بهگونهای شده که همه متوجه شدهاند جامعه عطش عدالتخواهی دارد.
برخی میخواهندبا عدالتخواهی کاسبی کنند
از یک منظر دیگر کار ما را برای حفظ اصالت خودمان سختتر کرده است تا چارچوبهای اصلی را حفظ کنیم. وقتی جنسهای تقلبی بیاید، کار ما سختتر میشود. یکی از نمونههای همین جنسهای تقلبی و مصادیق آن همین جریانهاست. البته محدود به آنها نیست، مثلا رئیس دولت اصلاحات در جلسات اخیر خود گفته که باید به سمت عدالتخواهی حرکت کنیم. الان همه عدالتخواه هستند!
این وسط سختی کار ما، روشن کردن تفاوتها و تمایزهایمان با دیگران است. ما هر مدل عدالتخواهی با هر نوع شعار و لحنی و هر دغدغهای را که اسم آن را عدالتخواهی میگذارند، قبول نداریم و عدالتخواهی نمیدانیم، مثلا تیتر میزنند سخنان عدالتخواهانه فلانی، اما بعد فیلم را که میبینیم، متوجه میشویم اساسا حرفها با عدالتخواهی نسبت ندارند. درخصوص متن ما هم بالاخره «هر کسی از ظن خود شد یار من» است. هرکسی یک قسمتی از آن را میپسندد، بلد میکند و تیتر میزند. این افراد هم به همین شکل، نقدهایی را به مجموعههایی که ما اشاره کردیم، وارد میدانند و از نگاه آنها، حرف دل آنها را مطرح کرده است ولی تفاوت است بین نقد و لحنی که آنها دارند، با نقد و لحنی که ما داریم.
تفاوت مدل شما با عدالتخواهی چنین جریانهایی چیست؟
نتیجهگیریای که آنها دارند با نتیجهگیریای که ما داریم، متفاوت است. حاصل نقدهای آنها رسیده است به گوشهنشینی، انزوا، ناامیدی، انفعال و اینکه کار نمیشود کرد و به بنبست رسیدهایم، اما ما با همین نقد در فضای کنونی رسیدیم به عزم و فعالیت بیشتر تا از فرصتها استفاده کنیم. هر دو فساد را دیدیم و متوجه شدیم، اما آن بهنوعی رفتار میکند که جریان فساد هم بیشتر قدرت میگیرد، بیشتر ماندگار میشود و شما نتیجه نمیگیرید و جلوی هرگونه تحولی را هم میگیرد. آن دو دستهای که ما در متنمان هم به آنها اشاره کردیم، عدهای که با ساختارشکنی میخواهند به آن برسند و دیگر کسانی که آرمانها را قابل تحقق نمیدانند و محافظهکاری میکنند هر دو به یک نتیجه میانجامد و آن حفظ وضع موجود است. آن حرکات رادیکال و تند و ناامیدکننده عملا مخرب است، همانگونه که محافظهکاران با نوع عمل خود مخرب هستند.
هر نوع شعار بهظاهر عدالتخواهانه را نزدیک به خودمان نمیبینیم
پس نقدها، نوع بیان و راهکارها متفاوت است و اصلا خودمان را نزدیک به آنها نمیدانیم. گاها حرفها همانطور ممکن است یکسان با خیلیهای دیگر مشترک باشد، ممکن است ما به سیستم ائمهجمعه نقدهایی را وارد بدانیم، یک نفر دیگر هم در اینستاگرام به همین مساله نقد داشته باشد، اما نتایج نقدها با توجه به مدل و پیشینه ذهنیمان متفاوت است. هر نوع شعاری که ظاهرا نزدیک به عدالتخواهی باشد نزدیک به خودمان نمیبینیم و به ریشه و سابقه آن توجه داریم.
بهنظر میرسد برخی در تلاشند فعالیتهای جنبش را به سمت رادیکال شدن هدایت کنند.
بله. تلاشهایی بود که از مواضع ما مصادره به مطلوب صورت بگیرد، از همه جریانات، یکی از آنها همین بیبیسی است ولی ما هر وقت این تلاشها را دیدیم، اگر غیررسانهای بوده، مقاومت جدی داشتیم و هربار رسانهای بوده با یادآوری سابقه جنبش عدالتخواه پاسخ دادیم. این تلاشها همیشه بوده اما ناموفق بوده بلکه به تقابل هم رسیدهاند. هر جریانی بخواهد این سوءاستفاده را از جنبش داشته باشد، جایی به خاطر اصولمان از ما بیزار خواهد شد.
اصول فکری جریان و مدل عدالتخواهی جنبش چگونه است؟
مهمترین مساله، نگاهی بوده که باعث جدا شدن ما از جریان و شخصیتهای سیاسی بوده است، حتی اگر شخصی به نسبت بقیه به گفتمان عدالتخواهی نزدیک باشد، برای اعضای جنبش تابو است که ذیل جریان، حزب و شخصیت سیاسی تعریف شوند یا بخواهند از فرد یا جریانی حمایت کنند؛ این یکی از اصول اصلی ماست. بحث دیگر، مبنای فکری ماست. درخصوص مبانی فکری، تاکید و سختگیری بسیاری نسبت به تشکلها و اعضایی که جذب و عضو جنبش میشوند، داریم. سیر مطالعاتی امام و رهبری در باب عدالتخواهی و فساد یکی از همین مبانی است.
ولایتپذیری مبنای اصلی عدالتخواهی جنبش
یکی دیگر از اصول نیز ولایتپذیری است. دو دستهای که همیشه ما با آنها دعوا داشتیم دقیقا به همین خاطر بوده است. کسانی که ولایت را بدون عدالتخواهی میخواستند بهعنوان جریان محافظهکار و جریانی که مشهور به جریان چپ و مارکسیست هستند و عدالتخواهی را بدون ولایتمداری مطرح میکنند. جمله معروفی هم داریم که عدالتخواهی بدون ولایتمداری انحراف است و ولایتمداری بدون عدالتخواهی هم دروغ بزرگی است. اگر با جریانی که مدعی ولایتمداری است، دعوا داریم سر این موضوع است که ولایتمداری در عمل ندارید، چراکه ما عدالتخواهی را از خود حضرت آقا آموختیم. از طرف دیگر عدالتخواهی محتوا و شاکلهاش ولایتمداری است و فقط در چارچوب نظام امت و امامتی است که عدالت اسلامی محقق میشود. این دو محور را از هم جدا نمیدانیم.