خبرنامه دانشجویان ایران: امیرحسین فیضی*// ماجرا از تجمعهای کارگری کارخانه ماشینسازی آغاز شد، حدود یکسالونیم پیش و زمانی که آنها شرایط کارخانه را در خطر میدیدند. این کارخانه که تاسیس آن به اوایل دهه 50 برمیگردد، تولیدکننده ماشینهای صنعتی است و پس از ماشینسازی اراک دومین ماشینسازی ایران محسوب میشود.
همزمان با این اعتراضات ما بهدنبال طرح گفتمان عدالتخواهی بودیم. پس از اینکه این تجمعهای اتفاق افتاد، بچههای تحلیل و بررسی بسیج دانشگاه که مطالبهگری را جزء و وظایف خود میدانستند، به مساله ورود کردند. کارهای تحقیقاتی انجام شد، با کارگران، اتحادیهها و مدیران سابق کارخانه صحبت کردیم تا اینکه به این جمعبندی رسیدیم که مشکل اصلی از مدیریت کارخانه است که درست عمل نمیکند؛ از طرفی به کارگران فشار آمده و از طرف دیگر چرخ کارخانه خوابیده است. فردی مدیر شده که هیچ نگاه تخصصی و سابقه مرتبط با فعالیت کارخانه ندارد و بعدتر مشخص شد که حتی پنج کلاس بیشتر سواد ندارد. برایمان سوال شد چرا مدیریت کارخانهای با این اهمیت به چنین فردی رسیده است؟ پیگیری کردیم و به سازمان خصوصیسازی رسیدیم که کارخانه را به چنین فردی واگذار کرده بود. کمکم اخبار مشابه این اتفاق در استانها و کارخانههایی مانند هپکو اراک و نیشکر خوزستان هم بهدستمان رسید و متوجه شدیم مشکل و اشتباه منحصر به پرونده ماشینسازی تبریز نمیشود. در وهله اول بهدنبال ارتباطگیری با آقای پورحسینی، رئیس سازمان خصوصیسازی بودیم تا کیفیت اتفاقات را از خود ایشان پیگیری کنیم، چندباری هم نامهنگاری و او را به دانشگاه دعوت کردیم، اما متاسفانه هیچ پاسخی به نامهها داده نشد. پس از این موضوع، نامهنگاریهایمان درخصوص وضعیت کارخانه را با امامجمعه، استانداری و سایر نهادهای نظارتی و مرتبط دنبال کردیم و از آنها خواستیم به مساله ورود کنند. کار جدی ما از بسیجشدن نمایندگان و مسئولان استان آغاز شد. برنامههای مختلفی در سطح دانشگاه و به مناسبتهای مختلف برگزار کردیم و بعد از آن در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن سال گذشته تصمیم گرفتیم ضمن بیان موفقیتها و دستاوردهای نظام اسلامی، بلندگوی صدای کارگران هم باشیم. غرفهای تحت عنوان پابرهنههای انقلاب راهاندازی کردیم و لباسهای کارگری پوشیدیم و پلاکاردهایی را برای در جریان قرار دادن اذهان عمومی در دست گرفتیم، البته بماند که نهادهای امنیتی چه برخوردی با ما داشتند. پس از آن، نشستهای خبری برگزار کردیم و تلاشهایمان را ادامه دادیم تا زمانی که رئیس کارخانه به جرم اخلال در بازار ارز به زندان افتاد.
پس از این اتفاق، پیگیریها برای ورود مجدد سازمان خصوصیسازی و خلعید کارخانه صورت پذیرفت تا اینکه این اواخر خبر رسید کارخانه به صندوق بازنشستگان فولاد عودت داده شده است. درحالیکه ما مدارکی داشتیم که این واگذاری هم درست نبوده و طی روال قبل باید به دولت برگردد. تلاش ما درحال حاضر این است که این کارخانه به مسیر درست خود برگردد و بهصورت تخصصی خصوصیسازی انجام پذیرد. شاید این توضیح نیاز باشد که ما مخالف خصوصیسازی نیستیم. این مساله چندینبار مورد تاکید رهبر انقلاب هم قرار گرفته و نگاه کارشناسی پشت آن نهفته است و درواقع دوای درد اقتصاد ما مساله خصوصیسازی است. منتها باید بهصورت دقیق و بومی در کشور پیاده شود. واگذاری در خصوصیسازی نیازمند ملزوماتی است. زمانی ما میتوانیم بحث خصوصیسازی را بهخوبی دنبال کنیم که بخش خصوصی قوی داشته باشیم تا از پس صنایع بزرگ بربیاید. در چنین شرایطی چرا در وهله اول سراغ صنایع مادر میرویم. این تاکید ایجاد رانت و فساد را بهدنبال خواهد داشت و میتواند طبقه جدیدی را در قدرت و ثروت بهدنبال داشته باشد که رهبری هم آن را هشدار دادهاند. حرفی که ما داریم این است چرا مساله تعاونیها که در سیاستهای کلی اصل 44 هم مطرح شده، نادیده گرفته میشود.
اصل 44 مباحث مختلفی را مطرح میکند. روشهای مختلفی هم برای انجام این مهم وجود دارد، اما یکی از نقاط ابهام، همین نحوه خصوصیسازی است که فقط از یک روش استفاده و در آن بهصورت تمام و کمال همه کارخانه به کسی دیگر واگذار میشود. در کنار آن بحث اهلیت فرد مورد نظر و نظارت لازم در فرآیند واگذاری از جمله مباحثی است که توجهی به آن نشده است. در نمونه کارخانه ماشینسازی تبریز که در سطح خاورمیانه بیبدیل است و صادرات آن حتی به کشورهای اروپایی هم صورت میگیرد، مدیریت کارخانه به فردی میرسد که تا پیش از این در کار آهنآلات بوده و از نظر سطح سواد هم در این جایگاه نیست. چرا باید چنین واگذاریای صورت پذیرد؟ چگونه اهلیت آن ثابت شده است؟ البته معاون سازمان خصوصیسازی اخیرا در یکی از برنامههای تلویزیونی درخصوص نحوه اثبات بحث اهلیت، موارد بسیار ابتدایی مانند نداشتن بدهی بانکی، عدم سوءسابقه و ممنوعالمعامله نبودن را بهعنوان اهلیت بیان کرده است. با این حساب، بسیاری از مردم میتوانند این کارخانه را بخرند، اما آیا هر کسی میتواند آن را مدیریت کند؟
مورد دیگر درخصوص قیمتگذاری این کارخانه است که باید به شکل کارشناسی شده و دقیق باشد. این در حالی است که ماشینسازی در سال 97 با آن حجم افزایش تورم و قیمت دلار به ارزش سال 94 فروخته میشود. متاسفانه هیچ شفافیت و پاسخگویی درخصوص علت این اتفاق وجود ندارد و جای خالی شفافیتسازی بهشدت احساس میشود. مسالهای که الان پیش آمده منحصر به یک مورد نیست، موارد مشابهی را میبینیم که وضعیتهای مشابهی هم دارند و به بهانه خصوصیسازی و با عملکرد اشتباه موجب ضعیفشدن اقتصاد هم شده است. دانشجویان دانشگاههای مختلف به این موضوع وارد شدند، اما هنوز هم آن احقاق حقی که انتظار میرفته، صورت نگرفته است. این مساله را تا زمان ورود نهادهای نظارتی و قوه قضائیه دنبال خواهیم کرد. آیا پورحسینی بهعنوان رئیس سازمان خصوصیسازی با این وضعیت کارخانهها، اصلا شایستگی حضور در چنین جایگاهی را دارد؟ این مطالبه دانشجویان است تا خصوصیسازی مدنظر رهبری که موجب رونق اقتصادی خواهد شد، پیاده شود که نیازمند عملکرد صحیح مسئولان ذیربط است.
* مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه سهند تبریز