امروز به برکت انقلاب، «دختر» با مفهوم اصیل خود قرابت بیشتری دارد تا دورانهای افراط تحجر و تجدد و در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی نیز رو به سوی معنای حقیقی خود دارد اما آنچه نگرانکننده به نظر میرسد، بازگشت به یکی از دوگانههای پیشین است، اینبار در قالبی پنهان.
خبرنامه دانشجویان ایران: سیده نرگس حسینی*// در روز دختر، اگر فقط به جشن و تبریک بسنده کنیم، قطعا خسران بزرگی کردهایم، پس چه بهتر که از دغدغههای دختران و بهویژه دختران جوان و تحصیلکرده بگوییم و از کارهایی که بر زمین مانده است.
امروز به برکت انقلاب، «دختر» با مفهوم اصیل خود قرابت بیشتری دارد تا دورانهای افراط تحجر و تجدد و در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی نیز رو به سوی معنای حقیقی خود دارد اما آنچه نگرانکننده به نظر میرسد، بازگشت به یکی از دوگانههای پیشین است، اینبار در قالبی پنهان.
یکی از مصادیق را میتوان در سرنوشت دختران تحصیلکرده جستوجو کرد. اکنون دختران ایرانی کسب علم و معرفت را ارزش میدانند و راه برای پیشرفت آنان در علم باز است. آنان وارد دانشگاه میشوند، به جد درس میخوانند و در دنیای بزرگتری کسب تجربه میکنند اما به پایان چهار سال (کمی بیشتر یا کمتر) که نزدیک میشوند، آینده خود را در هالهای از ابهام میبینند. حالا باید به کدام سمت حرکت کنند؟ زمانی که قرار است «دانشجویی» از آنان گرفته شود.
این تصمیم آنان در شرایطی گرفته میشود که وضعیت اقتصادی باعث کاهش تعداد مشاغل شده و مشاغلی هم که وجود دارند، انگار با «مردسالاری» عجین شدهاند. بله، مردسالاری؛ یعنی وضعیتی که «زن» در آن نادیده گرفته میشود اما نه فقط نادیده گرفتن حضورش بلکه هویت و تمام ویژگیهای زنانهاش. ساعتهای کاری مردانه، محیط مردانه، قوانین مردانه و... و همچنین غفلت، کجاندیشی و غرضها، موانع در راه ازدواج تبدیل به غولی شده که شکست آن، چندسالی به طول میانجامد و طبیعی است که زمان ازدواج دختران نیز عقب بیفتد. درواقع «خانواده» که محل آرامش دختر و پسر و اعطاکننده نقشهای جدید به آنان است، متاسفانه دیرتر شکل میگیرد.
در این حال، «دخترِ دانشجو» برای آنکه خود را از بیهویتی حفظ کند باید به مشاغل محدودی تن بدهد و «خانم کارمند»ی شود که بعضا هیچ ارتباطی با تلاشهای علمیاش در این چند سال نداشته است یا به اجبار وارد مرحله بعدی تحصیلات بشود؛ تحصیلات بیهدف و فقط برای آن که جامعه او را از خود طرد نکند. راه سوم هم پشتکردن به تمام دغدغهها و تلاشهای اجتماعی و سرگرم شدن در روزمرگی است.
این بحران، دامنگیر عدهای از دختران جامعه ماست که شاید بعضی از آنان، راه نویی برای خود بسازند اما باید زمان زیادی را از دست بدهند. پس حاکمیت باید با تمام توان ساماندهی و راهبری و امکانات خود، نقش خود را ایفا کند و راهکاری برای استفاده از پتانسیل عظیم دختران بهویژه دختران دانشجو بیابد؛ در غیر این صورت جامعه از ظرفیتی که برای شکلگیری آن عمر یک انسان و امکانات زیادی از بیتالمال صرف شده، بیبهره خواهد ماند.
ایجاد عرصههای آزاد و فعالیتهای داوطلبانه یکی از راههای اساسی برای استفاده از این توان علمی و عملی است؛ عرصههایی که بتواند دختران را از دوراهی زیرپاگذاشتن هویت زنانه یا سرخوردگی اجتماعی وارد راهی جدید کند؛ استفاده از اندوختههای خود در مسیر تعالی جامعه، به صورتی که انعطاف بالای کاری به ابعاد فردی و خانوادگیاش ضربه نزند.
* مسئول واحد خواهران دفتر تحکیم وحدت