به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ شهادت(ترور) سپهبد سلیمانی به قدری خطرناک،پیچیده و مهم است که بعنوان مبدا مهم تاریخی معادلات منطقه ای و بین المللی را شدیدا تغییر می دهد، تغییراتی که شاید قرار بود در پروسه ای طولانی تر رقم بخورد اما قمار بزرگ آمریکایی_اسرائیلی در نقش کاتالیزگر قرار گرفت و به شدت سرعت فرآیند جنگی در منطقه و جهان را پیش انداخت.
باید پرسید چه اتفاقی افتاده است که ترامپ آخرین راهبرد ممکن را در اولین اقدام پیاده می کند؟ کدام منافع این گونه به خطر افتاده بود؟ چه مقدار تلفات آمریکایی ها سنگین بوده که آن ها را وادار به چنین اقدامی کرد و یا چه اقدامی در راه بود که ترامپ وادار به جلوگیری از این طریق شد؟
اشتباه آنجاست که ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی را کاری صرفا احساساتی و احمقانه بدانیم، این اتفاق آن قدر بزرگ است که تقلیل آن به یک تصمیم دفعی، لحظه ای و از روی حماقت ترامپ خود تحلیل ساده اندیشانه ایست.
روندها در منطقه غرب آسیا در چند سال گذشته در چرخشی 180 درجه ای از کنترل و مدیریت مثلث عبری_عربی_غربی خارج شد و محور مقاومت یکی پس از دیگری سنگرهای اشغال شده را پس می گرفت، بازپسگیری عراق،سوریه و عقب راندن اسرائیل از طرفی، عقب راندن تجاوز سعودی در یمن و حمله بی نظیر و غیر قابل پیش بینی و ردیابی به آرامکو و درنهایت تشکیل و قدرتمند شدن شاخه های نظامی محور مقاومت و مدیریت راهبردی دیپلماسی مقاومت در غرب آسیا بگونه ای که سیاست همراه با تفکر مقاومت رفتار انقلابی داشت، خودبخود رعب و وحشت فراوانی برای مثلث شوم آشوب و استکبار ایجاد کرد؛ نکته مهم این جا بود که در متن تمامی این پیروزی ها نام فردی در سایه با لباس غیر نظامی می درخشید«سردار سلیمانی».
مثلث مذکور خصم و خباثت هزینه های گزافی برای از بین بردن کمربند مقاومت در لبنان،سوریه،عراق و ایران انجام داد و داعشی را ایجاد کرد که خواب را از چشمان آبی اروپایی ها نیز گرفته بود اما سلمانی ها و ابومهدی ها نقشه ها را یکی پس از دیگری نقش برآب کردند، نه تنهها مقاومت تضعیف نشد که شاخه های جدید ایجاد شد و کمربند مقاومت محکم تر و قوی تر شد.
از بین بردن میلیاردها چه بسا تریلیاردها دلار ثروت و ادوات نظامی و فکری بواسطه شکست داعش خون آمریکا را به جوش آورده بود و انتقام بزرگ دنیای کفر شهادت مغز متفکر سیاسی نظامی محور مقاومت بود.
فشارهای مردمی شدید عراقی ها به حضور نظامی آمریکایی ها در عراق و محاصره مردمی سفارت آمریکا پایان حضور نظامی و پایگاه های آمریکایی را در عراق نزدیک و نزدیک تر می کرد، آمریکایی ها و هم پیمانانشان به خوبی تبعات عدم حضور در غرب آسیارا می دانند، تبعاتی که فقط یک فقره از آنان نابودی زودهنگام رژیم غاصب صهیونیستی است.
این خطر بزرگ یعنی تهدید اسرائیل و از بین رفتن نفوذ و منافع چندین ساله آمریکایی ها در منطقه در پی اخراج از عراق در کنار شکست داعش همه و همه انتقام بزرگی را می طلبید، انتقامی در حال اضمحلال، در حال شکست، البته این تازه شروع یک جنگ تمام عیار خواهد بود، جنگی با ابعاد متفاوت که شاید منجر به رویارویی نظامی نشود اما تلفات و عواقب جبران ناپذیری دارد.
در این شرایط و با رصد اتفاقات منطقه می توان فهمید خونخواهی فرماندهان محور مقاومت و انتقام جویی مردم از مرزها فراتر است و از شرق افغانستان تا بلندی های جولان و تا تنگه باب المندب را شامل می شود.
انتقام سرداران شهید اسلام به پهنای منطقه است و به تعداد سربازان آمریکائی، پایگاه های آمریکایی و هم پیمانان آمریکائی، انتقامی که بعید است احساسی و در کوتاه مدت انجام شود اما در پهنه وسیع و با ضربه محکمی خواهد بود، نیاز به تحلیل دلایل چرایی سهمناک بودن این ضربه نیست اگر دیروز و امروز ملت های خودجوش و خروشان در منطقه را رصد کرده باشید.
اگر بغض و غضب و انتقام را در بین زنان و مردان و پیر جوان از کشمیر تا تهران و نجف و حلب دیده باشید، منتظر انتقامی به مراتب سهمناک خواهید بود البته این اقدام با رعایت اصول و قواعد نظامی و منافع مردم و محور مقاومت خواهد بود.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از دوران رقابت‌های انتخاباتی بارها گفته که آمریکا بعد از حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ تا کنون ۷ تریلیون دلار در منطقه غرب آسیا هزینه کرده، اما دستاوردی نداشته است.
برای اینکه بدانیم این رقم چقدر بزرگ است این را در نظر بگیرید که کل بودجه‌ی نظامی و امنیتی ایران (یعنی تمام هزینه‌های مربوط به کلیه قوای نظامی و انتظامی و امنیتی، از خرید تجهیزات گرفته تا حقوق پرسنل و …) بر اساس بالاترین برآوردهای مؤسسات مطالعاتی-امنیتی بین‌المللی (مثلاً CSIS که وابسته به پنتاگون آمریکاست) ۱۶ میلیارد دلار در سال است.
هرچند این عدد غیرواقعی و اغراق شده است، اما اگر همین رقم بیش‌برآوردشده را ملاک بگیریم، در واقع هزینه‌ای که آمریکا فقط در افغانستان و عراق و سوریه و پاکستان از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۷ صرف کرده، معادل ۳۰۰ سال کل هزینه‌های نظامی و انتظامی و امنیتی در ایران است.
این عدد وحشتناک اما هزینه اصلی آمریکایی ها نیست، بلکه حذف رژیم غاصب اسرائیل به واسطه قدرت گیری محور مقاومت و خروج آمریکا از منطقه و البته موج مهلک تنفر مردمی ازآمریکا هزینه اصلی است که آن ها سعی کردند با خون سلیمانی ها آن را جبران کنند.
فارغ از همه این مسائل عدم جبران محکم و مقتدر به شهادت رساندن سپهبد سلیمانی عواقب خطرناکی برای ایران و منطقه دارد، دشمن جری تر می شود و دست درازی هایش بیشتر می شود پس برای جلوگیری از تجاوزهای بیشتر هم که شده باید مقابله به مثلی به مراتب سهمگین تر انجام داد.
بیش از همه فضای انتقام متوجه رژیم غاصب صهیونیستی است، رژیمی که ردپای آن در همه کارشکنی ها علیه محور مقاومت بعنوان بازیگر اصلی وجود دارد.
جمع بندی
انتقام سرداران محور مقاومت انتقامی فرا مرزی و فرا ملی است، به پهنای محور مقاومت و به عمق اصلی ترین نفرات دشمن یا مهم ترین مواضع و منافع استراتژیک آنهاست.
انتظار برخورد زودهنگام و احساسی انتظار نابجایی است زیرا در شرایط کنونی دشمن در بالاترین سطح ؛آمادگی و هشدار است و بیشترین بازدهی یک حمله نظامی در هنگام تغافل دشمن است.
از طرفی شهادت سردار سلیمانی هرگونه باب مذاکره با آمریکا را بسته و خواست عمومی مردم برای انتقام از آمریکایی ها به حد اعلا رسیده و باید پرونده مذاکره با آمریکا را تا 1400 بسته دانست.
سردار سلیمانی با شهادت گرانبهایش نیز واسطه زنده شدن آرمان ها در دولت ملت ها، از وحدت درونی ایران در بین اقشار و سلایق گوناگون تا تشدید حس استکبار ستیزی و ضد آمریکایی شد.
*گزارش از حمزه دستیار
